ما ده وادی را پشت سر گذاشتیم که قوانین زندگی را به ما آموختند، قوانینی که بعضی مواقع زندگی به کام ما تلخ و گاهی زندگی به کام ما شیرین بوده است، ولی زمانی که ما تابع قوانین الهی (دوری از ضد ارزشها) باشیم و آنها را رعایت کنیم زندگی برای ما شیرین و همیشه آرامش داریم اما وقتیکه ما پای خود را فراتر از این قوانین بگذاریم دچار مشکل میشویم.
اگر بعضیاوقات اوضاع زندگی برایمان نابسامان است و تلخیها و مشکلاتی در زندگی ما وجود دارد باید روی کارهایمان کمی بررسی کنیم که آیا تابع قوانین الهی بودهایم یا نه؟
همه ما چشمههای درونی داریم که بستگی به نوع اندیشه، گفتار و کردار ما دارد
چشمهی درونی ما میتواند آب زلال و پاک یا آب زهرآگین یا آب گند آب باشد و بستگی به درون ما دارد و متفاوت است.
بعضیها چشمهی درونی آنها جوشش لازم را دارد وقتی چشمه جوشان باشد ما رود خروشان هم داریم، اما بعضی چشمهها هم خیلی آرام جوشش دارند و آب کمی از آنها جاری میشود. آیا با این جوشش میتواند به دریا و اقیانوس برسد یا به باتلاق منتهی میشود؟!
اگر چشمه ما جوشش لازم را داشته باشد سنگها و سنگلاخها نمیتوانند جلوی این آب را سَد کنند، از موانع عبور میکنند و سنگها و سنگلاخها را میشکنند و به دریا و اقیانوس میرسند.
پس اگر بخواهیم چشمه درونی ما جوشان باشد باید با آموزش و اطلاعات صحیح میزان دانایی خود را بالا ببریم چرا زمانی که آموزش ما صحیح باشد و به عمل برسانیم، با عمل سالم در مسیر حرکت قرار میگیریم و به هدفمان که رسیدن به اقیانوس است میرسیم.
برای درمان مسافرانمان باید ابتدا چشمهای جوشان داشته باشیم تا بتوانیم تبدیل به رود خروشان هم شویم تا انشا الله به رهایی برسیم. برای رسیدن به چشمه جوشان و نهایتاً رسیدن به اقیانوس حتماً باید نیروی پتانسیل قوی داشته باشیم که باید خواسته داشته باشیم در غیر این صورت ما در مسیر آموزش و دانایی قرار نمیگیریم. پس برای رسیدن به وادی یازدهم باید با خواسته و آموزش همراه باشد.
وادی یازدهم یکی از امیدبخشترین وادیهاست. زمانی که ما در تنگنای ناامیدی هستیم و از همهجا راندهشدهایم به ما امید میدهد که قدم برداریم و حرکت کنیم تا به خواستهمان برسیم.
چشمههای جوشانی که در طبیعت هستند باید دو ویژگی داشته باشند، این دو ویژگی منابع آب ذخیره و اختلافپتانسیل است. آموزش یعنی اطلاعات صحیح میگیریم و با اختلافپتانسیل تغییر جایگاه برای ما به وجود میآید.
اگر ما هرچقدر در لژیون بیاییم و آموزش بگیریم اما به عمل نرسانیم، فایدهای ندارد، حتماً این علم و آموزش باید به عمل برسد. در CD فرق نگاه، آقای مهندس میگوید افرادی که فقط آموزش میگیرند و به عمل نمیرسانند مثل چهارپایی میمانند که بار کتاب دارند. انسان باید علمی که کسب میکند را به عمل برساند و اجرا کند.
وقتی در کنگره خدمتی را میگیریم درواقع تغییر جایگاه برای ما به وجود آمده است و تلاش میکنیم که به جایگاههای بالاتر هم برسیم و اختلافپتانسیل ایجاد کردهایم. اگر اختلافپتانسیل لازم نباشد، جایگاه ما سکون پیداکرده است و این سکون مثل آبی راکد است و آب راکد بعد از مدتی به گنداب تبدیل میشود؛ اما آبی که جوشان و زلال باشد باعث انرژی در ما میشود.
در وادی یازدهم به این موضوع اشاره دارد که سعی کنیم که ما سوار مادیات باشیم و مادیات سوار ما نباشد.
زمانی که به دنیا آمدیم خداوند از روح خود در ما دمید و روح همهی ما پاک و بیآلایش بود، حالا چگونه این روح پاک و بیآلایش تبدیل به فردی شد که در ضد ارزشها به سر میبرد؟ مسلماً در طول زمان این اتفاق افتاده است، اما حالا که میدانیم در چه مقطعی قرار داریم و میخواهیم حرکت کنیم، باید زمان زیادی برای بیرون آمدن از ضد ارزشها بگذاریم.
اگر فردی طی سالها مصرفکننده شده است در عرض یک هفته نمیتواند به درمان برسد. برای بیرون آمدن از ضد ارزشها نیز باید با تزکیه و پالایش مستمر در طول زمان به تکامل برسیم.
نویسنده: مسافر حامد
لژیون: آقای سلطانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3052