سومین جلسه از دور هشتم لژیون ویلیام ال وایت (درمان اعتیاد به مصرف سیگار با متد DST) با نگهبانی آقای ماشالله ، دبیری اقای محمد محمودی و استادی اقای علی رضا فیض آبادی ،در تاریخ 94/11/21 با دستور جلسه جهان بینی 1 و 2 و تولید اولین سال رهایی از آنتی ایکس سیگار آقای مجید مغانی راس ساعت 7:30 در محل پارک طالقانی مقر ورزشی کنگره 60 تشکیل گردید
آقای علیرضا
آقای امین دژاکام با تأثیر از کتاب 60 درجه توانستند که جزوه جهانبینی 1 و 2 را بنویسند و در اختیار ما قرار دهند ، این جزوات ویژگیهای خاصی دارند که مهمترین آن این است که ساده میباشند ، که برای همه قابلدرک و فهم هست ، من خودم در زمان تحصیل چند واحد معارف و جهانبینی پاس کردم ، اما برداشتی از آن نداشتم .
ویژگی دیگر آن این است که برای ما الگو مطرح میکند و با مثال عینی موضوع را برای ما مشخص میکند، من در زمان تحصیل با منیت ، ترس و ناامیدی آشنا بودم و حتی در مورد آن مقاله هم مینوشتم ، اما برداشت درستی از آن نداشتم ، چیزی را نمیتوانستم بهصورت عملی اجرا نمایم .
در جزوه برای ما توضیح میدهد که هرکسی برای خود جایگاهی دارد ، هرکسی خود را از جایگاهی که دارد بالاتر ببیند ، دچار منیت شده است و هر وقت خود را پایینتر ببیند دچار ترس شدهام ، من فکر میکردم که هرکس داد و بی داد میکند از روی شجاعت این کار را میکند و خیلی شجاع است . اما در کنگره 60 درک کردم که اگر یک پدر به دلیل اینکه فرزندش حرف او را گوش نمیدهد دادوبیداد میکند به دلیل ترس هست . نرس از اینکه در حال از دست دادن جایگاه پدری !
در کنگره همه این موضوعات بهصورت ساده بیان شد و من هم این را درک کردم . دادوبیداد نشان از قدرت نیست و این نشانه این است که من جهانبینیام خراب است .
در مورد سیگار هم هیچ زمانی فکر نمیکردم که بخواهم روزی سیگار را کنار بگذارم و مصرف نکنم ، اگر هم حرفی به میان میآمد موضوعی را بیان میکردم تا ضعف من را پوشش دهد .
در کتاب 60 درجه هم داریم که زمانی که یک موضوع را حل میکنیم متوجه میشویم که موضوع آنقدر هم دشوار نبوده است.
در مورد آقای مجید هم ، واقعاً نمیدانم چه بگویم ، آنقدر افراد تغییر میکنند که باورش سخت است . مجید زمانی که دید بنده راهنمایش شروع به سفر سیگار کردم ، انگیزه پیداکرده و شروع به حرکت کرد ، رهجو به راهنما نگاه میکند ، او حتی مدل مو و حرف زدنش را هم مثل راهنمایش میکند ، پس من بهعنوان راهنما وظیفهدارم که الگویی مناسب برای رهجو باشم تا او درست حرکت کند . مجید هم بهدرستی پا در این راه گذاشت و شروع به حرکت نمود .برای مجید عزیز آرزوی موفقیت میکنم ، کمک راهنمای سیگار هست و خیلی خوشحالم که در آزمون کمک راهنمایی هم قبولشده است .
مجید :
راهنمای من بسیار زحمتکشیده است و من خود را مدیون ایشان میدانم .زمانی که من از دام اعتیاد رها شدم ، پدر و مادرم در قید حیات بودند اما بعد از 14 ماه که از رهایی من گذشت ، مادرم را از دست دادم و 19 ماه بعد پدرم را از دست دادم .
اولین چیزی که مادرم به من میگفت این بودم که چقدر خوب میشد که شما سیگار هم مصرف نمیکردید . یادم میآید زمانی که برای رهایی آمدیم در ماه رمضان بود و تعدادی از بچهها لای درختان سیگار میکشیدند ، مادرم گفت اگر میشد آقای مهندس فکری هم برای سیگار بکند بسیار خوب میشد .
در جواب گفتم که آقای مهندس استارت کار را زده است اما ما باید یک سال از رهاییمان گذشته باشد ، خیلی خوشحال بودم و در وقت مقرر شروع به سفر کردم ، فکر میکنم بهترین هدیه را کنگره به من داد و آن این بود که من توانستم در آخر عمر به آنها خدمت کنم و این اصلاً با هیچچیزی قابلمقایسه نیست .
از آقای فیضآبادی تشکر میکنم ، جهانبینی به ما یاد میدهد نصبت به مسائل جاذبه داشته باشیم ، نصبت به مسائلی دافعه و نصبت به مسائلی خنثی باشیم ، ما در مورد سیگار و مواد مخدر خنثی هستیم .اگر کسی کنار ما سیگار میکشد ما حالمان خراب نمیشود .
از تمام بچهها که تشریف آوردن تشکر کرده و امیدوارم این تولد باعث بشود یک نفر در این را قدم بگذارد.
با احترام کامران رک
- تعداد بازدید از این مطلب :
2165