برای انجام هر عملی در این جهان باید بهایی پرداخت. برای خواستههای مادی باید پرداختی داشت، برای خواستههای غیرمادی نیز باید انرژی پرداخت کرد. در جامعه نیز برای استفاده از هر یک از امکانات رفاهی باید عوارضی پرداخت کرد، هیچچیز مفت نیست، اینیک قانون است.
برای آموزش و رهایی نیز باید انرژی و زمان و در کل هزینه پرداخت کرد. مثلاً برای کسب علم باید شالوده سازی کرد، باید تمامی ساختارهای ذهنی که تا الآن جز اعتقادات من بوده است را در هم شکست و به آن شک کرد و از اول شروع کرد در اینجا باید انرژی صرف کرد، زیرا قدرت زیادی میخواهد این ساختارشکنی. ذهن شرطی شده ما در مقابل فضای فکری جدید جبهه میگیرد، ولی باید از مرز این شرطی شدگی گذشت، ولی با آگاهی و هوشیاری.
ازنظر من علمی که در زندگی من کاربردی نداشته باشد و به من آگاهی برای زندگی کردن ندهد، بار است، مثل برخی از علوم فلسفی.
در کنگره افرادی با خصوصیات اخلاقی و فردی، اغلب متزلزل و تخریبشده، وارد میشوند و معرفت یا علم کنگره 60 تماماً مطالبی است که کاملاً کاربردی و قابلاستفاده است تا اشخاص بتوانند به مرحلهای مطلوب از تعادل برسند همانند افراد بیرون از کنگره به
زندگی خود ادامه دهند. ولی بهقولمعروف، بهشت را به بها دهند نه به بهانه.
بازپرداخت بدهی را باید بپردازیم و زکات علمی را که در کنگره آموختهایم بپردازیم، هر ساختاری برای بقای خود هزینههایی دارد و کنگره با حداقل این هزینه آن کار را انجام میدهد، اما همین حداقل هزینهها نیز باید پرداخت شود تا شرایط بهتر مهیا شود تا مسافران
و همسفران فعلی در حال سفر و چه عزیزان بعد از ما هم از این آموزشها بهره ببرند. منابع مالی کنگره 60 کمکهای اعضا و حامیان آن است. در نوشتار مصرفکننده کیست هم به این دو مورد (استحکام مالی و علمی) اشاره میشود که تا زمینه مالی فراهم نیاید برای بقا و تولید علم و محیا کردن شرایط مطلوب برای مراجعهکنندگان نه به کنگره بلکه هر موسسه دیگری، دچار مشکل خواهیم بود. کنگره درآمد خاصی ندارد و بیشتر هزینه است.
بهطور مثال اگر فکر کنیم که کنگره در آینده به علوم بیشتری در زمینههای دیگری دست پیدا کند که به کمک ویاری افراد منجر شود، چهبسا بهتر که دست کوچکی در این قضایا داشته باشیم.
کنگره از ابتدا با کمک بنیان آن و تعداد چندنفری از اعضا کار خود را شروع کرد، تصور کنید اگر آن تعداد انگشتشمار همکاری نمیکردند، الآن کنگرهای وجود نداشت که هزاران نفر، ازنظر جسمی و روانی به درمان برسند. خالی از لطف نیست که بگویم حتی بعضی از افراد که به دلایلی هم به نظرشان کنگره مطابق میلشان نبوده حتماً جملات بهحق کنگره (که البته حقیقت در همهجا و همه ادیان یکی است) همیشه در گوشه ذهنشان باقی خواهد ماند. این عمل بهجای خودش بسیار باارزش است. درنتیجه به قول ضربالمثل معروف به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را؛ تنها ما میدانیم که چه طوفانهایی کرد این تاریکی اعتیاد و باید این را قبول کنیم که هیچکس به فکر ما نبود بهجز، همان تعداد انگشتشمار افراد اولیه و در حال حاضر راهنماها دیدهبانها و...
پس باید برای این مهم ارزش قائل بود و در توان خودیاری، در ابتدا به خودمان و بعد به کنگره رساند. مطمئناً هر عملی پاداشی دارد، حتی وقتیکه از کار ضد ارزشی پرهیز میکنیم، این عمل ما پاداش دارد.
برای استحکام پایههای علمی باید علم کنگره را فراگرفت، بهطور صحیح که حتی شاید یک اشتباه ما باکسی که با او وارد صحبت شدهایم و یا در مشارکتی که شرکت کردهایم، ذهن شخص به گمراهی رود و شاید باعث خروج او از کنگره شود. حتی در کوچکترین مسئلهها، مثلاً صحبت در لژیون، راهکار دادن بدون تفکر و تجربه. باید بامطالعه و فراگیری درست از فهم و علم کنگره سخن گفت، چون ما در مقابل افراد دیگر مسئولیم.
در آخر جای پرسش این سؤال است که من برای پایههای علمی و مالی کنگره 60 چه کردهام؟
و من بهشخصه با خدمت کردن شکرگزار آرامشی هستم که در کنگره به آن رسیدهام.
نگارنده: همسفر فرشته
تایپ و عکس: همسفر مژگان
منبع: نمایندگی کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
2450