English Version
This Site Is Available In English

مادر ستون خانواده است

مادر ستون خانواده است

سیزدهمین جلسه از دوره هجدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان با استادی راهنما تازه واردین همسفر صدیقه، نگهبانی همسفر الهه و دبیری همسفر اشرف با دستور جلسه «هفته همسفر، نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد» روز دوشنبه ۰۸ دیماه ۱۴۰۴ ساعت :۱۵ آغاز به‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان صدیقه هستم همسفر خداوند را سپاسگزارم که دوباره به من اجازه داد که در جایگاه همسفر در کنگره حضور داشته باشم و بتوانم به خودم و دیگران خدمت کنم. دستور جلسه امروز بسیار دستور جلسه زیبایی است، شاکر خداوند هستم که این دستور جلسه روزی من شد که بتوانم از این منظر از شما عزیزان آموزش و انرژی بگیرم. دستور جلسه در رابطه با نقش همسفر در درمان اعتیاد مسافر است. ما قبل از این‌که به کنگره بیاییم زمانی که به ما می‌گفتند همسفر، تصور می‌کردیم همسفر کسی است که همراه یک نفر به مسافرت می‌رود؛ ولی زمانی که وارد کنگره شدیم متوجه شدیم به چه کسی همسفر می‌گویند و واژه همسفر چه‌قدر زیباست که به ما تعلق گرفته، در فرهنگ لغت سفر به معنی جابه‌جا شدن از یک مکان به مکان دیگر است و این جابه‌جا شدن یک وسیله نقلیه می‌خواهد، جابه‌جا شدن و سفر در کنگره چه هست؟ سفر از تاریکی به روشنایی، از ترس به امید و از ضد ارزش‌ها به طرف ارزش‌ها، از کینه و نفرت به محبت است و این یک وسیله نقلیه می‌خواهد و قطعاً وسیله نقلیه‌اش همان آموزش‌های کنگره۶۰ است که همه ما به خوبی این آموزش‌ها را دریافت کرده‌ایم، امروز ما همه باید متوجه باشیم که در چه جایگاهی قرار داریم و کجا هستیم، یادم می‌آید قبل از اینکه من به کنگره بیایم اصلاً چشم دیدن مسافرم را نداشتم و همیشه از او نفرت داشتم، چرا؟ چون آگاهی نداشتم و در جایگاه عین‌الیقین قرار داشتم و متوجه نبودم که مسافرم چه صدمه‌ای به خودش وارد کرده و چه حال بدی دارد و می‌گفتم که مقصر اصلی مسافر  است. وقتی که وارد کنگره شدم قصدم چه بود؟ قصدم فقط درمان مسافرم بود و متوجه یک‌سری منیت، ناامیدی و حال خراب که داشتم نبودم و بر این باور بودم که هیچ‌گونه مشکلی ندارم و تمام آن مشکلات مربوط به مسافرم است؛ اما زمانی‌که وارد کنگره شدم و ذره‌ ذره جلو رفتم متوجه شدم که بله من خودم هم ضد ارزش‌هایی دارم، منیت و ناامیدی دارم و حالم خراب است و خدا را شکر آمدم در کنگره، آموزش گرفتم و حالم خوب شد.

نقش من در سفر و رهایی مسافرم چه است؟ زمانی به من واژه همسفر داده شد به چه معنی است؟ به این معنی که من بال پرواز مسافرم انتخاب شدم و هیچ‌کس با یک بال نمی‌تواند پرواز کند؛ حتی یک پرنده و زمانی‌که به من لقب بال پرواز داده شد؛ باید ببینم چه نقشی دارم و باید چه کاری انجام بدهم. حال از خودم بخواهم بگویم، من و مسافرم در ضد ارزش‌ها و تاریکی‌ها زندگی کردیم و حالمان خیلی خراب بود و حالا برای چه به کنگره آمده‌ایم؟ آمده‌ایم که نجات پیدا کنیم، دست و پا می‌زنیم که نجات پیدا کنیم. نقش من همسفر این است که در کنار مسافرم باشم، قبل از این‌که به کنگره بیایم حالم خراب بود در مقابل و روبه‌روی مسافرم بودم و نمی‌دانستم باید چکار کنم؛ اما زمانی‌که آمدم کنگره و آموزش گرفتم توانستم یاد بگیرم که در کنار مسافرم باشم، به مسافرم محبت کنم. بعضی از مسافران تقریباً با قوانین زندگی چندان آشنایی ندارند؛ اما من همسفر می‌توانم به او یاد بدهم‌، به او آموزش بدهم که چگونه زندگی کند، چگونه رفتار کند که خداوند این مسئولیت را به من داد که در کنار او باشم و به او کمک کنم، حالا خواسته یا ناخواسته مسافرانمان درگیر اعتیاد شدند که طبق گفته آقای مهندس انسان‌های مهربان، باهوش و توانا به سمت اعتیاد می‌روند و در جهان هم افراد فیلسوف و دانشمندان و ورزشکارانی را داشته‌ایم که درگیر اعتیاد شده‌اند و چون راهی برای درمان اعتیاد خود پیدا نکرده‌اند خودکشی کرده‌اند و خودشان را نابود کردند؛ اما خدا را شکر ما در مسیر کنگره قرار گرفته‌ایم و درمان شده‌ایم، حال که درمان شده‌ایم و وارد سفر دوم شده‌ایم مسئولیت ما همسفران خیلی سنگین‌تر می‌شود، خداوند ما را خیلی دوست دارد و ما باید قدر خودمان را بدانیم، من همسفر زمانی‌که خداوند به‌ من اجازه داد که به عنوان یک مادر بتوانم مخلوقش را در وجودم پرورش بدهم؛ پس من باید بدانم که من خیلی مهم هستم، باید به خودمان ارزش بدهیم، به خودمان بها بدهیم، ما به عنوان همسفر خیلی باید مراقب جسم و روان‌ خود باشیم اگر جسم و روان من آلوده باشد، حالم خراب باشد قطعاً خانواده هم حالش خراب است، قبل از کنگره که حالم خراب بود در خانه به‌واسطه من حال  دیگران خیلی خراب بود، مادر ستون خانواده است که این‌جا به نام همسفر معرفی شده است ما ستون خانواده‌ هستیم، اگر من حالم خراب باشد طوری که حتی نتوانم به نظافت خودم هم رسیدگی کنم بچه‌های من هم از من می‌آموزند و قطعاً زمانی که من آموزشی این‌جا دریافت می‌کنم را به خانه و جامعه ببرم و آن را عملی کنم و دیگران ببینند، قطعاً یاد می‌گیرند و من می‌توانم از این طریق پیام کنگره را به دیگران برسانم. چند وقت قبل من در یک مراسم شرکت کردم و روی صندلی نشسته بودم و یک نفر که قبل کنگره خیلی با او مشکل داشتم را دیدم، روابط ما به شکلی بود که هر کجا یکدیگر را می‌دیدیم حال هم را خراب می‌کردیم و من بعد مدت‌ها او را دیدم، همان فرد کنار من آمد و سلام کرد و من متعاقباً بلند شدم و بغلش کردم به من گفت از زمانی‌که آمدم و به شما توجه کردم نسبت به قبل خیلی عوض شده‌ای و انگار آن آدم قبل نیستی و چه چیزی باعث تغییر تو شده و این تغییر برای من خیلی باعث افتخار است که به من بگویند تغییر کرده‌ای بابت تمامی این تغییرات باید قدردان مسافرمان باشیم؛ زیرا ما به‌واسطه آن‌ها به این‌جا آمده‌ایم و حال‌مان خوب شده است.

در ادامه تقدیر از ورزشبان بدمینتون همسفر منیره و معرفی ورزشبان جدید راهنما همسفر زینب

مرزبانان کشیک: همسفر محدثه و مسافر مجید
عکاس: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
تایپیست: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون چهارم)
ویرایش: راهنمای تازه واردین همسفر زهره  (دبیر اول سایت)
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .