چهارمین جلسه از دور چهلم کارگاههای آموزشی ویژه مسافران کنگره 60، نمایندگی ایمان با استادی راهنمای تازه واردین همسفر محمد، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه "هفته همسفر: نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران" در روز دوشنبه 8 دیماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک همسفر. خدا را شاکرم بابت فرصت خدمتگزاری و تجربه این جایگاه. از ایجنت محترم، لژیون مرزبانی، نگهبان و دبیر عزیز بابت دعوتشان و اینکه این فرصت خدمت را در اختیار من قرار دادند، صمیمانه سپاسگزاری میکنم. در ابتدا، این هفته را خدمت جناب مهندس، خانم آنی بزرگ و خانواده محترمشان، و همچنین تکتک اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم.
خب، من خودم قبل از ورود به کنگره ۶۰ حال خیلی خوبی نداشتم؛ میتوانم بگویم "نامزد اعتیاد" بودم. سال ۹۸ به اصرار مادرم وارد کنگره ۶۰ شدم، اما فرمان صادر نشد و وصل نشدم و رفتم. مدتی دوباره فاصله گرفتم و خرابکاریهای جدیدی در زندگیام به وجود آوردم و با بار شدیدی از ناامیدی و حال خراب، دوباره در سال ۱۴۰۰، باز هم با اصرار مادرم، به کنگره ۶۰ آمدم و اینگونه شد که من همسفر شدم و مسیرم در کنگره ۶۰ آغاز شد.
.jpeg)
چند جملهای در مورد اهمیت داشتن همسفر عرض میکنم. دکتر امین همیشه به این موضوع اشاره دارند که حداقل ۷۰ درصد مسافران، باید همسفر داشته باشند. موقع رهایی، معمولاً دکتر امین در مورد خواب شب و داشتن همسفر سؤال میپرسند؛ چون مسافری که به کنگره ۶۰ میآید و سفر میکند اما همسفر ندارد، مثل این است که مسافر فارسی صحبت میکند و همسفرش چینی؛ اصلاً همدیگر را نمیفهمند و همحس نیستند.
برای همسفر هم همینطور است، اگر همسری که به کنگره میآید، مدتی مسافرش به کنگره نیاید، منِ همسفر آموزشها را میگیرم، اما مسافرم از آموزش جا میماند؛ کمکم از هم فاصله میگیریم، اختلاف پتانسیل ایجاد میشود و حسها، دیگر با هم هماهنگ نیست. برای همین، حضور همزمان همسفر و مسافر، برای کسانی که امکانش را دارند و همسفر در خانه دارند، بسیار ضروری است. همسفر نقش مکمل و نقش بسیار مهمی در کنگره ۶۰ ایفا میکند.
از همین تریبون از راهنمایان درخواست میکنم که بیشتر به نقش همسفر در لژیونها اشاره کنند. مدتی پیش، بخشی از "وادی هشتم" را میخواندم؛ بخش جبران خسارت از خود، جبران خسارت از خانواده و جبران خسارت از جامعه. به این فکر میکردم که چه جبران خسارتی از خانواده، بهتر از این است که خانواده را دعوت کنیم، به کنگره ۶۰ بیاید و از آموزشهای کنگره بهرهمند شوند.
.jpeg)
وقتی منِ همسفر وارد کنگره ۶۰ شدم، ابتدا فکر میکردم فقط به خاطر مسافرم آمدهام تا حال او خوب شود، اما بعد فهمیدم که نه؛ درون خود من غوغایی برپاست، درون خود من آشوب است و خودم باید بیایم با ترسهایم، با منیتام و با تاریکیهای درون خودم روبرو شوم. در واقع زمین بازی و زندگی برای منِ همسفر عوض میشود و رنگ دیگری میگیرد. این لطف بزرگی است که مسافر میتواند در حق همسفرش انجام دهد؛ اینکه او را با کنگره ۶۰ و آموزشهایش آشنا کند تا همسفر بتواند نقش خودش را در زندگی خانوادگی پیدا کند؛ اینکه همسفر در این آشوب کجا قرار دارد و قرار است به کجا برسد؟ و چه کمکی میتواند به خانواده و به خودش بکند؟
من وقتی به کنگره ۶۰ آمدم، مشکلات زیادی داشتم؛ از جمله مصرف سیگار و بینظمی در خواب شب. جدا از ناامیدیها و افسردگیها که همه اینها با آموزشهای جهانبینی برطرف شد، خدا را شکر، مصرف سیگارم هم در لژیون ویلیام وایت، به درمان رسید. همه اینها باعث شده بود که مادرم خیلی اصرار کند که من به کنگره ۶۰ بیایم؛ چون میدانست حالم خراب است و درمانم در اینجا اتفاق خواهد افتاد.
انگار یک خواست و یک تقدیر هم وجود دارد؛ همانطور که میگویند "ذراتِ همنام، یکدیگر را جذب میکنند". ما یک خانواده حالخراب بودیم که کنگره ۶۰ را پیدا کردیم و به سمت درمان آمدیم. خیلی خدا را شکر میکنم که مسیر برای من باز شد تا بهعنوان همسفر به کنگره ۶۰ بیایم، از این آموزشهای ناب بهره ببرم و بتوانم به اهدافی که در زندگی دارم نزدیک شوم و در کنار مسافرم و خانوادهام نقش خودم را ایفا کنم.
خیلی ممنون از اینکه به صحبتهای من توجه کردید.
تایپ: مسافر مهدی
ویرایش و ارسال: مسافر امیر و مسافر احمد
عکاس خبری: مسافر امیر
گروه سایت نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
54