English Version
This Site Is Available In English

جلسه هماهنگی نمایندگی خانم های مسافر با استادی مهندس

جلسه هماهنگی نمایندگی خانم های مسافر با استادی مهندس

 ششمین جلسه از دوره چهارم جلسات هماهنگی کمک راهنمایان و خدمتگزاران نمایندگی  خانم های مسافر، با استادی جناب مهندس و دبیری خانم  سپیده، و با حضور ایجنت محترم شعبه در روز یکشنبه  13 بهمن ماه 1398 رأس  ساعت 12 آغاز به کار نمود.

https://up.c60.ir/repository/7102/pmez_1.jpg

 در ابتدا ایجنت محترم خانم‌های مسافر خلاصه‌ای از گزارش عملکرد هفته گذشته را بیان نمودند؛

- طی چند هفته اخیر، آزمون‌های آمادگی جهت کمک راهنمایی را برگزار کردیم. خیلی خوشحالم که بچه‌ها این‌قدر برای  شرکت در امتحانات میل و رغبت از خودشان نشان می‌دهند. از کمک راهنمایان عزیز تشکر می‌کنم، زیرا قطعاً آموزش‌های این عزیزان باعث ترغیب بچه‌ها برای شرکت در آزمون‌ها شده است. عشق زیادی که راهنما به رهجو دارد، باعث می‌شود او هم جذب این سیستم شود و بخواهد در آینده این جایگاه را تجربه کند و پا جای پای راهنمایش بگذارد. بسیاری از بچه‌های سفر اولی و همسفران در امتحانات شرکت می‌کنند، و هر بار جمعیت آزمون دهندگان بین 50 تا 70 نفر است. نمرات هم خوب است، و هر هفته روی بُرد زده می‌شود تا بچه‌ها از نمراتشان مطلع شوند. بعد از هر امتحان، پاسخ پرسش‌ها را می‌خوانیم، که این کار باعث می‌شود بچه‌ها اشکالاتشان را متوجه شوند، و خیلی راضی هستند.

- لژیون خانم زیبا همسفر به دستور جناب مهندس هفته گذشته باز شد و ایشان با دو رهجو مشغول به کار شده‌اند. به تمام اعضا و کل گروه همسفران تبریک می‌گویم، این اتفاقات نیرومند شدن همسفران را نشان می‌دهد. در ضمن لژیون بچه‌های زیر 6-7 سال را مجزا کردیم، و خانم شادی همسفر مسئول لژیون بچه‌ها شده‌اند. قرار است قالیچه‌ای تهیه کنیم تا بچه‌ها راحت روی آن بنشینند و به نقاشی و بازی‌های مخصوص خودشان بپردازند. زیرا نشستن روی صندلی برایشان مشکل بود، و خیلی زود پراکنده می‌شدند و کنترل آنان دشوار می‌شد. انشالله خانم شادی همسفر بتوانند از پس این مسئولیت برآیند.

- هفته گذشته جلسه آموزش شنا در پارک به‌خوبی برگزار شد. ما در کنگره چیزهایی به دست آوردیم که شاید در خواب و رؤیا می‌دیدیم. ولی این داستان استخر در ذهن هیچ‌کدام ما نمی‌گنجید. خصوصاً روزهای برفی، شنا در استخر روباز بسیار لذت‌بخش است، واقعاً قابل وصف نیست و در قالب کلمات نمی‌گنجد. صحنه ایست که همیشه در ذهنمان حک می‌شود و فراموش‌نشدنی است. بسیاری از ما تا این سن نتوانسته بودیم شنا یاد بگیریم و همیشه از آب می‌ترسیدیم. از مبصرهای استخر ممنونم که از ساعت 6 صبح آنجا هستند و حضور غیاب بچه‌ها را انجام می‌دهند.تمام این چیزها را مدیون جناب مهندس هستیم، که به ما اجازه دادند این فضا را داشته باشیم.

جناب مهندس در ادامه جلسه فرمودند:

- در تاریخ 12 اسفند جشن هفته راهنما شروع می‌شود. همسفران نیز می‌توانند در این هفته از راهنمایان خود تجلیل کنند. امیدوارم بتوانیم جشن خیلی خوبی برگزار کنیم.

- الحمدالله کارها به‌خوبی پیش می‌رود. امتحانات خیلی خوب برگزار می‌شود. اصلاً مشخص نیست که نوع سؤالات آزمون اصلی تستی باشد یا تشریحی. ممکن است ادغام باشد، یا فقط تستی یا تشریحی. دفعه قبل هم گفتم من همیشه امتحانات را یک‌جور نمی‌گیرم. افراد خوب بخوانند و مطلع باشند تا قبول شوند.

- در بخش تازه واردین خانم‌های مسافر داریم کاری را به‌صورت آزمایشی انجام می‌دهیم؛ مسئولیت  رهجویی که جلسه اول به یک راهنمای تازه‌وارد واگذار می‌شود، تا پایان سه جلسه با خودش است. یعنی صفر تا صد این کار، جلسه اول، دوم، سوم، تا رهجو به دست راهنما سپرده شود، دست یک نفر است. مدتی است که بچه‌ها در بخش تازه واردین این  کار را انجام می‌دهند. راهنمایان تازه واردین اگر در این مورد توضیحی دارند بگویند:

خانم رؤیا (راهنمای تازه واردین):

قبلاً وقتی یک تازه‌وارد به کنگره می‌آمد، همه با او مشاوره می‌کردیم، ولی گاهی یکسری از مطالب جا می‌ماند و گفته نمی‌شد. مثلاً رهجو جلسه دوم پیش من می‌آمد، و من فکر می‌کردم توضیحات جلسه اول او کامل است. گاهی هم خودم یادم می‌رفت نکته‌ای را از جلسه اول بگویم. ولی الان که صفر تا صد کار رهجوها دست خودمان است، دقت می‌کنیم که تمام مسائل گفته شود و نکات لازم تذکر داده شود. اگر جلسه اول یا دوم نکته‌ای را فراموش کنم، یادم می‌ماند که جلسه سوم آن را بگویم. به نظر من با این روش مسئولیت‌پذیری بچه‌ها هم خیلی بیشتر شده است، زیرا اگر یک روز نخواهیم بیاییم، می‌گوییم فلان رهجو جلسه دوم یا سومش است، و باید نزد او بروم. به نظر من الان خود رهجوها هم حس بهتری دارند و بیشتر اطمینان می‌کنند.

 خانم ارغوان (مشاور تازه واردین):

من فکر می‌کنم در این  مدت ارتباط  حسی ما و تازه واردین خیلی بهتر و قوی‌تر شده است، و حس اطمینان در رابطه بیشتر برقرار می‌شود. زمانی که رهجوها می‌چرخیدند، انگار آن پیوند به‌خوبی برقرار نمی‌شد. مثلاً رهجویی با یکی از بچه‌ها راحت‌تر بود و ارتباط بهتری برقرار کرده بود، ولی جلسه بعد باید پیش من می‌آمد. ولی الان که هر سه جلسه با یک نفر در ارتباط هستند، آن پیوند کاملاً برقرار می‌شود و باعث حرف‌شنوی و عملکرد بچه‌ها بهتر می‌گردد.

خانم بنفشه (مشاور تازه واردین):

با این روش بچه‌های تازه‌وارد می‌توانند با یک نفر ارتباط خوبی برقرار کنند، و اگر مشکلی داشته باشند، اعتماد می‌کنند و مشکلشان را مطرح  می‌نمایند. به نظر من هم این روش خیلی بهتر است، و بچه‌ها بیشتر حرف گوش می‌کنند، بهانه نمی‌آورند و آمدنشان به کنگره مستدام می‌شود.

جناب مهندس:

- ما یکسری کارها را در گروه خانم‌های مسافر پایلوت می‌کنیم و بعد به قسمت آقایان می‌دهیم. خانم ایجنت این کار را به من پیشنهاد دادند و من هم قبول کردم، چون فکر می‌کنم این‌طوری بهتر است. فرد تازه‌واردی که به کنگره می‌آید، امروز مثلاً پیش حسن است، فردا باید برود پیش حسین، و پس‌فردا برود پیش تقی، و ممکن است آن وابستگی لازم پیش نیاید. با این روش، دیگر در جلسه دوم و سوم احساس غریبی نمی‌کند، چون پیش همان شخصی می‌رود که جلسه گذشته او را پذیرش  کرده است. انشالله دستور  می‌دهم در چند شعبه آقایان نیز این  کار را پایلوت کنیم و با این روند پیش برویم.

- خانم ایجنت در ادامه توضیح دادند: 

ممکن است یکی از مشاورین تازه واردین یک روز به دلیل موجهی غیبت یا تأخیر داشته باشد، در این مواقع بچه‌ها کار همدیگر را هندل می‌کنند و نمی‌گذارند رهجوی تازه‌وارد سرگردان بماند. چون فرم مخصوص دارند و مشخص است چه آموزش‌هایی به رهجو داده‌شده است. این کار  برای راهنمایان  تازه واردین نیز خیلی تأثیرگذار و مفید بوده، و احساس مسئولیتشان در این  مدت بیشتر شده است. چراکه می‌داند مثلاً این یکشنبه جلسه دوم خانم ایکس است و منتظرم است، و فکر می‌کند جلسه قبل حالش چطور بود؟ این جلسه چه باید بگویم که حالش بهتر شود و جذب گردد؟ با این روش برای بچه‌ها درگیری ذهنی پیش می‌آید که چکار کنند تازه‌وارد را نگه‌دارند و جذب کنند.

- جناب مهندس در ادامه فرمودند: 

راهنمای تازه واردین فرق چندانی با کمک راهنمایان ندارد، ممکن است یک یا دو نمره با هم اختلاف داشته باشند، این است که باید مسئولیت‌پذیری بیشتری داشته باشند تا بتوانند کارشان را به‌خوبی انجام دهند. در  هیچ جای دیگر، نه در دانشگاه‌ها و نه در دیگر گروه‌ها چنین چیزی نداریم که افرادی فقط متخصص تازه واردین باشند، و جوری با آن‌ها برخورد کنند که در کنگره ماندگار شوند.

- این هفته، هفته OT است، من از بچه‌های OT تشکر و قدردانی می‌کنم، که در این بخش زحمات زیادی می‌کشند و دارند کار را به‌خوبی پیش می‌برند. در نظر داریم تقدیرنامه‌ای هم برایشان بنویسیم و از آن‌ها  قدردانی کنیم. این خدمات خاصیت دوطرفه دارد، هم  بچه‌ها سرشان  گرم می‌شود و حالشان خوب است، و هم سایر قسمت‌ها خوب پیش می‌رود.

- ما باید بعضی قسمت‌ها را تقویت کنیم. برای خدمت دبیری و نگهبانی امتیازی در نظر گرفته‌ایم. ولی می‌خواهیم برای کسانی که در رشته‌های ورزشی فعالیت می‌کنند یا ورزشبان هستند نیز این امتیاز را قائل  شویم. کسی که صبح پنجشنبه یا جمعه اول وقت می‌آید و کارها را انجام می‌دهد تا بچه‌ها بیایند و استفاده کنند، شاید بیشتر از یک دبیر زحمت می‌کشد.

مبصرهای کلینیک و مرزبان‌ها امتیازشان دو برابر دبیر یا نگهبان  است.

- به‌طورکلی کار ما بر دو قسمت است؛ یکی اطلاعاتی که داریم و دوم تجربه‌ای که کسب می‌کنیم. مثلث دانایی ما عبارت است از تفکر، تجربه و دانش یا آموزش. آموزش به‌تنهایی نباید باشد، چون جواب  نمی‌دهد، حتماً باید کار عملی هم در کنارش باشد. کسی که می‌خواهد راهنما شود، حتماً باید چند دوره خدمت را گذرانده باشد، چه در بخش OT، چه در تصحیح اوراق امتحانی، انتشارات، مرزبانی، سایت و ... تا تجربه لازم را کسب کند. اگر همه ما روی قوانین  و مقررات حرکت کنیم، هیچ اشکالی پیش نمی‌آید.

- نکته دیگر، در اسفند ماه انتخابات مجلس شورای اسلامی را در پیش داریم. کنگره 60 راجع به مسائل سیاسی هیچ اظهارنظری نمی‌کند، نه تراکتی پخش می‌شود، نه بنری زده می‌شود، و نه از جبهه خاصی طرفداری می‌کنیم. چون اگر ما طرفدار پرسپولیس شویم، استقلالی‌ها با ما دشمن می‌شوند، و اگر طرفدار استقلال شویم، پرسپولیسی‌ها با ما دشمن می‌شوند. ما کمک همه را نیاز داریم. ولی دلیل نمی‌شود اگر کسی خواست از کنگره بازدید کند، بگوییم شما حق ندارید بیایید. هر کس از هر جناحی می‌تواند به کنگره بیاید. سال‌های گذشته نیز به همین شکل بود. معمولاً هم از پارک طالقانی دیدن می‌کنند. وقتی کسی درخواست می‌کند برای بازدید بیاید، نمی‌توانیم بگویم نیایید، ممکن است بعضی خوششان بیاید یا بعضی خوششان نیاید. هر کدام از ارکان دولت و نظام اگر کنگره 60 را بشناسند به نفع ماست، و به نفع جامعه معتادین کشور است.

- روز جمعه آقای قالیباف به پارک طالقانی آمدند، که بازدید بسیار خوبی بود. وقتی بچه‌های کنگره 60 را دیدند، برایشان خیلی جالب و غیرقابل‌تصور بود، و می‌گفتند تابه‌حال چنین سیستمی ندیده بودم! وقتی بچه‌ها را دیدند که همه شاد و باانرژی و خوب و سرحال هستند، و از قسمت‌های مختلف ازجمله  ورزش باستانی، و قسمت خانواده و دیگر قسمت‌ها بازدید کردند، متوجه شدند که روش درمان در سیستم کنگره 60 چگونه است. گفتند؛ من برای شما چه‌کاری می‌توانم بکنم؟ هر کاری بگویید برایتان انجام می‌دهم. اگر چیزی کم و کسر دارید بگویید. من گفتم؛ متشکرم، ما احتیاج به حمایت معنوی همه شما داریم.

- این موضوع برای ما خیلی مهم است که ما را بشناسند. به ایشان گفتم؛ "ما در جامعه معتادینی داریم که کارتن‌خواب و متکدی هستند، ولی این‌ها تنها یک درصد معتادین کشور را تشکیل می‌دهند، 99درصد جامعه معتادین اصلاً کارتن‌خواب نیستند، آیا تابه‌حال آن‌ها را دیده‌اید و در نظر گرفته‌اید؟ شما الگو را همان یک درصد کارتن‌خواب‌ها در نظر می‌گیرید. ما در کنگره از کارتن‌خواب داریم تا برج‌ساز، از بی‌پول داریم تا پولدار، از بی‌سواد داریم تا باسواد، از کسی که اصلاً ورزش نمی‌کند داریم تا قهرمان ملی، از دزد داریم تا قاضی...! همه  رقم افراد در جامعه ما هستند. و جامعه معتادین جامعه بسیار قوی و نیرومندی است. خیال  نکنید جامعه مصرف‌کنندگان همه کارتن‌خواب هستند! تک‌وتوک افرادی که از خط خارج می‌شوند، به کارتن‌خوابی روی می‌آورند. جامعه اصلی 99درصد مابقی هستند، و باید  برای این‌ها کاری انجام دهیم".

- این کار هشیار کردن مسئولین کشور است. مسئولین  باید  آگاه شوند که در درست کردن، اجرا و اصلاح قوانین نقش بسیار سازنده‌ای می‌توانند داشته باشند. وقتی می‌شنوند که بچه‌های کنگره 60 به تیم ملی رفته‌اند، برایشان  بسیار تعجب‌آور و باورنکردنی است. ما می‌گوییم کسی  که مصرف‌کننده، فروشنده و سازنده شیشه و دیگر مواد مخدر است، اگر درست درمان شود، می‌تواند تبدیل  به قهرمان ملی گردد! و اینجاست که آن‌ها می‌گویند؛ "پس این‌گونه هم می‌شود؟ پس ما نباید به خاطر پنج یا ده گرم شیشه یا هروئین  یک نفر را اعدام کنیم!". مسئولین نمی‌دانند، اگر بدانند این کار را نمی‌کنند. تصور بر این است که آدم معتاد دیگر به درد نمی‌خورد و مخرب است. اگر بدانند راه‌حلی هست و این‌ها می‌توانند برگردند، به نتیجه می‌رسند. به آقای قالیباف گفتم؛ اگر ما کارمان را درست انجام دهیم، خیلی از مشکلات برطرف می‌شود. شاید ما بلد نیستیم کارمان را درست انجام دهیم، چه در اعتیاد و چه در سطوح دیگر. گفتم؛ فوتبال ما روی آسفالت است، والیبال، راگبی، همه‌چیز ما روی آسفالت است، توقعی  هم نداریم.

- این ساختمانی که ما 20 سال است در آن نشسته‌ایم، مال ستاد مبارزه با مواد مخدر است. کنگره 60 از همین ساختمان تکثیر شد، و هسته‌های اولیه اینجا کاشته شد. ما به‌هیچ‌عنوان خط  سیاسی نداریم، ولی هرکدام از ارکان نظام یا هر قسمت دیگری که بخواهند از کنگره بازدید کنند، پذیرایشان هستیم، و خوشحال می‌شویم که از کار ما بااطلاع باشند، چون در آینده می‌توانند بسیار  کمک کنند.

پارک طالقانی روزهای جمعه از ساعت پنج صبح تا دوازده در اختیار بچه‌های کنگره 60 است، و دو هزار نفر می‌آیند، شاید  دو یا سه درصد جمعیت پارک از آدم‌های دیگر باشند. تمام مسئولین  هم با ما هماهنگ هستند. فرمان ما جنگ نیست، فرمان ما دادن محبت به هرکسی است که در وجودش نور موج می‌زند. این بازدیدها در آینده هم ممکن  است اتفاق  بیفتد. روز چهارشنبه هم در جلسه اعلام می‌کنم کسانی که می‌خواهند از کنگره بازدید کنند بلامانع است، ولی دیگر برایشان بنر خوش‌آمد گویی و خیرمقدم نمی‌زنیم.

- چند وقت پیش آقای دکتر جاسبی مؤسس و بنیان‌گذار دانشگاه  آزاد اسلامی به کنگره آمده بودند. ایشان شخصیت کمی نیستند، مگر بد است چنین شخصیت‌هایی از کنگره دیدن کند؟ یا آقای قالیباف که شهردار تهران بودند؟ به ایشان گفتم؛ شما دو تا اتاق می‌خواهید بسازید، کلی مکافات دارید. چگونه اتوبانی  ساخته‌اید که از شهرری شروع می‌شود و تا شمال شهر می‌رود؟ چقدر خانه‌ها و مغازه‌ها باید در مسیر تخریب شود، و چقدر تجهیزات آب، برق، تلفن  و ... نیاز دارد. آن‌هم بزرگراهی  که شش متر زمین را کنده و پایین رفته‌اند تا ارتباط قطع نشود. این‌ها شاهکارهایی است که برخی انجام می‌دهند.

در ادامه جلسه خانم میترا گفتند:

- از جناب مهندس سپاسگزارم به خاطر ساختمانی که برای خانم‌های مسافر خریداری کردند. بر ما منت گذاشتند و ما را برای بازدید بردند. پولی که صرف خرید این ساختمان شد، پول من و شما به‌تنهایی نیست، پول تمام اعضای کنگره است، که در تهران و شهرستان‌ها جمع شده، و با زحمات و درایت جناب مهندس خریداری‌شده است، تا امیدی شود برای تمام خانم‌هایی که در رنج و عذاب هستند. واقعاً جای سپاسگزاری دارد. انشالله بتوانیم قدردان باشیم و قطره‌ای باشیم در دریای عظیم کنگره 60.

جناب مهندس اظهار داشتند:

- این قضیه برای خانم‌ها بسیار حساس‌تر است. باید کاری انجام می‌دادیم تا خانم‌ها جایی داشته باشند. الان کنگره  60 برای آقایان مأوای خیلی خوبی شده است. ما در نیشابور یک شعبه زده‌ایم، هنوز شعبه پا نگرفته و فقط روزی پنج نفر را می‌پذیرند. بعضی افراد از ساعت 12 شب می‌آیند پشت در شعبه می‌خوابند، تا در باز شود و جزو کسانی باشند که پذیرش می‌شوند. این حساسیت در خانم‌ها خیلی بیشتر است. یک خانم مصرف‌کننده وقتی می‌خواهد جایی مثل بهزیستی برود، باید همراه  آقایان در صف بایستد، یا اگر بخواهد به گروه دیگری برود، باید در کنار آقایان باشد، و این موضوع برای خانم‌ها خیلی سخت است. ممکن  است برخی مجبور شوند و بروند،  ولی همه نمی‌توانند. خیلی‌ها به خاطر اینکه جو مناسب وجود ندارد درمانشان را انجام نمی‌دهند. حتی به کلینیک‌ها نمی‌توانند بروند، چون ممکن است به آن‌ها بخندند یا انگشت‌نما شوند، به آنان متلک بگویند یا نیش زبان بزنند و مسخره کنند؛ که تو هم مصرف‌کننده هستی؟ و انواع برچسب‌ها را به آن‌ها بچسبانند.

- بنابراین من جایی مستقل برای خانم‌ها در نظر گرفتم که برای آیندگان هم بماند، تا زنان، دختران و نوه‌های ما که درگیر اعتیاد شدند، مکانی باشد و بتوانند بدون مزاحمت و بدون اینکه انگشت‌نما شوند، به آنجا بروند و درمان شوند. این کار باید انجام می‌شد، و با این کار گام بسیار بلندی برداشته می‌شود. آن ساختمان یک ستاد و مرکز خواهد شد. انشالله بتوانیم با کمک همه‌ی شما شعبه‌های دیگری را تحت پوشش قرار دهیم و به خانم‌هایی که نیازمند هستند، خدمات ارائه کنیم. خیلی اتفاق افتاده خانم‌های جوان به خاطر اینکه نمی‌توانند درمان شوند، دست به خودکشی و انتحار می‌زنند، و به خاطر یکسری بیماری‌ها یا اینکه ندانسته به‌طرف  مواد مخدر رفته‌اند، در خانواده، توسط همسر، برادر یا پدر و مادرشان از بین می‌روند. باید جایی باشد که این امنیت فراهم باشد. انسان تا خودش در صحنه و میدان نباشد این مسائل را حس نمی‌کند. البته ممکن است یکسری ناخالصی هم این میان وجود داشته باشد، که باید تصفیه و پالایش شود. به‌هرحال بچه‌ها در آن ساختمان مشغول به کار هستند، و انشالله برای اواخر تابستان آماده خواهد شد.

- در ادامه جلسه خانم الناز  نگهبان OT گفتند:

- از جناب مهندس بسیار سپاسگزارم و هفته OT را به ایشان، ایجنت محترم خانم‌های مسافر، تمام بچه‌های بخش  OT، مبصرهای کلینیک‌ها و بچه‌های فالوآپ تبریک می‌گویم. از شما ممنونم که اجازه دادید این حال خوب را تجربه کنیم. من قبل از اینکه وارد OT شوم، نمی‌دانستم نامه‌ای که بچه‌ها می‌گیرند، چه پروسه‌ای را طی می‌کند و چقدر نیاز به تمرکز و بررسی دارد. خدمت در این بخش به من مسئولیت‌پذیری و وظیفه‌شناسی را یاد داد. از زمانی  که وارد قسمت OT شده‌ام، حالم  خیلی  خوب است.  صمیمانه از  شما و خانم ایجنت تشکر می‌کنم. امیدوارم بتوانیم کارمان را به نحو احسن انجام  دهیم و همه از ما راضی باشند. خصوصاً کمک راهنمایان محترم که واقعاً با ما همکاری دارند و صبوری می‌کنند.

خانم مهسان (مسئول OT):

از جناب مهندس تشکر می‌کنم  که اجازه دادند در این هفته بچه‌های OT خدمتگزار باشند. همه ما بسیار ذوق‌زده شدیم و بی‌صبرانه منتظر روز خدمت هستیم. اولین روزی که به  قسمت OT رفتم، تازه متوجه شدم کنگره چقدر نسبت به داروی بچه‌ها حساسیت دارد، و چه زحماتی کشیده می‌شود تا یک  رهجو برود و نامه‌اش را بگیرد. آنجا بود که فهمیدم چقدر ناسپاس بودم، و تازه متوجه شدم روزهایی که شما تنها بودید و همه این کارها را تنهایی به دوش می‌کشیدید، چقدر سخت بود. صمیمانه از شما سپاسگزارم.

خانم آرزو (مسئول OT):

این هفته را  خدمت جناب مهندس، ایجنت عزیزمان، خانم الناز نگهبان OT و تمام بچه‌های خدمتگزار این بخش تبریک می‌گویم. همه ما با تمام وجودمان در OT کار می‌کنیم، و این افتخار بزرگی بود که با دستان عزیز خانم ایجنت نصیب من شد. از تمام راهنماها تشکر می‌کنم که این‌قدر با ما همکاری می‌کنند. از وقتی وارد بخش OT شدم، تازه متوجه شدم کنگره در حق من چه‌کار کرده است. روزی که اولین نامه را در دست گرفتم و وارد دفتر کردم، حس بسیار عجیبی داشتم، و آن  لحظه بود که فهمیدم چقدر برای من زحمت‌کشیده می‌شود و من نمی‌دیدم! و ما در آکادمی چه راهنمایان توانایی داریم. با صحبت کردن با هرکدام از این عزیزان تجربه‌های بزرگی  به دست آوردم. از صمیم  قلب از همه  تشکر می‌کنم.

خانم ملیحه (مسئول OT):

از شما به خاطر اجازه این خدمت تشکر می‌کنم. با خدمت در این بخش درس‌های بزرگی  گرفتم. خیلی از بچه‌ها را می‌بینم که آخر وقت و باعجله می‌آیند و نامه‌شان را می‌گیرند و می‌روند، و نمی‌دانند چه زحماتی برایشان کشیده می‌شود. از همه مهم‌تر اینکه در جایگاه این خدمت یاد گرفتم چگونه با بزرگ‌ترها برخورد کنم، و احترام گذاشتن و درست صحبت کردن را آموختم.

خانم  ساناز (مسئول OT)

این هفته را خدمت همه شما تبریک می‌گویم. من اصلاً نمی‌دانستم قسمت OT چیست. ولی امروز خدمتگزار OT بودن برایم افتخار بزرگی است. من به‌تازگی وارد بخش OT شده‌ام، ولی می‌بینم بچه‌ها چقدر نکته‌بین، و مسئولیت‌پذیر هستند. امکان ندارد نامه‌ای بدون بررسی دقیق از زیردستشان  بگذرد. از خانم الناز و تمام بچه‌ها ممنونم.

در پایان جناب مهندس فرمودند:

- ما باید به اعتقادات همه افراد احترام بگذاریم، و از هر چیزی  که ذره‌ای سوءتفاهم ایجاد کند پرهیز می‌کنیم. روز چهارشنبه به دلیل وفات جشن نداشتیم، ولی کمی درباره OT صحبت کردم، که چگونه به وجود آمد و ما چگونه توانستیم به این نقطه برسیم. بچه‌هایی که اطلاع دارند، در مشارکت‌ها از تاریخچه OT صحبت کنند، که چه سختی‌ها و مشقت‌هایی در این راه کشیده شد. شما اگر بخواهید یک خانه برای زندگی دو نفر پیدا کنید، به راحتی قادر به این کار نیستید. ما خانواده ای داشتیم که باید 700- 800 نفر آدم را در آن جا بدهیم، آنهم کسانی که تریاک مصرف می کردند! فقط به خواست، اراده و حمایت خداوند بود که توانستیم به این نقطه برسیم. فراز و نشیب ها، لجاجت ها، دشمنی ها و مسائل بسیاری را پشت سر گذاشتیم، که همه از روی جهل و نادانی بود. خوشبختانه امروز درمان در کنگره مثل  آب خوردن است.

- ما در کنگره به همه نیاز داریم،  فقط به افراد فضول نیاز نداریم! به کسانی که در کار دیگران دخالت می کنند، پشت سر دیگران سرزنش می کنند، فضولی می کنند، در ظاهر یک جور رفتار می کنند و در باطن  جوری دیگر، و خارج  از اصول و قوانین رفتار می کنند، نیاز نداریم. اینها خودشان ذره ذره از بازی خارج می شوند. ولی به کسانی که خدمتگزار باشند، حتی اگر لژیونشان  هم جمع شود، نیاز داریم. اینها می شوند یک مدیر برای قسمت های دیگر. با برنامه ریزی هایی که الان برای ساختمان جدید داریم، به تمام نیروهای خدمتگزار و خوب و صالح در تمام قسمت ها شدیدا نیاز داریم. اما کسی که خارج از استاندارد عمل  کند، خودش با خرج خودش حذف می شود. ما او را حذف نمی کنیم،  ولی  کاری می‌کند که جرات نمی کنیم هیچ کاری به او بدهیم، و ذره ذره از بازی خارج می شود.

شاید در آینده بخواهیم شعبه  تهران را افزایش دهیم یا بعضی شهرستان های دیگر را راه اندازی کنیم. یکی  از علت هایی که توانستیم شعب آقایان را گسترش دهیم، این بود که یکسری از بچه ها به عنوان سفیر مرتب به  شهرستان ها می رفتند و می آمدند، تا کم کم توانستند نیروهای خودشان را به وجود بیاوردند. این خیلی  مهم است که هسته اولیه یک شعبه را چه کسی به وجود می آورد. کسانی که هسته اولیه نمایندگی ها را به وجود می آورند، اگر قوی و درست باشند، آن شعبه  بسیار قوی و نیرومند خواهد شد. اگر خوب نباشند، آن شعبه افتضاح می شود، و 10- 20 سال طول می کشد تا درست شود. بنابراین به نیروهای مصممی نیاز داریم که به شهرستان ها بروند تا بتوانیم شعب جدید را به وجود بیاوریم.

- در پایان خانم ایجنت فرمودند: 

در این مدت بچه ها پتانسیل لازم را از خودشان نشان دادند، و متوجه شدیم که می توانیم تغییراتی ایجاد کنیم. قدرت و توانایی آنان بود که امروز بخش OT اینقدر قوی و نیرومند شده است. یکسری کارها در چند ماه اخیر انجام گرفت، که می توان از آنها نتایج و اهداف خوبی استخراج کرد. همه این کارها با کمک نگهبان OT همکارانشان میسر شد. خانم الناز در این زمینه تحقیقات زیادی می کنند و در تلاش هستند که بخش OT کاملا نیرومند و اداری شود. می توانم بگویم بچه های OT برای خودشان به یک سازمان تبدیل شده اند.

- ناگفته نماند مبصرهای  کلینیک چقدر زحمت می کشند، زیرا هر کسی  مبصر کلینیک را قبول نمی‌کند، و ما هم  هر کسی را برای این کار انتخاب نمی کنیم. مبصرهای کلینیک باید بیشتر از بقیه حافظ قوانین و مقررات باشند، و بسیار قوی و نیرومند عمل کنند. آنها با هزینه خودشان به کلینیک می روند و برمی گردند. برای ما خیلی راحت تر است که همین جا در کنگره خدمتی داشته باشیم. ولی کسانی که خارج از کنگره با دکترها، مسئولین کلینیک و ... در ارتباط هستند، خیلی زحمت می کشند. به تمام این عزیزان خداقوت می گویم و از همه تشکر و قدردانی می کنم.

 

گردآوری و تایپ: مسافر خاطره

ارسال:همسفر فاطمه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .