English Version
English

زغال‌های آخته

زغال‌های آخته

خانواده‌هایی که در برابر شکاف نسلی سردرگم و بلاتکلیف هستند، چه‌کار می‌کنند؟!

آن احساس گناه و شرمی که والدین به علت وجود نقاط ضعف دارند آن‌هم به علت عدم دانش در خودشان می‌باشد.

در هنگام روبرو شدن با یک مشاور و راهنما می‌گویند: شما استاد هستید؛ شما بیشتر از ما می‌دانید؛ ما داریم جلوی شما درس پس می‌دهیم؛ و...

درصورتی‌که این‌گونه نیست. ما یک بحث مشارکتی داریم؛ قرار است دانش و تجربه من بعلاوه دانش و تجربه شما روی‌هم حالت هم‌افزایی داشته باشد و ما  بتوانیم یک مسئله‌ای‌ را حل کنیم.

مثلاً: یک ساختار به این صورت که بچه‌ها را به‌صورت زغال‌های آخته نگاه می‌کنند که روی دست هر کس باشد چند ثانیه نگه می‌دارد و سپس آن را به دامن همدیگر پرت می‌کنند؛ خانواده از اینکه بچه چند ساعت در مدرسه است تا یک نفس راحتی بکشد خیلی خوشحال است و مدرسه از اینکه زنگ خورد و بچه‌ها رفتند و معلم و مدیر به آرامش میرسند خوشحال است؛ درصورتی‌که این‌ها نعمت‌های خداوند می‌باشند.

آیا فکر کردیم چرا این‌ها زغال‌های آخته شدند برای ما؟ چرا ما پتانسیل و ظرفیت کمی داریم برای سروکله زدن با بچه‌ها و چرا صبر در ما کم شده است؟!  

چرا این‌قدر حق‌وحقوق به ما تزریق‌شده ولی صحبت از مسئولیت‌ها نمی‌شود. مسئولیت به این معنا نیست که تا از آن صحبت می‌شود شانه‌های من بیفتد. مسئولیت به معنای سنگینی چیزی نیست که روی شانه‌های من قرار گیرد، که ای‌بابا این‌همه کار و مسئولیت شما هم می‌خواهید چیز دیگری به آن اضافه کنید. منظور اینکه حق‌وحقوق من این است که به‌عنوان یک انسان نقاط ضعفی داشته باشم و برای نقاط ضعف خود احساس گناه و شرمی نداشته باشم. مسئولیتم در قبال این حق‌وحقوق در مقابل ضعف دیگران، رفتاری به‌دوراز تمسخر و آمیخته با مهر باشد.

مثلاً شما در مقابل سؤال فرزندتان پاسخی ندارید؛ آیا باید احساس شرم و گناه بکنید؟!

جهل بشر بی‌نهایت می‌باشد چون زمینه‌های یادگیری آن نیز بی‌نهایت است. ما موجوداتی در حال رشد و کمال هستیم و معتقد به این‌که هیچ‌وقت به کمال مطلق نمی‌رسیم؛ هیچ‌گاه در مسیر بشر نقطه‌ای نمی‌باشد که شما به آنجا برسی بعد دیگر احساس عدم نیاز بکنی. هیچ نقطه پایانی برای انسان نمی‌باشد.

نویسنده: همسفر فریبا طوطیان

منبع کنگره 60

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .