English Version
English

جنگ و صلح ؛ بخش اول

جنگ و صلح  ؛ بخش اول

به نام خدا

وقتی برای اولین بار وادی اول را مطالعه می کردم، به جملاتی برخوردم که برایم تازگی داشت. "ما بایستی در این وادی، نقشۀ حملۀ خود را برای برطرف کردن مشکلات و حل مسائل، ترسیم نماییم. البته نقشه ای بسیار دقیق و حساب شده که راه به عقب نداشته باشد." .... بلافاصله این سوال در ذهنم نقش بست که؛ مگر سفر تدریجی در کنگره، میدان جنگ است که می بایست برایش نقشۀ حمله طرح کنیم؟ خیلی زود با مطالعۀ متون کنگره پاسخم را دریافت نمودم. چراکه در ابتدای وادی دوم آمده است:   " خوشحالیم که به جنگ نرم خود ادامه می دهیم. " ( البته در وادی های قدیم از واژۀ جنگ بجای جنگ نرم استفاده شده بود. )

آری این یک جنگ است. آن هم جنگی تمام عیار که موجودیت ما بدان بستگی دارد. اما براستی جنگ برای چه؟ با چه هدفی؟ تا کی؟

دیری نپایید که پاسخ این پرسش هایم را نیز در سطر اول وادی سوم دریافتم. " ما با شروع زندگی در این وادی برای خود آغازی تازه داریم. آغازی که ما را به سلامتی، صلح و آرامش و آسایش برساند. " بقول سان تزو ( تئوریسین بزرگ جنگ که کتاب هنر رزم او بعد از 2500 سال در معروف ترین دانشکده های جنگِ جهان، تدریس می شود ) که گفت:   "مقصود راستین جنگ، صلح است"

آری ای عزیز؛ هدف از درک عمیق فلسفۀ جنگ و آشنایی و تسلط بر فنون جنگ، جنگ افروزی و مورد حمله و تعرّض قرار دادن دیگران نیست، بلکه هدف از آن توقف یا جلوگیری از بروز جنگ و در نهایت دستیابی به صلح است. اگرچه امروزه نگرش عموم در رابطه با جنگ همان باور سنتی بُرد – باخت است. اما ما در کنگره 60 آموختیم که نتیجۀ عمل سالم بُرد – بُرد است، نه من برنده – تو بازنده.

در هر صورت در این مطلب ما قصد آن داریم تا ضمن تطبیق جنگ های دنیای بیرون و جنگی که در سفر تدریجی رخ می دهد، از قواعد و قوانین این جنگ ها بهره بگیریم تا روحِ ابتکار و اخذِ تصمیمِ صحیح را در خودمان تقویت کنیم. زیرا هیچگونه کارگاه تجربی برای ارائۀ فضای جنگ وجود ندارد، مگر خود جنگ!!! و جنگ آنقدر وحشتناک، نفرت انگیز و پُر هزینه است که نمی توان آن را صرفاً بخاطر آموزش بوجود آورد.

لذا تنها راه ممکن، مطالعه و کسب دانایی در خصوص جنگ های گذشته است. به همین دلیل نیز سعی شده در نگارش این مطلب نمونه هایی از جنگ های ادوار گذشته جهت درک بهتر مفاهیم، مورد استفاده قرار گیرد. چرا که ما در کنگره اعتقاد داریم، دنیای بیرون، تصویر و بازتاب دنیای درون است و بالعکس.

از طرف دیگر شایسته است بدانیم که تاکتیک و قوانین و استراتژی نیروهای منفی در نبرد ممکن است در خیلی از موارد با اصول و قوانین پذیرفته شده و رایج تفاوت داشته یاشد. بعنوان نمونه وقتی که جنگی در می گیرد، اصولاً طرفی که آغازگر جنگ است، ابتدا باید بطرف مقابل اعلان جنگ بدهد. ولی نیروهای منفی به فردی که می خواهند و تصمیم دارند او را به تسخیر در بیاورند، اعلان جنگ نمی دهند. بواقع اگر از معتادان به مواد مخدر سوال بشود که چطور و از چه زمانی به یک فرد مصرف کننده تبدیل شدید؟ عموماً ابراز بی اطلاعی می کنند، و جالب است بدانیم، در تاریخ نیز نمونه هایی بارز از این قضیه وجود دارد. حملۀ ارتش هیتلر به روسیه در جنگ جهانی دوم و تجاوز ارتش صدام در سال 1359 یکی از نمونه های کامل و بارز این مسئله است، که آخری را خیلی از ما بخاطر داریم.

ولی ما بعنوان شاگردان کنگره60 همواره به اصول و قوانین پایبند هستیم و رعایت این اصول، شرط عضویت ما در کنگره است. ما هر روز در آغاز جلساتمان می گوئیم: " این سفر، سفری است از ظلمت به نور، از کفر به ایمان، از ترس به شجاعت، از قهر به مهر و در نهایت از نفرت به طرف عشق. "

باری؛ پس از ذکر این مقدمه لازم است که یک قانون بسیار مهم را همواره بخاطر بسپاریم.

در فصل سوم کتاب هنر رزم آمده است: " 1 - اگر خود را بشناسی و اگر دشمنت را بشناسی، نیازی نیست که از نتیجه صدها نبرد هراس داشته باشی. 2 - اگر خودت را بشناسی اما دشمنت را نشناسی به ازای هر پیروزی طعم یک شکست را می چشید. 3 - اگر نه خودت را بشناسی و نه دشمنت را، در هر نبردی از پا درخواهی آمد. "

جالب است بدانیم که این قوانین کاملاً منطبق با آموزه های ما در کنگره60 است. چرا که ما برای غلبه بر اعتیاد معتقدیم باید راجع به مقولۀ انسان و مواد مخدر دانایی کسب کنیم.

یعنی، مواد مخدر + انسان = اعتیاد

به عبارت ساده تر انسان یعنی خودت و مواد مخدر یعنی دشمن. ( چرا که شیطان در ماده نهفته است. )

پس حالا شاید ملموس تر باشد که چرا در وادی یازدهم آمده است: " اگر بر مادیات سوار باشی نیمی از قدرت اهریمن را شکست داده ای. "

تازه در اینجاست که علت شکست های پیاپی مصرف کنندگان مواد مخدر در ترک های متعددشان مشخص می شود. زیرا نه خود را می شناسند، نه مواد مخدر را. حال آنکه ما با کسب آگاهی در هر دو مقوله، حرکتی را آغاز می کنیم که بقول استاد امین محکوم به پیروزی است. از آنجائیکه اینجانب زمانی در اردوگاه نیروهای اهریمنی حضور داشتم، کم و بیش با روش های متداولی که در آنسو وجود دارد، آشنایی دارم. امید است تا با مرور این روش ها بتوانیم بقول معروف از این گزندِ گزنده، گلِ رهایی را بی گزند، از دستان پُرتوان نگهبان خَمر دریافت نماییم. انشالله.

 

نویسنده: راهنمای محترم آقای محمد احمدی

تایپ و ویراستاری: مسافر علیرضا نامداری

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .