مقالات فرزندم، حضورت را مدیون کنگره ام! منبع: نمایندگی تبریز دوشنبه 16 تير 1399 تعداد بازدید از این مطلب : 1208 همسفرکوچک من! نمیدانم تو از کدام رؤیا زاده شدی. نمیدانم تو همراه کوچک من، کی و کجا قدم به سرنوشت ما گذاشتی اما بیشک سالهاست که تو را میشناسم. اولین بار که چهره زیبایت در قاب چشمانم نقشبست فهمیدم که سالهاست آشنای منی. غریبه نبودی. جز بهجز وجودت برایم آشناست و این معجزه آفرینش توست. شاید فقط من و تو و مادر و خالق بیهمتا میدانیم که تو چه معجزهای هستی. تو سالها پیش زاده شدی زمانی که ما راه را پیدا کردیم، زمانی که تاریکیها را پس زدیم تو نیز همراه نور زاده شدی. تو ثمره یک عشقی و زاده انتخابهای درست. تو همسفر کوچک من تحقق همه رؤیاهایی هستی که حتی در پنهانترین زوایای ذهنم نیز نمیگنجید. تو برآورده شدن آرزوهای محال من هستی. تو مظهر شو شود زندگی ما هستی. تو باورناپذیرترین تصویر در برابر چشمان منی که هرلحظه میبینمت و از تو میپرسم آیا تو دختر منی؟ من سالها پیش گمشده بودم. کجا بود و کی بود را یادم نمیآید فقط میدانم که تنها بودم و سرگشته. نه راهی به پشت سر داشتم و نه امیدی به آینده. من آنقدر غرقشده بودم که نفس کشیدنم هم برای دیگران عجیب بود و برای خودم هیچ آرزویی نبود. من همهچیز را تمامشده میدانستم. من با اعتیاد گرهخورده بودم و از همه زندگی گسسته بودم. من غرق خودم بودم و اما فرسنگها از خودم فاصله داشتم. هر راهی که میرفتم اشتباهتر از اشتباه قبلی بود. نه خود و نه دیگران دیگر امیدی به من نداشتند. تا اینکه راه نمایان شد. من قدم درراه راست گذاشتم و هرروز استوارتر از قبل طی طریق کردم. همهچیز در این راه درست بود. چهارچوب درست بود. قوانین اصولی بود. اصول علمی بود و همهچیز بر پایه دانش و آگاهی بناشده بود. من خودم را در قالب کنگره جای دادم. از من بودن و منیتم فاصله گرفتم. آموزش دیدم. آموختم که در گذشته خود اشتباه کردهام. آموختم که ازاینپس باید با تفکر درست قدم بردارم. اشتباهات را جبران کنم و حال و آینده را بر اساس آگاهی و عشق بسازم. در ابتدا همهچیز سخت به نظرمی آمد اما خوب که دقت میکردی زیباییهای راه نمایان میشد. من مورداحترام قرار گرفتم، با بهترین شکل آموزش دیدم؟ هر آنچه را باخته بودم دوباره و صدچندان به دست آوردم. بعد از سالها توانستم در آینه یک انسان ببینم و این حسهای ناب مرا پایبند کنگره کرد. ماندم و آموزش دیدم و خدمت کردم و این بالاترین لذت دنیا بود. در آن روزهای تاریک پیش از کنگره محالترین خیال برای من این بود که روزی فرشتهای قدم به سرنوشتم بگذارد که من را پدر صدا کند و امروز بعد از سالها سفر در وادیهای کنگره ۶۰، من پدر شدهام. تا ابد هم سپاسگزار این معجزه باشم کم است. کنگره مرا از بند بندگی مواد مخدر رها کرد و با زندگی پیوند زد. من دوباره متولد شدم. من در کنگره نفس کشیدم و بالوپر گشودم. من همهچیز را در کنگره دوباره و دوباره آموختم. من اشتباهات را پاک کردم و با قلم دانایی دوباره نوشتم. من عاشقی را در کنگره آموختم و عاشق شدم. من حس ناب خدمت به هم نوع را در کنگره لمس کردم. من توانستم کسی باشم که روزی در من گمشده بود و در همه آن لحظهها تو جایی پنهانشده بودی، جایی درون قلب ما. تو بهشت وعده دادهشدهای بودی که امروز در زندگی ما نمایان شدی. من در بستر کنگره از میان خاکسترهای اعتیاد ققنوس وار زاده شدم و راهی نو را آغاز کردم. راهی پر از نور و تو بهشت پنهان من زاده همین نور هستی. به سرنوشت ما خوش آمدی. نویسنده: کمک راهنما مسافرپویا نگارنده: همسفر مهران منبع: نمایندگی تبریز دوشنبه 16 تير 1399 تعداد بازدید از این مطلب : 1208 ویژه ها دستاورد شگفت آور دیگری از کنگره 60، انتشار مقاله مهار متاستاز سرطان سینه به صورت short communication رویکردی نوین در درمان سرطان گواهی ارائه مقاله "تاثیر روش دی اس تی بر درمان زخمهای بیماری کولیت اولسراتیو" در سمپوزیوم ایمونولوژی 2024 ایلینوی، امریکا چاپ يافته هاي جديد كنگره 60 در مورد تاثير ديسپ بر كويد 19 سمپوزیم سرطان پستان (سن آنتونیو، تگزاس، امریکا، 19 خرداد تا دوم تیرماه 1403) بهترین مقاله در کنفرانس عالی ایمنی سرطان شناسی همایش سالانه انجمن ایمونولوژیست های آمریکا / May 2024 گزارش پیشرفت کار پروژه دانشگاه خوارزمی، قشم کنگره۶۰ خرداد 1403
گواهی ارائه مقاله "تاثیر روش دی اس تی بر درمان زخمهای بیماری کولیت اولسراتیو" در سمپوزیوم ایمونولوژی 2024 ایلینوی، امریکا