همسفر نسیم رهجوی راهنما همسفر نازنین
همسفر! واژهای عجیب با مفهومی عمیق! همسفر به معنای همدل، همیار، همراه و هممسیر بودن است؛ ولی آیا من همسفر بودم؟! آیا همراه مسافرم بودم؟ آیا همدل با مسافرم بودم؟ نه! من قبل از ورودم به کنگره همسفر نبودم؛ حتی پس از گذشت دو سال از ورودم نیز همسفر نشده بودم تا زمانی که اجازه آن برای من صادر شد، اجازه همسفر شدن، اجازه همراه شدن، اجازه درک عشق، صبر، گذشت، فداکاری، محبت، قدرت و... . من پس از گذشت دو سال متوجه شدم «همسفر» فقط یک کلمه به معنی «همسفر مسافر بودن» نیست، همسفر بودن یعنی بال پرواز مسافر بودن؛ یعنی عاشق بودن، یعنی در مسیر پر تلاطم زندگی عاشقانه بر سر عهد خود ماندن؛ یعنی گذشت، یعنی صبر. بله، همسفر بودن یعنی صبر عاشقانه در برابر سختیها و امواج سهمگین زندگی. مقام همسفری مقامیست والا و رسیدن به این مقام کاری است هم سخت و هم سهل.
همسفر برای مسافر نوری است در دل تاریکیها. کشتی نجات است که با نیروی عشق به مسافر یادآوری میکند که خواستن، توانستن است. من قبل از آشنایی با کنگره هیچ کدام از این مفاهیم را درک نمیکردم و با خودخواهی و منیت خود، به تمامی مسائل و افراد و مشکلات آنها نگاه میکردم؛ ولی با گذشت زمان و با آموزشهای کنگره و تا قدری عملی کردن آنها، متوجه کموکاستیها و برداشتهای غلط خود از زندگی شدم و خداوند را شاکرم که مرا از نادانی و تاریکی وجودم تا حدودی نجات داد و مسیر کنگره را برایم نمایان کرد. به امید دانایی.
همسفر آنیتا رهجوی راهنما همسفر نازنین
اگر بخواهم در مورد دستور جلسه همسفر صحبت کنم باید بگویم همسفر یعنی فرشته با بالهای نامرئی، همسفر یعنی ایثار، گذشت، مهر، عشق و محبت بیدریغ. بهترین الگوی همسفری را از خانم آنی بزرگ میتوان آموخت که با صبوری و عشق، روزهای سختی را سپری کردند و در کنار مهندس دژاکام همراه و همگام بودند. واژه همسفر بار معنایی خیلی عمیقی دارد. روزهای اول ورودم به کنگره۶۰ با مفهوم همسفر غریبه بودم و فکر میکردم من فقط وظیفه دارم کنار مسافرم باشم تا مسافرم در مسیر بماند؛ اما بعدها وقتی با واژه همسفر آشنا شدم و در عمق جانم نشست، فهمیدم همسفر یعنی محبتیدریغ و بدون توقع؛ یعنی بال پرواز برای مسافر خستهای که هم جسم و هم روان آسیبدیدهای دارد. امیدوارم با انجام خدمت در بخش همسفری کنگره۶۰ مخصوصاً خدمت سایت که جایی برای دیدهشدن جهانیست، برای همه همسفران بال پرواز باشم.
همسفر مریم ع. رهجوی راهنما همسفر تینا
در کنگره60 به فرد مصرفکننده مواد مخدر که حرکت خود را برای رسیدن به درمان و رهایی آغاز نموده و سفر خود را شروع کرده است، مسافر گفته میشود و فرد یا افرادی که او را در رسیدن به درمان همراهی میکنند همسفر نام دارند. مفهوم همسفر چیست و همسفر چه کاری باید انجام دهد؟ همانگونه که از واژه همسفر پیداست، کسی است که مسافر را در سفر همراهی میکند. همسفر نمیتواند بار اعتیاد مسافر را به دوش گرفته یا بهجای او بازپرداخت بدهیها و سختیها را به عهده بگیرد. تمام سختیها بر دوش مسافر است، نه همسفر و نه هیچ انسان دیگری نمیتواند بهجای مسافر این بار را تحمل کند. همسفر پشتیبان و حمایتکننده مسافر است. همراهی او برای مسافر نوعی اعتمادبهنفس و قوت قلب ایجاد میکند. همسفر زمانی میتواند این نقش را بهخوبی ایفا کند که آموزش دیده باشد و بیماری اعتیاد و چگونگی درمان آن را بشناسد، در غیر این صورت هیچ کمکی نمیتواند بکند و حتی ممکن است از روی جهل و نادانی در راه رسیدن مسافر به درمان و رهایی نیز مانع ایجاد کند. همسفر با آموزش درست و کاربردیکردن آن، صبر میکند تا روزی مسافر او نیز درست سفر کند و یاد میگیرد که او همسفر است و به مسافر خود احترام میگذارد. «همسفران جشنتان پر شگون باد»
همسفر یلدا رهجوی راهنما همسفر سهیلا
«به آنچه هست پیبردن، تمنای دل میخواهد.» زمانی که وارد سرچشمه عشق شدم و در ناباوری از اینکه قرار است چه تغییری کنم و چه چیزی زندگی مرا تحت شعاع خودش قرار میدهد، عشق را یافتم! اول خودم را از عشق دوستان لبریز کردم تا پندارم، افکارم و گفتارم حس زندگی سالم را تراوش دهد و بعد به اطرافیان منعکس کند. چه روزها و شبهایی که بیبرنامه زندگی خود را سپری کردم و هیچکدام ثمری نداشت تا اینکه با عشق و تعهد آشنا شدم، تعهدی که از ارزشها سرچشمه میگیرد؛ بیتعهدی را خاموش و زندگی را در مثلثی به جریان میاندازد که تمام وجودش ارزش میشود، با گفتار، پندار و رفتار خدا یکی میشود، زندگی را در صراط مستقیم پیش میبرد و در ادامه راه با آموزش، تجربه و تفکر است که مزین میشود. ذرهذره با آموزشها به جهانبینی میرسد که در هر مرحله از زندگی، کارهای مؤثری را به ثمر میرساند. خداوند را شاکرم برای کمرنگشدن ضدارزشهایی که برای من، خودِ ارزش معنا میشد.
همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر مریم ر.
همسفر فردی است که سابقه اعتیاد ندارد؛ ولی بهواسطه زندگی در کنار مصرفکننده دچار ترس، وحشت، اضطراب، بههمریختگی و عدم تعادل در زندگی خود و خانوادهاش شده است. اصلاً به اطرافیانش توجهی ندارد و تنها هم و غمش این است که راهی را بیابد که عزیزترین فرد زندگیاش را از چنگ این غول بیشاخودم اعتیاد نجات دهد. بعد از سالها تلاش مستمر و بیفایده سرانجام از کنگره سر در میآورد. در این مکان به او آموزش میدهند که باید اول خودت را تغییر بدهی تا سیستمهای شبه افیونی خودت را که از تعادل خارج شدهاند به حالت عادی برگردانی و این امر مستلزم شناخت فرد و مواد مصرفی و از همه مهمتر رهاکردن مصرفکننده خود از نظر ذهنیست تا بهآرامی و در طول زمان به آرامش و آسایش نسبی برسد.
همسفر خوب و بال پرواز بودن برای مسافر بسیار مهم است. یک همسفر آرام و صبور با حال خوب میتواند درد و رنج مسافرش را به مهر و رهایی سوق دهد. این بال، فقط و فقط در گرو دانایی و آموختن میسر میشود. به امید روزی که تمام کسانی که خواستار رهایی از این دام هستند، راه خودشان را پیدا کنند. در پایان از آقای مهندس دژاکام این مرد فرهیخته تشکر و قدردانی میکنم، از خانم آنی بزرگوار بهعنوان یک همسفری که با عشق و آرامش، آگاهی و صبر الگوی بارزی برای من همسفر هستند سپاسگزاری میکنم. شکر، شکر، شکر. هفته همسفر مبارک.
همسفر منیژه گ. رهجوی راهنما همسفر معصومه
امروز جشن ایستادن است. ایستادن کسی که شاید کمتر دیده شد؛ اما بیشترین صبر را داشت. همسفر یعنی همراهی بیادعا، یعنی ماندن وقتی که رفتن سادهتر است، یعنی باور نور در روزهایی که تاریکی بلندتر حرف میزند. من آموختم که درمان فقط رهایی یک نفر نیست؛ بلکه بیداری یک خانواده است و کنگره60 جایی بود که فهمیدم عشق آموزشپذیر است و صبر، قابل تمرین. امروز به خودم افتخار میکنم، نه برای رنجهایی که کشیدم؛ بلکه برای راهی که آگاهانه ادامه دادم، برای تغییر، برای رشد، برای همسفر ماندن. سپاسگزارم از کنگره۶۰، از راهنماها، آموزشها و از تمام دلهایی که به من یاد دادند رهایی از درون خودم آغاز میشود. به امید روزهایی روشنتر برای تمام مسافران و همسفران.
ویرایش: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) نگهبان سایت
ارسال: همسفر پرنیا رهجوی راهنما همسفر راحله (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
16