حسین دژاکام در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره جزئیات نمایش «پنجرهای رو به آسمان»، گفت: این نمایشنامه را حدود ۵ سال قبل نوشتم ولی به اتمام نرساندم برای تکمیل آن همواره برنامهها را از رادیو و تلویزیون گوش میکردم و سعی میکردم تا چیزی دستگیرم شود اما اینگونه نشد.
وی افزود: این نمایشنامه تقریبا چند سالی جلوی دستم نبود تا اینکه چند وقت پیش یادداشتهای گذشته را مرور میکردم و به این نوشتهها برخوردم و دوباره شروع به بازنویسی کردم. در حقیقت شروعش پنج شش سال پیش بود اما آن را کنار گذاشتم و ۵ سال بعد با آن نوشتهها برخورد کردم و آن را کامل کردم.
این تهیه کننده تئاتر با بیان اینکه این نمایشنامه را بهصورت طنز نوشتم زیرا که اعتقاد دارم اگر موضوعات بهصورت فرمولهای ریاضی و سخت و پیچیده باشد همه درک نمیکنند و حتی حوصله گوش کردن به آنها را ندارند، گفت: اما معتقدم اگر صحبتها بهصورت یک بازی و قصه دربیاید و سرگرمکننده باشد همه میپذیرند و یا افراد بیشتری آن را قبول میکنند.
دژاکام با تاکید بر اینکه طنز زبان زیبا و شیوایی است که قصه را شیرین میکند، افزود: اگر میخواستم این نمایشنامه را بهصورت جدی بنویسم فکر میکنم که استقبالی نمیشد و کسی حوصله خواندن آن را نداشت و بازهم کاری میشد مثل کارهای سابق.
وی با اشاره به اینکه این نمایش دو پیام دارد، توضیح داد: نخست اینکه ما باید مطالب را به زبان ساده بیان کنیم، به قول یکی از فیزیکدانها اگر ما خودمان مطالب را فهمیده باشیم میتوانیم آن را برای مادربزرگ ۸۰ ساله خودمان هم بگوییم و او هم قضیه را بفهمد و پیام دیگر اینکه عرفان و فلسفه برای به روزی و بهتر زندگی کردن انسان مطرحشده و فقط برای کتابخوانها مطرح نشده است.
تهیهکننده نمایش «پنجرهای رو به آسمان»، گفت: تئاتر نیز باید برای مردم نوشته شود. گاهی اوقات ما تئاتر را برای همکارانمان مینویسیم. بنابراین فکر میکنم که هر کس که میخواهد یک نمایش را بنویسد و روی صحنه ببرد اولین کسانی که در ذهنش میآیند منتقدان هستند و اینکه ازنظر همکاران قابل انتقاد هست یا نیست و همگام با استانداردهای جهانی و سبکهای خاص باشد.
وی افزود: وقتی از من میپرسند که نمایش شما بر طبق کدام سبک است می گویم که سبک ندارم؛ اینهمه کار در ژانرهای مختلف کار شده است بگذار یک کار هم بدون سبک باشد.
دژاکام گفت: در حقیقت من نمایشنامهنویس یا قصهنویس نیستم، میخواهم یک مطلبی را بیان کنم. برای بیان مطلب یا زبان شعر و یا زبان نمایشنامه نیاز است؛ زبان شعر من خیلی قوی نیست اما از عهده نوشتن نمایشنامه برمیآیم. باید کاری بشود که تئاترها بیننده داشته باشند.
این بازیگر و نویسنده ادامه داد: وقتی به سایت فروش بلیت نگاه کردم که در طی سه روز چقدر بلیتهای نمایش ما به فروش رفته است، به میزان فروش نمایشهای دیگر هم نگاه کردم که ببینم چه خبر است و دیدم که از ۱۰۰ صندلی تعداد بسیار محدودی را خریدهاند.
وی افزود: این همه دانشجویان تئاتر زحمت میکشند اما سالنها پر نیست، باید سالنها پر باشد. دلیل دیگر کار من سرگرمی بچههای کنگره است، آنها باید آموزش ببینند، سینما بروند، با اعضای خانواده و یا با هم لژیونیهایشان تئاتر بروند و استفاده کنند.
نویسنده نمایش «پنجرهای رو به آسمان»، با انتقاد از اینکه مردم نه به سینما میروند و نه به تماشای تئاتر میروند، خانه نشستهاند و کانال بیگانه و ... را دنبال می کنند، گفت: بروید سینما و گردش و تئاتر؛ بچههای کنگره باید یاد بگیرند. همانطور که بچهها یاد گرفتند که مواد و سیگار نکشند و به کاهش وزنشان اهمیت بدهند، همانطور هم باید یاد بگیرند که به تئاتر و موزه و تفریح بپردازند.
این تهیه کننده درباره دلیل انتخاب نام «پنجرهای رو به آسمان» برای این نمایشنامه هم، گفت: دیدگاه عرفان و فلسفه، دیدگاه ماورائی است بنابراین سروکارشان با آسمان و با بُعد دیگر است. این نام را من پنج سال پیش برای این نمایشنامه انتخاب کرده بودم.
