افکاری که در ذهن انسان تولید میشود، یک سری ساختارها را در درون او شکل میدهد که میتوانند در درون انسان مثل یک آهنربا عمل کنند. اگر به آنها توجه کنیم تبدیل به یک آهنربای بسیار قوی میشوند و یک سری افراد بخصوص را جذب کرده و بهصورت تصویرسازی عمل میکند و از جاهای دیگر به سمت ما میکشاند.
اگر آهنربای معمولی در فاصلهی 5- 10 متری عمل میکند، آهنربایی که انسان درون خودش دارد، فاصلهای را نمیشناسد؛ یعنی ممکن است شخصی در یک نقطهی دیگر از جهان باشد و شما در جای دیگر باشد ولی آن جاذبه به وجود آمده و آن شخص را در یک بعد دیگر ملاقاتش بکنید و یا در این بعد یکسری مسائل را به وجود بیاورد.
یکچیزهایی هست که در انسان حالت ناراحتکنندهای به وجود میآورد و بعضی وقتها نمیداند که برای چه ناراحت شده و میشود، تحتفشار است و عواملی اذیتش میکنند و کار خاصی هم ندارد، یعنی شاید نه بدهکاری خاصی داشته باشد و نه تحت تعقیب باشد ولی از درون احساس ناراحتی میکند و شاید علتش را هم نتواند پیدا کند و ساعتها و گاهی روزها با خودش فکر کند و از خودش سؤال کند که من چرا گرفته و ناراحت هستم و برای سؤالش جواب درست و منطقی پیدا نکند و این مطلب برمیگردد به همین پیوندهایی که با یکسری از انسانها و یا افراد خاص داریم و خودمان هم نمیدانیم چون اینها جاذبه هستند و بعضیاوقات اشتباه گرفته میشوند با مقولههای دیگر.
جاذبه با توجه به اسمش جذب میکند. جاذبه یعنی انسان را جذب کردن حال به سمت انسانهای دیگر یا به سمت اشیا و یا به سمت یکسری مکانها. بهر حال، این جاذبه انسان را نزدیک میکند به سمت یکسری چیزها.
موقعی که این اتفاق میافتد ممکن است ما دچار این اشتباه بشویم که مثلاً فلانی را دوست داریم و ممکن است این تصور در ما به وجود بیاید که به فلانی علاقهمند شدهایم و یا به او احساس محبت پیداکردهایم، اما چنین چیزی نباشد ممکن است که ما به شخصی دوست میشویم و با او خیلی رفیق بشویم و رفاقت صمیمی با او برقرار کنیم و سالها هم از این رفاقت بگذرد ولی در یکجایی و یا در یک مقطعی متوجه میشویم که دیگر نمیتوانیم این دوستی و رفاقت را ادامه بدهیم و این اتفاقی است که خیلی وقتها ما در جاذبهی دیگران اسیر میشویم و به سمت آنها کشیده میشویم، حتی ممکن است ازدواج کنیم یا شراکت کنیم و خیلی کارهای دیگر انجام بدهیم، ولی مسئلهای بنام محبت در بین نیست و درواقع مسئلهی اصلی همان جاذبه است چون یکی از آثاری که عشق به وجود میآورد همان جاذبه است ولی جاذبهی عشق نیست و تشخیص آن بسیار سخت است و این مقوله و پروندهی آن مربوط میشود به شرک.
نویسنده: کمک راهنما عباس موگویی
- تعداد بازدید از این مطلب :
4457