یکي از مسائلي که در سفر دوم ممکن است به وجود بيايد، مسئله تسخير است. کاري که تسخير انجام میدهد شبيه کاري است که مواد روي انسان انجام میدهد، همان طور که مواد روی چشم و حس ما پرده و حجاب میکشد، باعث میشود واقعيت پيرامون را نبينيم، در برابر دلسوزیهای ديگران نسبت به خودمان خشمگين شويم و خودمان را بدون ايراد ببينيم، خود را پس از مصرف مواد خيلي خوش تيپ و سرحال ببينيم، در سفر دوم همين کار را تسخير با ما میکند؛ با اين تفاوت که مواد مخدر قابل رويت بود، اما مسئله تسخير چيزي نيست که بتوانيم آن را ببینیم.
درسفردوم چيزهاي زيادي بايد آموخت. يکي از اینها سنتهای الهي است که در کلامالله شريف اين سنتها غيرقابل تغيير معرفي شدند. داستانهای پيامبران که در قرآن آمده يکي از سنتهای الهي است که بیانکننده تواناییهای آنها در مسائل مختلف است که نماد رسيدن انسانها به مراحل بالاي انساني است و هدف خداوند از بيان اين داستانها مخاطب قرار دادن ما انسانهاست.
ما انسانها دائماً در حال قياس کردن خود با ديگران هستيم. قياس کردن خود با دیگران سه نتيجه دارد، يا باعث تنفر از کسي که خود را با آن قياس کردهایم میشود یا باعث تنفر از خداوند میشود و يا در خوش بینانهترین حالت باعث تنفر از خودمان میشود که هر سه اینها خواسته نفس اماره است. براي به دست گرفتن اختیار ما و با دادن يکسري اطلاعات غلط به عقل آن را در ورطه سقوط قرار میدهد.
عقل نيز با اين اطلاعات اشتباه فرمان نادرست صادرمي کند. در واقع قياس کردن چيز ساده و اتفاقي نيست بلکه ابزار نفس اماره است براي کيش و مات کردن عقل، قياس کردن وسيله نابودي انسان را فراهم میکند.
براي فهم و درک يک موضوع بايد گيرنده انسان آن موضوع را به خوبي درک کند. مثلاً شايد در حال حاضر یک هنرمند بسیار خوبي در يک نقطه وجود داشته باشد، ولي ديگران ارزش آن را ندانند، ولي بعدها به ارزش او پی ببرند يا در مقوله اعتياد فرد گیرندههایش نسبت به مسئله درمان شايد بسته باشد، اما زماني که اين پرده از چشمان فرد برداشته شود، به اين راه ايمان میآورد.
اساساً اگر ما چيزي از علم يا هنر يا چيزهاي ديگر در نمییابیم، دليل بر وجود نداشتن اين مسائل در جهان نيست. در حقیقت اين ها وجود دارند، اما حسهای ما نسبت به اين مسائل بسته است و آنها را دريافت نمیکنیم. اینها همه به آيه "ليس للانسان الا ما سعي" مربوط میشود، يعني هیچچیز براي انسان به دست نمیآید مگر با سعي و تلاش خود انسان.
حسادت دو مبنا دارد يکي اين که ما شرايط لازم را در خودمان به وجود نياورديم، دوم اين که اگر کسی به چيزي دست مي یابد، حتماً بهاي ان را پرداخت کرده. اگر اين دو مسئله را بدانيم ديگر خودمان را با ديگران قياس نمیکنیم.
به طور کلي با توجه به مطالب گفته شده، میتوان نتيجه گرفت قياس يکي از کاربردی ترین ابزار نفس اماره است، براي منحرف کردن انسان از مسير حيات، چون ما با قیاس کردن احساس میکنیم عدالت رعايت نشده و در مقام انتقام بر میآییم، آن جاست که نيروهاي اهريمني روي کارمي آيند. در واقع نيروهاي منفي میخواهند انسان خود را با ديگران مقايسه کند و وقتي اين قياس را انجام داد و به نتيجه دلخواه نرسيد، آن گاه نيروها، خودشان را روانه ميدان میکنند و آن گاه انسان دچار «فالهمها فجورها» میشود و شروع میکند به پيوند با اين نيروهاي منفي که در ابتدا بسیار جذاب است، چون انسان را به اهدافش میرسد. اما در ادامه ما میمانیم و وجدان درد.
خداوند به انسان میگوید: «کار نیک انجام بده، من ده برابر آن به تو پاداش میدهم.» شيطان نيز چنين وعدهای مي دهد، با اين تفاوت که خداوند اول کار ما را میبیند، سپس پاداش میدهد. اما شيطان ابتدا يک پاداش زودگذر به انسان میدهد و او را بنده خود میکند، پس از آن انسان باید مطیع شيطان باشد.
ما برای رسيدن به خواستههایمان نيازمند انرژي هستيم و اگر اين انرژي را از راه نادرست به دست آوریم، خيلي چيزها را از دست میدهیم. انسان به خودي خود نيرويي ندارد و اگر بخواهد به يک چيزي برسد، بايد يکسري نيرو تحت فرمان او قرار گيرند، به وسيله اين نيروها در ذهن ديگران اختلال ايجاد میکند، به خواسته پلید خودمی رسد و نيروهاي منفي نیز به اهدافشان دست پيدا میکنند.
نيروهاي بازدارنده به جايي نفوذ میکنند که دانايي در آن جا رشد نکرده باشد و شرط بقايشان نیز همین است. بنابراين وقتي انسان خود را با ديگران قياس میکند، احساس میکند خداوند عدالت ندارد و شروع میکند به بازي نامعقول و خود را در اختيار نيروهاي منفي قرارمي دهد.
منبع: سی دی قیاس
نویسنده: همسفر لیلی (مرزبان خبری)
ویرایش و ارسال: همسفر نازنین رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون یک) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی تربت حیدریه
- تعداد بازدید از این مطلب :
25