وی در ادامه همچنین درباره اینکه چرا تهیهکنندگی این نمایش را عهده گرفته، توضیح داد: تهیهکنندهای سراغ نداشتم که این کار را قبول کند و از طرفی این مسئولیت را خودم پذیرفتم که اگر کار ضرر کرد ضررش بر عهده خودم باشد و اگر منافعی داشت این منافع را صرف تحقیقات کنگره بکنم. این کار پرهزینه است و از بازیگران شناختهشدهای استفادهشده است. کسی که تهیهکننده است اختیار دست اوست و حق نظر دارد.
دژاکام همچنین درباره اینکه چرا امیر دژکام را بهعنوان کارگردان انتخابشده است، گفت: امیر دژاکام برادر من است و حتماً این قضیه در این انتخاب دخیل بوده است. او استاد دانشگاه و مدرس تئاتر است و بسیاری از هنرمندان از شاگردان ایشان هستند. توانایی او در امر کارگردانی دلیل دیگر انتخاب من بوده است. وی صاحبنام و نظر است و لازم به ذکر است که برای کارگردانی این تئاتر یک ریال پول از من نگرفتهاند.
وی درباره استفاده از بازیگران مشهور در این نمایش نیز توضیح داد: سالهاست که ما در کنگره نذری و افطاری میدهیم، من همیشه گفتهام که یا نذری ندهید یا اگر میدهید از بهترین غذاها استفاده کنید. اعضای کنگره ۶۰ وقتی وارد یک کار هنری میشود باید قوی باشد و باید از هنرمندانی که قوی و قدر هستند استفاده کنیم و به همین دلیل از افراد قدرتمندی که وقت خالی داشتند استفاده کردیم.
این تهیه کننده درباره اینکه آیا تمهیدات خاصی برای دانشجویان تئاتر یا افرادی که شرایط مالی مناسبی ندارند اندیشیدهاید، گفت: نه هیچگونه تمهیداتی قائل نشدیم و هیچگونه تخفیفی در نظر گرفته نشده است. چون این کار هزینه زیادی در برداشته است.
وی درباره اینکه چقدر از فضای نمایش، نشأت گرفته شده از تجربیات شما از زندگی در بین افراد جامعه است؟ توضیح داد: تمام این نمایش از زندگی من در بین افراد جامعه و نیز مطالعات من نشأت گرفته شده است. من مطالعات زیادی در زمینه عرفان و فلسفه داشتهام.
دژاکام در پاسخ به اینکه چنین داستانهایی که جنبه رئالیستی دارند در بستر خطی روایت میشوند اما شما به سراغ روایت غیرخطی و تلفیق دو سبک رئال و سورئال رفتهاید. دلیل این رویکردتان چه بوده است؟ گفت: من همان سبکی را که در ذهن داشتم پیاده کردهام. در کتاب ادموند و هلیا هم به همین شکل عمل کردهام. به امیر دژاکام هم گفتم که سبکهای خودت را کنار بگذار و گفتم که اینهمه کار کردهای با سبک و یک کار هم میکنیم بی سبک.
وی افزود: یکتکهاش رئال است، یکتکهاش سورئال است و یکتکهاش سیاهبازی است و همهچیز درهمتنیده شده است. مهم این است که ما با مخاطب رابطه برقرار کنیم و پیاممان را به مخاطب برسانیم. اگر در همین راستا ده سبک هم باهم تلفیق شد هیچ ایرادی ندارد.
این تهیه کننده تئاتر خاطرنشان کرد: مسئلهای که ما با آن خیلی مواجه هستیم این است که باید اجتماعی تر بشویم و سبکهای زندگیمان را تغییر بدهیم. آخرین نامهای که من از دوستم ویلیام داشتم برایم خیلی جالب بود؛ او برای من نوشت که در این سه چهار ماه پاییز و زمستان برنامهریزی کردهام تا ده تئاتر را ببینم. آنجا زندگی مردم این است که تئاتر و کنسرتهای بزرگ موسیقی را ببینند، فیلمهای خوب را در سالنهای سینما ببینند، به گردش بروند و شام را بیرون بخورند، مهم نیست که شما چقدر پول دارید، میتوانید یک ساندویچ کوچک بخورید یا بروید دو سیخ کباب بخورید.
نمایش «پنجرهای رو به آسمان» به کارگردانی امیر دژاکام قرار است از ۴ آذر ماه اجرای عمومی خود را در تماشاخانه سپند آغاز کند.
در خلاصه داستان نمایش آمده است: دو دقیقه مانده است به شروع یک برنامه زنده اما استاد فلسفه مهمان و مجری برنامه نیامده اند... .
بهرام ابراهیمی، شهره سلطانی، امیر کربلایی زاده، عمار تفتی، حسین شهبازی، ابوالفضل جمشیدی بازیگران این اثر نمایشی هستند.
خبرگزاری ایرنا
www.irna.ir/news/83567466/
- تعداد بازدید از این مطلب :
9513