English Version
This Site Is Available In English

همسفر رنجی یا همسفر رشد؟

همسفر رنجی یا همسفر رشد؟

به نام قدرت مطلق الله

سومین جلسه از دوره چهاردهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی قائم‌شهر با استادی راهنما همسفر مبینا، نگهبانی همسفر نازنین و دبیری همسفر حلیمه با دستور جلسه «هفته همسفر» روز دوشنبه 9 دی‌ماه ساعت 15:00 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را شاکرم بابت حضور امروزم در شعبه قائم‌شهر، از نگهبان همسفر نازنین ممنونم که از بنده دعوت کردند و حضور امروزم را در اینجا سبز کردند، از ایجنت و مرزبانان شعبه، شال نارنجی‌ها و شال سبزهای عزیز ممنونم که امروز به من فرصت خدمت دادند. خیلی خوشحالم که امروز در جمع شما عزیزان هستم و چهره‌های زیبایتان را می‌بینم.

امروز تمام سیستم هستی دست‌به‌دست هم داد که مبینا از هفت‌خان عبور کند و امروز در جایگاه استادی قرار بگیرد. امیدوارم که قرارگرفتنم در جایگاه استادی برای شما و خودم ثمر داشته باشد یک‌دانه‌اش برای شما و هزار دانه‌اش برای من.

این هفته را تبریک می‌گویم به همه همسفرهایی که در زمین هستند و همه همسفرهایی که هم در زمین نیستند و در سما هستند به همه کسانی که روزی وارد کنگره شدند، یک گمشده بزرگی داشتند به نام شادی؛ یعنی همه همسفرهایی که از در کنگره ورود پیدا می‌کنند به داخل، یک چیز بزرگی در زندگی‌شان گمشده و آن شادی است، مادرند، فرزندند، همسرند، خیلی از نقش‌ها را دارند؛ ولی وسط آن مادر بودن، وسط آن همسر بودن، وسط آن فرزند بودن، در کوچه‌پس‌کوچه‌های زندگی‌شان شادی نیست و آنها گم‌گشته‌های شادی هستند که وارد کنگره می‌شوند و اینجا لازم نیست دنبال چیز خاصی بگردند، اینجا فقط می‌آیند که شادی را پیدا کنند.

اگر هفته همسفر در کنگره برای همسفر جشن می‌گیرند برای این است که آن شادی را به او هدیه کنند نه اینکه مسافرت به تو پاکت بدهد و دیگران ازت تشکر کنند. نه، این هفته برای تو برای اینکه تو شادی را از این هفته دریافت کنی و از آن جشن لذت ببری. در مورد همسفر، خودمان می‌دانیم که همسفرها چه کسانی هستند. در کنگره کسانی که سابقه مصرف مواد نداشتند؛ ولی با یک مصرف‌کننده مواد هم مسیر هستند.

یک جمله خیلی زیبایی است که خیلی وقت‌ها در ذهنم به آن فکر می‌کنم، اگر یک انسانی در شرایط ناجور، توانست جور بماند هنر کرده است. خیلی از همسفرها این صفت را دارند، آنها در شرایط ناجور مسافرهایشان، در خماری‌های مسافرهایشان، در اذیت‌های مسافرهایشان سعی کرده‌اند که جور بمانند، خیلی‌ها هم این کار را انجام ندادند.

وقتی در آن شرایط ناجور تو تلاش کردی که جور بمانی و حالت خوب باشد، سیستم هستی برای تو چیزهای بهتری را در نظر می‌گیرد و به تو هدیه می‌دهد و اینکه همسفر بودن یک‌کلمه‌ای است که مربوط به کنگره ۶۰ نیست. آدم‌هایی که در کره زمین هستند، مثل یک جزیره‌ای نیستند که یک‌تکه خشکی وسط اقیانوس تنها باشند تا یک‌وقتی آبی بالا بیاید و تمام شود برود. ما آدم‌ها جزیره نیستیم که با هیچ‌کس ارتباط نداشته باشیم، ما به‌وسیله ارتباط می‌توانیم با هم زندگی کنیم با خیلی از آدم‌ها، نه فقط مسافرهایمان؛ یعنی با آن همسایه‌ای که دیوار به دیوارید، با آن رهگذری که فقط برای اولین‌بار و آخرین بار در عمرتان می‌بینید، برای بچه‌هایتان، برای همسرتان، برای مادرت، برای همه آدم‌هایی که با آنها ارتباط دارید تو همسفر هستی، همسفر کره خاکی.

حالا این همسفر بودن و این ارتباط‌گرفتن دو شکل دارد یا تو همسفر رنج‌هایشان هستی یا همسفر رشد‌شان هستی؛ یعنی یک همسفری هستی که باعث رنج می‌شوی با همسایه‌ات مشکل داری، با همسرت مشکل داری، با بچه‌ات مشکل داری، هر کس را که می‌بینی؛ باید یک‌تکه‌ای بپرانی؛ یعنی تو همسفر رنج‌هایشان هستی یا همسفر رشدشان هستی اینکه اگر ۵ دقیقه با تو معاشرت می‌کنند تو در این ۵ دقیقه باعث رشد آن فرد شدی، پس همسفر بودن مختص کنگره ۶۰ نیست. اصلاً در کنگره ۶۰ من از خودم بپرسم که من همسفر رشد هستم یا رنج؟ همیشه به مسافرم توسری می‌زنم و می‌گویم تو که همش خراب می‌کنی، تو که معتاد هستی، تو که چیزی از دستت بر نمی‌آید، تو که پول‌نداری. همیشه با رفتارم با حرف‌هایم او را رنج می‌دهم یا باعث رشدش می‌شوم. یک بخش دیگری هم هست که ما فکر می‌کنیم همسفر بودن فقط به این است که گفته‌هایمان روی دیگران تأثیر می‌گذارد تا روی مسافرمان؛ ولی این‌طور نیست همسفر بودن هم به گفته‌ها است هم با ناگفته‌هاست؛ یعنی خیلی وقت‌ها تو به زبانت چیزی نمی‌گویی که او ناراحت شود؛ ولی با رفتارت خیلی کارها می‌کنی یا با زبانت هیچ کلمه‌ای نمی‌گویی که او رنج ببرد؛ ولی با حست که کنار آن فرد نشسته‌ای کاملاً همسفری هستی که به او رنج می‌دهی.

فقط مخصوص مسافرها نیست ممکن است تو کنار مسافری در تاکسی نشسته‌ای هیچ حرفی بین شما دوتا ردوبدل نمی‌شود؛ اما آن حسی را که در درونت داری به آن فرد انتقال داده می‌شود، پس همسفر بودن چقدر سخت است. ممکن است من هیچ حرفی نزنم؛ ولی خیلی چیزها را انتقال بدهم.

هفته همسفر به نظرم گذاشته شده که اولاً من شادی را دریافت کنم، ثانیاً اینکه حواسم به آدم‌هایی که با ما هم مسیر می‌شوند؛ حتی کوتاه باشد و اینکه آموزش‌هایی که می‌گیرم را فقط کوله‌بار نکنم به‌عنوان سنگینی هر جایی بکشانمشان. این هفته را باز هم به همه شما عزیزان تبریک می‌گویم امیدوارم که همسفران رشد باشیم برای آدم‌هایی که با شما هم مسیر هستند.

عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
مرزبان کشیک: همسفر مهرانه، مسافر مهدی
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قائم‌شهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .