جلسه چهارم از دور یکم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی اروند آبادان با استادی همسفر عاطفه و نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه (هفته همسفر) در روز پنجشنبه 26 دیماه سال 1398 ساعت 17:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عاطفه هستم یک همسفر. خدا را شاکر هستم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و انرژی بگیرم از شما دوستان، و آموزش بگیرم، خوش آمد و خیرمقدم میگویم به تمام دوستانی که امروز حضور دارند علیالخصوص افراد تازهوارد و افرادی که بار اول است به اینجا میآیند انشاءالله که یک نقطهی شروعی باشد برای همسفرانی که امروز روز اول شان است و مداوم باشند و آن نتیجه ای که دنبال آن هستند، آن آرامشی که دنبال آن هستند را بگیرند و همچنین برای مسافرانی که تا الآن همسفران شأن را نیاوردند انشاءالله که امروز یک سببی بشود که همسفران شان را با خود بیاورند، تبریک میگویم این هفتهی بزرگ را به بزرگ بانوی کنگره خانم آنی، خانم کماندار دیده بان همسفران، آقای امین، جناب مهندس و تمام همسفران کنگره 60 علیالخصوص همسفران نمایندگی شعبه اروند آبادان، انشاءالله که این هفته، هفتهی خوبی باشد و پر از انرژی که دریافت کنند.
اگر بخواهم یک تاریخچهی کوتاه بگویم که چگونه همسفر ها شکل گرفتند، اصلاً حضور و ورود آنها چطور بود خب زمانی که آقای مهندس کنگره را راه اندازی کردند فقط مسافران برای درمان میآمدند طبیعتاً همسفران حالا مادر، خواهر یا همسرشان بود همراهیشان میکردند تا پشت در، حالا در حیاط یک مقدار که تعدادشان بیشتر شد در شعبه یک اتاق بالابود همسفر ها آنجا مینشستند ولی خوب آرام، آرام با این قضیه دیدند که اینجوری بی سروسامان است و یک جور حاشیه درست میکردند و یکجور معرکهگیری میکردند، خب جناب مهندس با آن تفکر خودشان آمدند از دل مشکل یکچیز قشنگ را به وجود آوردند یعنی از این مشکلی که به وجود آمده بود حاشیههایی که به خاطر وجود خانمهای همسفر بود آمدند یکچیز قشنگ را به وجود آوردند که الآن ما آن قضیه را باهم جشن میگیریم، اینکه همسفر بودن شرایطی دارد، برای خود من اگر بخواهم یک همسفر باشم قبل از آن باید به این درک برسم که می خواهم درمان بشوم، می خواهم زندگیام را نجات بدهم، میخواهم از این قضیه رهایی پیدا کنم، میخواهم به آن نقطهی آرامش برسم، اگر این را میخواهم باید اول دوربین را سمت خودم برگردانم مسافرم را رها کنم، گذشته را رها کنم، مدام درگیر این نباشم که چه بوده است یا چه شده است، این آقا، حالا یا فرزندم چه بلاهایی سر من آورده است، اصلاً اراده ندارد خیلی تکرار کرده است این کار را، بارها بوده است که به من توهین کرده است این ها را باید رها کنیم اول باید با خودم دو دوتا چهار تا کنم که میخواهم یا نمیخواهم، هدفم را مشخص کنم اینها همه شرایط همسفر بودن است، روز اول که وارد میشویم وقتی مشاوره میشویم به من میگویند که آیا میخواهی یا نمیخواهی، میخواهی از این قضیه خلاص بشوی یا نه؟ اگر پذیرفتم باید مسافر و گذشته را رها کنم، به دنبال این هستم که بتوانم به آن آرامش و آسایش برسم که بتوانم بعدازآن کمکی بکنم به زندگیم،

اول به خودم به بعد همسرم، پا بهپای مسافرم باید پیش بیایم، اگر سی دی هست، اگر جلسه هست هر چیزی که هست در کنگره هر قانونی که هست مسافر و همسفر ندارد، ما الان خدا را شکر امسال طبق آماری که هست 600 نفر رهایی در قسمت همسفر ها داشتیم، حالا قبلاً وقتی مسافر رها میشد همسفر هم رها می شد چه یک ماه آمده باشد، چه یک روز آمده باشد الآن اینطوری نیست الآن باید همسفر هم مانند مسافر 40 تا سی دی را نوشته باشد و 11 ماه در کنگره حضورداشته باشد، آنوقت است که برگه ی رهایی را به ایشان میدهند این یعنی یک استقلال یعنی یک پیشرفت، جناب مهندس در صحبتهایشان گفتند حالا بعد از 22 سال امسال خدا را شکر قسمت همسفر ها کاملاً مجزا شده است آمار، امتحانها، رهاییها همهچیز مجزا شده است و دست خودشان است یعنی آن دبیرخانه دست همسفر ها است، قبلاً سی دی بود، لژیون بود میرفتند خانه، این هم پیشرفت خوبی است برای همسفر ها و اینکه آقا امین، همسفر را سوخت درمان بیان میکنند یعنی وجود این یک تذکر است برای آقایان اگر می خواهند درمان انجام بشوند باید همسفر باشد. البته درمان بدون همسفر انجام می شود ولی آن کیفیت را ندارد، کیفیت مهم است اگر بخواهید آن کیفیت در آن حدی باشد که آن آرامش را داشته باشید پیشنهاد کنگره به شما در این است که حتماً همسفر های خود را با خودتان بیاورید، وجود همسفر باعث این می شود که تعادل در زندگی تان برقرار شود، هم زبان می شوید، شما به کنگره می آیید یک چیزی یاد می گیرید یک مسیری را می روید یک تفکری را انجام میدهید ولی همسفر شما با آن شرایطی که گذراندید.
اعتیاد تخریب بالایی دارد، همسفر شما هم در این تخریب ها بوده و قطعاً اگر تخریبش بیشتر از شما نباشد کمتر از شما هم نبوده است، به هر حال شما آن ماده ی مصرفی را داشتید که خودتان را تسکین بدهید ولی همسفر های شما آن ماده هم نبوده که بخواهد با آن آرام شود، قطعاً تخریبی که روی همسفر هست خیلی بیشتر از تخریبی است که روی مسافر است، پس به خاطر اینکه بتوانید زبان هم را متوجه بشوید بعد از کنگره این که انتظار داشته باشید همسفر تان درک تان کند شرط آن، این است که حضور داشته باشد، بدون این که بداند اعتیاد چه هست و تا زمانی که نداند اعتیاد چه هست توقع بیجایی است که بتواند شما را درک کند، تا زمانی که همسفر متوجه نشود که اعتیاد بیماری است چه تخریب هایی وارد می کند روی جسم شما چه تاثیری دارد که شما به درمان برسید، خب شما می آیید که درمان بشوید، به کنگره می آیید دارو می خورید، ممکن است در پله کم کردن حال شما خوش نباشد بالا پایین باشد، همسفر این چیز ها را نمی داند تا زمانی که به کنگره نیاید این چیز ها را نمی داند همسفر ها هم در کنار مسافر ها به فکر درمان خودشان باشند دنبال این نباشید که الآن چشم های مسافرم قرمز است، دیر به خانه آمد، دارو کم خورد، دارو را گرفت یا نگرفت، سر ساعت می خورد.

این ها همه را کنار بگذارید، مسافر مسیر خودش را می رود همسفر هم مسیر خودش را در انتها ی خط به آن مقصد مشخصی که دنبال آن هستند می رسند مسافر ها این را فراموش نکنند، همسفر ها هم در مسیر طی سفر شان نیاز دارند که به آنها کمک کنید این نیست که فقط توقع داشته باشید که همسفر شما را درک کند همسفر حواسش به شما باشد، الآن من پله کم کردم، الآن در سفر هستم، در 6 ماه اول هستم هنوز درمان نشدم، این ها همه درست آموزش می گیرد ولی در کنار آن نیاز دارد که شما هم او را همراهی کنید شما هم حواس تان به او باشد، سفر تان تمام شد درمان شدید ولی همسفر هنوز به آن آموزش نیاز دارد، کنار او باشید همان طوری که او در روز های سخت در کنار شما بود حال تان خوب نبود، اوضاع خوبی نداشتید کنار شما ماندند یک شرط خیلی قشنگ هم همسفر بودن دارد پیوند محبت است قطعاً آن پیوند محبت وجود داشته که کنار شما ماندند پس قدر پیوند را بدانید، قدر محبت را بدانید هم همسفر ها هم مسافر ها، آن را حفظ کنید پرورش دهید این دستور جلسات برای این است که بیشتر قدر هم را بدانیم.
یک تشکر بکنم از تمام دوستانی که از صبح اینجا بودند تدارک دیدند دست شان درد نکند، انرژی زیادی از این قضیه کسب می کنند انشاءالله که سال بعد دوستان بیشتری شرکت کنند در این قضیه، دوست دارم الآن مسافر ها در مشارکتهایشان دوستانی که همسفر دارند بگویند که حضور همسفر در درمان آنها چه تأثیری داشته است و خصلتهای خوب همسفر هایشان را که هیچ وقت به آنها نگفتند را بگویند، ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.



































عکاس: همسفر معصومه و همسفر زینب
تهیه و تنظیم: همسفر معصومه
- تعداد بازدید از این مطلب :
1770