English Version
This Site Is Available In English

هر مشکلی که هست از درون خود انسان‌هاست

هر مشکلی که هست از درون خود انسان‌هاست

جلسه ششم از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ارم به استادی مرزبان همسفر طیبه، نگهبانی همسفر طاهره و دبیری همسفر الهه با دستور جلسه «هفته همسفر؛ نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» روز دوشنبه ۸ دی‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
ابتدا از ایجنت،مرزبان،نگهبان و دبیر نمایندگی، خیلی ممنونم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. هفته‌ی همسفر را به خانواده‌ی آقای مهندس دژاکام و همسفران عزیزشان تبریک می‌گویم. خدا را شکر می‌کنم به خاطر وجود آقای مهندس دژاکام که این بستر را برای ما فراهم کردند. این هفته‌ی قشنگ و پر از عشق و محبت را به تمام همسفران نمایندگی، همسفران و اعضای کنگره۶۰، علی‌الخصوص همسفران نمایندگی اِرم، خیلی تبریک می‌گویم و خدا را شکر می‌کنم که امروز در کنار شما هستم.

در رابطه با هفته‌ی همسفر توضیح کوتاهی می‌دهم و بعد از تجربه‌ی خودم صحبت می‌کنم. همسفران واقعاً بالِ پرواز هستند. اگر در کنار مسافر نباشند، شاید درصد کمی احتمال داشته باشد که مسافر گریز بزند و یا در سفرش موفق نباشد و حالش خوب نباشد. برای درمان مسافر خیلی مؤثر است که همسفر با مسافر هم‌زبان شود و بتوانند همدیگر را درک کنند و مسیر را با هم پیش ببرند.

مسافری که بخواهد سفرش را شروع کند، باید ساعت ۶ صبح دارو بخورد؛ اگر همسفر نیاید و با او هم‌سفر نشود، هیچ درکی از پا شدنِ ساعت ۶ صبح او ندارد. یا اینکه شب‌ها زود بخوابد، به مهمانی نرود و خیلی از موارد دیگر…

اگر بخواهم از تجربه‌ی خودم در مورد همسفر بودن بگویم، باید بگویم: دوره‌ای از زندگیِ مسافر من همه‌چیز داشت، اما مصرف‌کننده بود. دوره‌ای از زندگی به جایی رسیدیم که از نظر مالی وضعیت خوبی نداشتیم و در کنار آن، مسافرم هنوز مصرف‌کننده بود. دوره‌ای دیگر به جایی رسیدیم که مسافرم وارد کنگره شد و به رهایی رسید، اما از نظر مالی مشکل داشتیم. و دوره‌ای دیگر مشکل مالی‌مان برطرف شد و مسافرم رها شد و در کنار هم هستیم تا بتوانیم مشکلات را برطرف کنیم و این قشنگی‌ها را در کنار هم بگذرانیم.

می‌خواهم بگویم زندگی پر از فراز و نشیب است. این‌طور نیست که بگوییم من همیشه باید حالم خوب باشد و هیچ مشکلی نداشته باشم. قشنگ‌تر از آن این است که به عنوان یک همسفر بتوانم در کنار مسافرم باشم.

وقتی در ابتدا مسافر وارد کنگره می‌شود و من به عنوان یک همسفر وارد می‌شوم، فکر می‌کنم از مسافرم خیلی بهترم و خیلی با درکم، اما متوجه می‌شوم که چقدر تغییر می‌کنم و چقدر عوض می‌شوم. اما احتیاج به زمان داریم به مرور زمان جایگاه‌های مختلفی رو تجربه می‌کنیم، مشارکت‌هایی که می‌کنیم، متوجه می‌شویم خیلی تغییر کردیم، فقط صبر لازم است. خیلی از اتفاق‌ها پیش می‌آید؛ خیلی جاها من با مسافرم به مشکل برخوردم، اما صبر کردیم. صبر در زندگی خیلی مهم است.

هفته‌ی اخیر وارد چالشی شدم از زندگی، مسافرم دچار دیسک کمر شدند و این بیماری را زمانی که مصرف‌کننده بود، هم داشت و من با خود فکر می‌کردم چرا آن زمان مثل الان کنارش نبودم؟چون من جای دیگری را نگاه می‌کردم من قبلاً چون حالم خیلی خراب بود، فقط اعتیاد مسافرم را می‌دیدم، رفت‌و‌آمدهای زیاد را می‌دیدم. واقعاً آن چیزی که باید می‌بود، نبود. بچه‌ها خیلی کوچک بودند، مشکلات و سختی‌ها زیاد بود، اما ما در کنار هم نبودیم.

مسافرم می‌گفت: «چرا این‌همه درد خوب نمی‌شود؟» و من اوایل سرزنشش می‌کردم؛ اما بعد به خودم گفتم: به خودت بیا این مشکل آمده تا ما در کنار هم آموزش بگیریم.به مسافرم گفتم که من، شما و بچه‌ها، همسفرهای کوچک هم خیلی نقش دارند، باید در کنار هم کمک کنیم بدون اینکه از هم توقعی داشته باشیم.

مسافر نعمت است؛ یک زمانی اعتیاد است، اما شما فقط اعتیاد را می‌بینید، سلامتی را نمی‌بینید. زمانی هم هست که رها شده و به درمان رسیده، اما سلامتی را ندارد. خیلی قشنگ است که در کنار هم باشیم و به همدیگر کمک کنیم.

بدون هیچ سرزنشی و بدون اینکه از مسافرم توقع داشته باشم که چون الان بیمار شده، کارش خوابیده، نه، واقعاً وظیفه‌ای نیست. چون همان موقع هم که کار می‌کرد، برای من و خانواده لطف بود. درست است که اعتیاد داشت و من هم حالم زیاد خوب نبود، ولی ما در کنار هم بودیم. ما خود، خانواده‌مان را انتخاب می‌کنیم، پس در کنار هم بودیم تا آموزش بگیریم.

نه ما بد هستیم و نه مسافرانمان بد هستند، ما فقط آن آگاهی لازم را نداشتیم. چقدر قشنگ‌ است برای درمان اعتیاد کنار مسافرانمان باشیم، وقتی ما نمی‌توانیم از یک خوراکی ساده بگذریم، چگونه انتظار داریم مسافری که سیستم ایکس او از بین رفته و فیزیولوژی و حالت روحی و روانی‌اش به‌هم ریخته، زود به درمان برسد؟ اصلاً چنین چیزی نیست. ما باید در کنار مسافرانمان باشیم و این پله‌ها را با هم بگذرانیم.

به مسافرم گفتم که بیا از این مشکل  آموزش بگیریم، اخم نکنیم. البته که مسافرم خیلی خوب است، من اخم می‌کنم. من نباید اخم کنم و عصبانی شوم، چون من عاشقانه مسافرم را دوست دارم. به او گفتم که این مشکل را حل کنیم، و درواقع بیشتر خطابم به خودم بود. چون هر مشکلی که هست از درون خود انسان‌هاست.

اگر من یاد بگیرم چگونه مشکلم را حل کنم و خودم را تغییر دهم، مسلماً طرف مقابلم هم تغییر می‌کند. اگر تغییر هم نکرد، مهم این است که من وظیفه‌ی خودم را انجام داده‌ام و اضطراب و استرسی ندارم. به مسافرم می‌گویم که خوب شدنِ تو، بهترین کادوی هفته‌ی همسفر برای من است.

مرزبان کشیک: همسفر طاهره و مسافر ناصر
تایپیست: همسفر عارفه رهجوی راهنما همسفر ترانه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوم)
ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر ترانه (لژیون سوم) نگهبان‌سایت
همسفران نمایندگی اِرم کرج

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .