English Version
English

مسئوليت با كيست؟

مسئوليت با كيست؟

در کنگره مثلثی به نام مثلث درمان وجود دارد؛ که از سه ضلع جسم؛ روان و جهانبینی تشکیل شده است كه جهانبینی ضلعی جدا نشدنی از درمان محسوب می شود، به عنوان مثال یک ساختمان را در نظر بیارید؛ نمای خارجی آن جسم؛ آجرهای پشت نما؛ روان و لوله کشی های پشت آجرها حكم جهانبینی انسان را دارد، پس جهانبینی علم صور پنهان ماست که الفبای درست زندگی کردن را به ما آموزش می دهد و به عبارتی همان یادگیری قوانین بازی است، در جهانبینی آمده است که باید تغییر نگاه داشته باشیم و این تغییر نگاه فقط شامل مسائل مهم نیست بلکه  تمام مسائل حیاتی و جزئیات را در بر می گیرد، باید فرق نگاه ایجاد گردد تا بتوانیم به سمت جلو حرکت و در مسیر زندگی پیشرفت داشته باشیم.

من به هر دلیل ممکن و با خواست خودم تبدیل به یک مصرف کننده شدم؛ کسی با اجبار و زور مرا وادار به مصرف مواد نکرد با توجه به این موضوع باید وقتی پی به اشتباه خودم می برم پای اشتباه خودم بایستم و تاوان اشتباهم را پرداخت کنم نه اینکه  مسئولیت را به گردن دیگران بیاندازم، بارها پیش آمده بود که من قطع مصرف کرده بودم و با پیشنهاد و یا دعوت دوستم مصرف مواد را شروع می کردم؛ همیشه دوستم را مقصر می دانستم؛ اما با آموزشهای کنگره فرق نگاه ایجاد شد و تحولي در نوع تفكراتم شكل گرفت و متوجه اين مطلب مهم شدم، درست است که دوستم مرا دعوت می کرد اما من ندانسته بدليل نیازي كه جسم من به اين مواد داشت دوباره مصرف مواد را شروع مي كردم و در واقع اين من بودم که می خواستم مواد مصرف کنم، شیطان به کسی هم که برای اولین بار می خواهد مواد مصرف کند وعده ی لذت می دهد و اين خود شخص است که انتخاب می کند برود یا نرود، با توجه به این مطلب؛ به واسطه ی اختیاری که خداوند به انسان داده است من هم تاریکی را انتخاب کردم و رفتم؛ در نتیجه نمی توانم خداوند و یا دوستم را مقصر بدانم، مقصر واقعی را زمانی پیدا کردم که وارد کنگره شدم، مقصر اصلی خودم بودم و حال که این موضوع را دانستم باید با تمام وجودم مسئولیت اشتباهاتی که مرتکب شده ام را خودم قبول کنم، وقتی که در حال درمان هستم و ناراحتی جسمی دارم نباید توقع داشته باشم که پدر و مادر و زن و فرزند دست به سینه به من خدمت کنند به این دلیل که من در حال درمانم؛ مگر موقعی که من مواد مصرف می کردم لذت آنرا پدرم میبرد یا کسان دیگه؟ هر که خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند.

  • وادی اول: تفکر کردن،به چه چیز فکر کردن، به چی فکر نکردن و چگونه فکر کردن را به من یاد داد       
  •  وادی دوم: ناامیدی را از من گرفت و به من فهماند که هیچ نیستم و موجودی هستم که به کار می آیم
  • وادی سوم: به من یاد داد که هیچ کس به غیر از خود من نمی تواند به درد من بخورد؛ فقط و فقط خودم

وادی چهارم: آب پاکی و روی دستم ریخت که من در مسائل حیاتی حق ندارم حتی به خداوند هم مسئولیت بدهم، پدر و مادر و دوست و دشمن پیشکش، کما اینکه در گذشته به این صورت بود و چیزی که باعث می شود این طرز نگاه عوض شود جهانبینی است،  برای هر تغییری دو مولفه نیاز است اول خواست و دوم فرمان، من اگر برای درمان خودم خواست داشته باشم و فرمانش هم صادر شود بایستی در جهت این خواسته حرکت کنم و همانگونه که قبلا نیز اشاره شد جهانبینی جزء جدانشدنی از مثلث درمان اعتیاد است برای به دست آوردن جهانبینی لازم است در جلسات آموزشی حضور به موقع داشته باشم؛  اگر باری به هر جهت و بی نظم باشم؛ برداشتی نخواهم داشت؛ بزرگترین نعمتی که خداوند به انسان میدهد، فرصت است و این فرصت هم اکنون برای همه ما در دسترس است؛ در جایی که بستر برای آموزش و درمان فراهم است و همه ی افراد برای رسیدن به حال خوش در حال سبقت گرفتن از یکدیگر هستند؛ من اگر از این فرصت استفاده نکنم قطعا" این فرصت از من گرفته خواهد شد.

نویسنده: مسافر محسن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .