English Version
This Site Is Available In English

همسفر بودن، از یدک کشیدن یک نام تا بال پرواز شدن

همسفر بودن، از یدک کشیدن یک نام تا بال پرواز شدن

جلسه نهم از دوره سی‌ام کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عطار نیشابوری به استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر زهرا، با دستور جلسه: «هفته همسفر؛ نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» روز دوشنبه ۸ دی‌‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.


خلاصه سخنان استاد:

بارالهی، نظری کن تا تغییر دهم زندگی‌ام را آن‌گونه که تو خواهی، در نعمت، فراوانی و تندرستی.

هفته همسفر را خدمت خانم آنی بزرگ، خانم آنی کماندار، خانم شانی و آقای استاد امین تبریک عرض می‌کنم و همچنین به تمام همسفرانی که برای خودشان ارزش قائل می‌شوند، منظم در جلسات حضور دارند و برای آموزش قدم برمی‌دارند. واقعاً همسفر بودن یعنی همراه بودن، نه فقط یک عنوان را یدک کشیدن.

من هرچه تلاش کردم نوشته‌ای آماده کنم و از روی آن بخوانم، دیدم ممکن است رشته کلام از دستم برود. ترجیح دادم دلی صحبت کنم. همسفر بودن یعنی همراه، همراز و همدرد باشیم، نه این‌که فقط اسم همسفر را داشته باشیم؛ اما حضور نداشته باشیم و هر از گاهی به جلسه بیاییم. از نظر من، این همسفر بودن نیست.

یک دوره‌ای واقعاً کم آورده بودم. به راهنمایم گفتم دیگر نمی‌توانم آموزش بگیرم، راکد شده بودم و حالم بد بود. می‌گفتم کنگره حال مرا خوب نمی‌کند، درحالی‌که مشکل از خودم بود؛ چون تلاشی برای تغییر جایگاهم نمی‌کردم. راهنمایم خیلی زیبا فرمود: اگر می‌خواهی همسفر مسافرت باشی، بال پروازش باش. بال عقاب که قوی است، می‌تواند اوج بگیرد؛ اما بال گنجشک توان پرواز در ارتفاع بالا را ندارد. همسفری که آموزش می‌گیرد و مستمر حضور دارد، بالی قوی می‌شود.

اگر مسافر آموزش بگیرد و حالش خوب شود؛ اما من همسفر درجا بزنم، کم‌کم حالم بد می‌شود و حتی ممکن است مسافرم را هم دل‌زده کنم. همسفر بودن یعنی این‌که کنترل‌گر نباشم و خوردن شربت یا زمان خواب مسافرم را زیر نظر نگیرم. همسفر بودن یعنی من روی خودم کار کنم. من همیشه فکر می‌کردم مشکل از مسافر است؛ اما وقتی دقت کردم دیدم یک انگشت به سمت او است و سه انگشت به سمت خودم است.

وقتی مسافر در مسیر درمان است، چه تازه‌وارد باشد و چه در مسیر، ممکن است بعضی مناسبت‌ها را فراموش کند. این‌جا است؛ اگر من همدرد خودم باشم، خودم برای خودم هدیه می‌خرم، خودم، خودم را مهمان می‌کنم؛ حتی اگر شده یک لیوان چای یا یک شاخه گل. چند سال پیش جشن همسفر، مسافرم هدیه‌ای نگرفته بود. من خودم هدیه خریدم و با آرامش موضوع را منتقل کردم. با همین رفتار، او یاد گرفت و سال‌های بعد جبران کرد.

اصل همسفر بودن این است که ارزش خودم را بشناسم و توقع مقایسه نداشته باشم؛ اگر جایی دیدم دیگری هدیه‌ای بزرگ گرفت، دلم نگیرد، مهم توجه و نیت است. امیدوارم جشن همسفر بهانه‌ای باشد برای محکم‌تر آمدن، مستدام ماندن و به اقیانوس آموزش وصل شدن.

مرزبان کشیک: همسفر عصمت و مسافر جلال
تایپ: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر لیلا (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر سارا رهجو راهنما همسفر صفیه (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه رهجو راهنما همسفر صفیه (لژیون یکم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .