بنام خدا
جلسه این هفته لژیون لیدی جونز آقایان (لژیون صادق صفری) رأس ساعت 8:00 با استادی آقای علی و با دستور جلسه “ وادی ششم و تأثیر آن روی من ” در تاریخ 09-11-94 برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ کاملاً اجرا نماییم. چاقی، مسئله زشت و بدی نیست زیرا باعث شده که ما دورهم جمعشویم و درواقع یک مشکل است و بهراحتی میتوان از این مشکل رد شد و تواناییهای زیادی نیز در این راه به دست آورد؛ و زمانی چاقی ناراحتکننده خواهد بود که ما نتوانیم این مشکل را حل کنیم، هرقدر از مسائل زندگی بیشتر بتوانیم عبور کنیم بهفرمان عقل نزدیکتر خواهیم شد. من گاهی در مسئله آمدن به لژیون دچار سستی میشوم اما باوجود سختی و دوری راه و یا سرمای هوا به پارک میآیم و این یعنی بهفرمان عقل بهعنوان فرمانروای بزرگ عمل کردهام، این گذشتن از مسائل و فرمانروا بودن پاداشی در بردارد و آن رضایتی است که به دست میآوریم. من شغلم طوری هست که دائم دچار ریزهخواری بودم، اما از وقتی تصمیم به لاغری گرفتم و به هر چیزی بله نگفتم، طوری شده بود که انگار خوراکیها از من فرار میکردند. اگر اراده انجام کاری را داشته باشیم همه مسائل دستبهدست هم میدهند و ما را در این راه کمک میکنند. اگر در تصمیم خود استوار نباشیم و کاری را که قصد انجامش راداریم نتوانیم انجام دهیم دچار ضربه روحی میشویم و برای خودمان هم بد است که نتوانستهایم بهفرمان عقل عمل کنیم. سفر چاقی بهگونهای است که هر کس از دور میبیند میگوید که این کار مشکلی است، چطور میشود سر ساعت غذا و یا میان وعده خورد؛ اما ما میگوییم اگر هدف داشته باشید همه این کارها را میتوان بهراحتی انجام داد.
خلاصه سخنان دوستان:
سعید: در پرخوری عقل در اختیار و فرمان ما نیست. ما میگوییم عقل فر ایزدی دارد اما نفس اماره اجازه نمیدهد که عقل کار درست را انجام بدهد. مثلاً ما در لژیون روی برنامه و پله هستیم، اما در همین حین به مراسمی دعوت میشویم، پای فرمان عقل ماندن اینجا معنا پیدا میکند که بتوانیم خودمان را نگهداریم. عقل میگوید که نخور ولی نفس اماره میگوید تو که روی برنامه هستی، امشب اشکالی ندارد، بخور ولی در عوض فردا نخور. این مسئله برای خود من هم ایجادشده و تنها راه برای رهایی از این مسئله آموزش است و بالا بردن آگاهی؛ یعنی پارامتر زمان و تکرار منظم موجود. از من خواسته میشد آغاز نامه را بخوانم، منم فکر میکردم که بهاندازه کافی میدانم و لزومی ندارد دوباره سراغش بروم اما وقتی دوباره وادیها و آغاز نامه را خواندم خیلی چیزهای زیادی را متوجه شدم و یاد گرفتم. دانستم نفسم به چه چیزهایی و چه مقدار نیاز دارد. مقدار کالریهای ورودی و خروجی من چه مقدار باید باشد. با استفاده از این آگاهی توانستم استاپی که در کم کردن وزن داشتم را حل کنم و بهخوبی پلهها را یکی پس از دیگری طی کنم.
جلال: به نظر من اول باید نفسمان را تربیت کنیم، اگر نفس بهفرمان عقل دربیاید خیلی از مشکلاتمان حل میشود. من در پلههای گذشته دچار استوپ در کم کردن وزن شده بودم بعد از بررسی متوجه شدم که ریزهخواری باعث این موضوع شده است. مسئله دیگر این است که سعی کنیم از آموزشها استفاده کنیم و. من با کسب آموزشها و آگاهیها حتی توانستهام در مقابل وسوسه خوردن خارج از برنامهام موفق باشم.
ابراهیم: در این وادی در مورد عقل صحبت میشود. همانطور که همه میدانیم امروزه غذا بیش از هر عامل دیگری باعث مرگومیر در دنیا است. میدانیم که اگر بخواهیم میتوانیم چاق شویم ولی اگر تصمیم بگیریم میتوانیم لاغر شویم؛ و این مسئله حکم عقل را بیان میکند. در وادیها گفتهشده که عقل مانند ماشینی است که به خودش متکی است و این بدان معنی است که عقل به جسم ما دستور میدهد و اگر اجرای این دستورات ما را به سمت خیروخوشی سوق دهد درواقع حکم عقل اجراشده است، اگر پیامدی ناخوشایند داشت که ما میتوانیم بگوییم به ضد ارزش تبدیلشده و فرمان عقل را اجرا نکردهایم. در خوردن غذا اگر بدون برنامه پیش برویم و به نفس اماره گوش دهیم معلوم میشود که فرمان عقل نادیده گرفتهشده است. نفس لوامه ما را سرزنش میکند و همین مسئله چاقی را به ما گوشزد میکند. با اجرای فرمان عقل میتوانیم مطمئن شویم که کار درست را انجام دادهایم.
صادق: در وادی پنجم حرکت کردن را شروع کردیم، ولی در همین حرکت کردن اشکالاتی ایجاد میشود که نمیتوانیم فرمانها را اجرا کنیم. در وادی ششم در رابطه با این مسئله صحبت میشود و آن نبرد درون و نبرد عقل و نفس است. اجرای فرمانها عقل ما را به مقصد میرساند. نفس در حالت تعادل است اما نیروهای خیر و شر نفس را به سمت خود میکشانند. اگر دو بچه دوقلو را تصور کنیم که یکی در یک محیط خوب و دیگری در محیط نامناسب بزرگ شوند. بعدازاینکه به دانایی رسیدند اگر مقایسه کنیم میبینیم که خیلی باهم متفاوت هستند. پس اگر خودمان را در بستر موفقیت و دانایی قرار دهیم، نفسمان متعادل میشود و چیزهای خوب درخواست میکند و اینجاست که دیگر جنگ وجود ندارد و نفس درخواستهایی که عقلانی نیستند را نمیخواهد. مثلاً بعد از پنج وعده غذایی در آخر شب اگر شیرینی به ما تعارف شود و ما همروی نفس لوامه باشیم، همان جنگ بین خوردن و نخوردن و پشیمانی بعد از خوردن به وجود میآید؛ اما نفس اماره مجاب به خوردن میکند و حتی ناراحتی بعدازآن را هم طوری نشان میدهد که انگار خوردن حق و نیاز است. نفس دارای خواستههای معقول و غیرمعقول است و عقل تشخیص میدهد این کارها درست هست یا نه و بازهم تحت تأثیر دانایی این تشخیص میتواند درست باشد. عقل فرمانروای بزرگی است و یک نیروی درونی برای کنترل خواستههای نفس. برای تربیت و کنترل نفس باید ابتدا نفس و انواع آن را بشناسیم. همه ما که در این لژیون هستیم در نفس لوامه قرار داریم، اشتباهی را انجام دادیم، خودمان را سرزنش کردیم و حالا آمدهایم که حلش کنیم. اول باید فرمانی که وجدان به ما میدهد را بپذیریم. بپذیریم که اشتباه کردهایم و باید بجنگیم درنبرد بین خوردن و نخوردن و این پذیرش اشتباه از سوی نفس مسئله خیلی مهمی در موفقیت است. به نقاط ضعف و تواناییهای خود آشنا باشیم و روی تواناییها کارکنیم. خود را از معرض وسوسهها دور کنیم. مثلاً بعد از خوردن وعده غذایی ماندن سر سفره دوباره میل به خوردن ایجاد میشود. به گفته مهندس: نفس را باید سرکار گذاشت وگرنه نفس ما را سرکار میبرد. خواندن دستور جلسه و یا طرح سؤال وقتی روی پله هستیم همان سرکار گذاشتن نفس است. بهکارگیری نفس یا بهصورت مستقیم است یا غیرمستقیم. در این مسئله صور پنهان نیز بسیار مهم است. ساختمانی را در نظر بگیرید اگر خوب ساخته نشده باشد هرچقدر هم نمای آن را درست کنیم بازهم ساختمان خوبی نیست. در وادی ششم در مورد انسولین صحبت میشود. میدانیم که انسولین از لوزالمعده ترشح میشود و کار متعادل کردن قند خون را در اختیار دارد. بعد از خوردن غذا، انسولین قند اضافی خون را در کبد ذخیره میکند. بدن مقدار موردنیاز خود را برداشته و بقیه آن را به تری گلیسیرید و بعد به چربی تبدیل میکند. وقتی مقدار آن کم باشد کبد نگهداری میکند ولی وقتی خیلی زیاد باشد در سایر نقاط بدن انبار میشود. بیشازاندازه خوردن مواد غذایی شیرین تبدیل به چربی میشود و در بدن ذخیره میشود، اگر انسولین برای تعادل ترشح نشود دچار بیماری دیابت میشویم. چاقی بیماران دیابتی به این دلیل است که بعد از تزریق انسولین قند اضافی خون در بدن تبدیل به چربی و باعث چاقی میشود. خوردن مواد غذایی که ازلحاظ قند ساده هستند باعث میشود که زود جذب بدن شده ولی آنهایی که دیرتر جذب میشوند ماندگاری بیشتری دارند. بهتر است ازاینگونه مواد غذایی مثل نانهای سبوسدار استفاده کنیم که هم فیبردارند و هم زودتر باعث سیری میشوند و هم اینکه دیرتر قند آزاد میکنند. هورمون گلوکاگون عکس عمل انسولین را انجام میدهد. وقتی قند خون پایین است، باعث میشود که چربی موجود در کبد یا در قسمتهای دیگر بدن را آزاد کند تا مقدار قند خون بالا رود و در بدن انرژی آزاد شود. درواقع این هورمون باعث لاغری میشود. غذای مغز قند است و افت قند خون باعث ناکارایی مغز میشود و گاهی باعث کما رفتن هم میشود. در کل نحوه به دست آوردن قند متفاوت است و باید بدانیم که کدام نوع را استفاده کنیم بهتر است.
تایپ و ویراستاری: جاوید احمد پور مسافر لیدی جونز رهجوی آقای صادق صفری
- تعداد بازدید از این مطلب :
3124