در دوران کودکی موضوع انشایی داشتیم به این مضمون "علم بهتراست یا ثروت" و همه با تواضع و خضوع در جواب مینوشتیم علم، آقا معلم، خانم معلم علم بهتر است چون با علم میتوانیم باسواد شویم بخوانیم و بنویسیم و دکتر شویم و در کودکی همه آرزوی دکتر شدن داشتیم با تمام این اوصاف تمام بچههای کلاس یا متوسط بودند یا ضعیف، دانشآموزی که راه علم را پیش بگیرد در کار نبود و فقط شعارگونه داد علم را سر میدادیم.
اما رفتهرفته بزرگ شدیم و وارد زندگی شدیم و دیدیم که پول هم لازم است یاد گرفتیم کسی را خوشبخت نمیکند اما نبودش مشکلات بسیاری را به همراه میآورد و نقش بسزایی را در زندگی بازی میکند که گاهی نبودش میتواند باعث بیحرمت شدن افراد با آبرو شود مثلاً اگر زنوشوهری صادقانه همدیگر را دوست داشته باشند بالاخره سر ماه باید کرایه منزل را به صاحبخانه بدهند و خروارها عشق و صداقت و پاکی کرایهخانه نمیشود و هزاران مخارج ضروری دیگر، حال مخارج غیرضروری بماند.
غرض از نوشتن این مقدمه این است که ما برای رسیدن به هر هدفی گو اینکه در آغاز نیازمند علم و دانش مربوط به آن هستیم، نیازمند پول هم هستیم و هر هدفی که برای خودمان تعریف میکنیم بخش مالی آن را در نظر میگیریم و بودجهای به آن اختصاص میدهیم کنگره هم از این قاعده مستثنا نیست باید بدانیم در جایگاهی که قرار گرفتیم، به چه منظور آمدیم و به چه چیز دست پیدا کردیم.
ما، در کنگره 60 فقط اعتیاد را درمان نمیکنیم بلکه درست زندگی کردن را میآموزیم، بهای درست زندگی کردن چیست؟ بهای بدست آوردن آرامش چیست؟ در مقابل اینهمه نعمت که کنگره به ما داده وظیفه ما چیست؟ کنگره به ما که کودکان دیروز هستیم و در موضوع انشا میگفتیم علم بهتر است، آموزش داد علم و ثروت در کنار هم مکمل هستند و کسی که علم و دانایی بیاموزد هرگز از ثروت سوءاستفاده نمیکند و آن را درراه درست خرج میکند.
یکی از راههای درست خرج کردن، خرج کردن درجایی ست که بدون چشمداشت، علمی را در اختیار ما گذاشته است. کنگره به ما آموزش میدهد چگونه از ترس فاصله بگیریم، چگونه خوشبین باشیم، چگونه آرام باشیم و...
بهراستی برای حل هرکدام از این مشکلات باید چقدر هزینه میکردیم؟ چقدر باید وقت میگذاشتیم و چه بهایی میدادیم؟ اما در کنگره بهرایگان در اختیارمان قرارگرفته است، حقیقت این است که رشد و بلوغ فکری در یک زمینهٔ خاص نیست بلکه ما انسانها باید یاد بگیریم که لازم است در تمام زمینهها به رشد برسیم و قدردانی کردن از هر نوعی که باشد نشانهٔ رشد است. من معتقدم کمک مالی به کنگره از وظایف بیقیدوشرط ماست و به ما میآموزد که چگونه میتوان مبلغی را کنار گذاشت بدون اینکه لطمهای به زندگی بخورد، هم به کنگره کمک میکنیم و هم یاد میگیریم که میشود برای زندگی بهتر هم پول پسانداز کنیم، درواقع هم آموزش است و هم کمک به کنگره که البته وظیفهٔ ماست! به عقیدهٔ من کسی که کمک مالی به کنگره نمیکند هنوز آموزش ندیده است.
مشکل بسیاری از ماها این است که در هر سیستمی که هستیم چشم ما به دنبال اینوآن است تا ببینیم دیگران چه میکنند.
درحالیکه ما باید در کنگره این مسئله را برای خود نهادینه کنیم
درکنگره مهم نیست دیگری چهکار میکند مهم این است که من چه میکنم
نگارنده: همسفر شیدا
منبع: نمایندگی کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
2503