English Version
This Site Is Available In English

باید ساختارهای فکری خود را به ساختار های اجرایی تبدیل کنیم

باید ساختارهای فکری خود را به ساختار های اجرایی تبدیل کنیم

جلسه پنجم از دوره هجدهم کارگاه آموزشی همسفران نمایندگی آزادی با استادی همسفرسکینه، نگهبانی همسفر منیر، دبیری همسفر پروین با دستور جلسه "وادی پنجم و تأثیر آن روی من" در تاریخ 22 دی‌ماه 1399 ساعت 14 برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

از راهنمای عزیزم خانم آرزو تشکر می‌کنم که این مسئولیت را به من سپردند.دستور جلسه این هفته وادی پنجم است که می‌گوید در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماییم؛ ماقبل از کنگره تفکرات اشتباهی داشتیم که باعث شده بود مشکلاتی را برای خودمان به وجود آوریم و احساس پوچی کنیم و بگوییم چرا به دنیا آمده‌ایم؛ اما بعد از ورود به کنگره متوجه شدیم که تفکراتمان اشتباه بوده و باید آن‌ها را دور بریزیم و مثبت فکر کنیم و مشکلاتمان را خودمان به عهده بگیریم؛ و به وادی پنج رسیدیم که در این وادی فرمان حرکت برای ما صادر می‌شود، همان‌گونه که پله‌های نردبان را آهسته یکی‌یکی بالا می‌رویم باید در اینجا هم آهسته حرکت کنیم تا آسیب نبینیم.

در وادی پنجم گفته می‌شود که اگر تفکرات خود را از قوه به فعل تبدیل نکنیم به هیچ آرامشی نمی‌رسیم. تصورات ذهنی ما هر چه باشد الهی یا شیطانی، ارزشی یا ضد ارزشی باید آن‌ها را به فعل تبدیل کنیم و به آن‌ها عمل کنیم تا به آنچه می‌خواهیم دست پیدا کنیم.

در این وادی گفته می‌شود که ما در سه جهان خاکی یا فیزیکی و جهان خواب که با ۵ حس صور پنهان خودکار می‌کنیم و جهان ذهنی ما که تصورات ذهنی خود را به عمل تبدیل می‌کنیم، زندگی می‌کنیم؛ مثلاً اگر یک ساندویچ را در ذهن خود بسازیم اما آن را به عمل تبدیل نکنیم درواقع ساندویچی وجود نخواهد داشت.

برای اینکه تفکرات و ساختار ذهنی خود را به انجام برسانیم باید از حالت‌های یاس و اضطراب و ناامیدی دورباشیم و اعتمادبه‌نفس خود را بالا ببریم و این پاک‌سازی را از درون خودمان شروع کنیم تا عملی که انجام می‌دهیم ارزش پیدا کند. یک‌کاسه آب آلوده را با دعا خواندن نمی‌توان پاک کرد باید مراحلی را طی کند تا تصفیه و پاک شود؛ همان‌گونه که مسافرها برای رهایی باید کارهای ضد ارزشی را کنار بگذارند و خود را تزکیه کنند که اولین مرحله‌ی تزکیه برگشت از ضد ارزش‌هاست. ما باید با توجه به قوانین و عرف هر کشوری بدانیم که ضد ارزش‌ها و ارزش‌ها کدام هستند تا بتوانیم از ضد ارزش‌ها دوری‌کنیم مثل مصرف الکل که در خیلی از ادیان حرام است اما در بعضی از کشورها ضد ارزش به‌حساب نمی‌آید.

دوم خودداری است، ما کاری را که به سودمان است انجام می‌دهیم و از کاری که به زیان ماست دوری می‌کنیم اما در بعضی از کارها نمی‌توانیم تشخیص دهیم که انجام این کار برای ما سود است یا زیان که در این وادی گفته می‌شود در چنین مواقعی که تشخیص سود یا زیان یک کاری را ندارید از آن دوری‌کنید یعنی از انجام آن خودداری کنید تا زمانی که به مرحله‌ی تشخیص درست آن برسید.

مرحله‌ی سوم قناعت است که ماقبل از کنگره آن را با خساست اشتباه می‌گرفتیم خساست یعنی از نیازهای ضروری خودمان کسر کنیم و خرج نکنیم، اما قناعت کردن یعنی از حداقل امکانات بهترین استفاده را ببریم و حد تعادل را رعایت کنیم. ما باید در همه‌ی موارد حتی تربیت فرزندانمان قناعت را رعایت کنیم یعنی آن‌ها را نه لوس تربیت کنیم بامحبت زیاد نه اینکه اصلاً محبت نکنیم که دچار کمبود محبت شوند پس تعادل را رعایت کنیم‌.

پله‌ی چهارم صبر است، ما در انجام خیلی از کارها می‌دانیم که باید صبر کنیم و در زمان آن دخالتی نداریم مثلاً ۹ ماه بارداری را صبر می‌کنیم و عجله‌ای نداریم؛ اما برای درمان مسافرمان قبل از کنگره عجله داشتیم که هر چه سریع‌تر به درمان برسد و به‌این‌علت با شکست روبرو می‌شدیم اما در کنگره گفته شد برای درمان مسافر ۱۱ ماه زمان لازم است که در اینجا با مفهوم صبر آشنا شدیم که این صبر کردن با تلاش و کوشش و به همراه آرامش است.

پله‌ی بعدی تجسس و قضاوت و غیبت است که با آموزش‌های کنگره تقریباً ۸۰ درصد آن را کنار گذاشته‌ایم و نه غیبت می‌کنیم و نه تجسس چون کار ما تجسس نیست و ما خلل‌های زندگی خود را درست می‌کنیم.

پله‌ی بعدی پس‌انداز است که لازمه‌ی هر زندگی است، من و مسافرم و بچه‌هایم پس‌انداز کردن را در زندگی خودمان کاربردی کرده‌ایم. آقای مهندس می‌گوید، اگر یک نان داری نیمی از آن را بخور و نیم دیگر را نگهدار و من این پس‌انداز کردن را به اجرا درآوردم که بسیار برایم مفید بود.

و پله‌ی آخر توکل و رضا و تسلیم است. ما برای هر کاری می‌گوییم خدایا توکل به تو و راضی هستم به رضای تو که اگر کارها بر وفق مراد من باشد سخنی نیست اما اگر کارهایم آن‌طور که می‌خواهم پیش نرود شروع می‌کنیم به ناسزا گفتن و گله کردن؛ اما در این وادی گفته می‌شود هر اتفاقی که برای ما بیفتد حکمتی در آن نهفته که ما باید تسلیم رضای خداوند باشیم که این کار برای بعضی از افراد سهل و بعضی سخت است.

 

عکاس: همسفر زینب

نگارنده: همسفر عاطفه

تنظیم و ارسال: همسفر مهناز

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .