همسفر اعظم (لژیون چهارم):
در ابتدا هفته همسفر را به خانم آنی بزرگ و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم؛ همچنین یک تبریک ویژه به تمامی راهنمایان و همسفران کنگره۶۰ که بال پرواز مسافرشان هستند؛ اما اگر همسفران آموزشهای کامل را دریافت نکرده باشند، ممکن است مسافر خود را به اعماق دره ببرند.
یک همسفر میتواند مسافرش را از اعماق دره به اوج برساند؛ اما ابتدا باید حال خودش خوب باشد تا بتواند با آموزشهای صحیح حال خوب خود را به مسافر و خانوادهاش انتقال دهد. امیدوارم من هم بتوانم مثل همسفران دیگر خدمتگزار خوبی برای کنگره۶۰ باشم.
همسفر حکیمه (لژیون چهارم):
همسفر؛ یعنی کسی که در سکوت و تنهایی خود سوخت؛ ولی سخنی بر زبان نیاورد. کسی که برای پابرجا نگه داشتن زندگیاش با افراد زیادی جنگید و با صبر، استقامت و عشق مسیر را روشن نگهداشت و چراغ راه مسافرش شد.
مبدأ سفر من با مسافرم فرق داشت؛ چراکه او سفرش را از اعماق تاریکی شروع کرده بود و من از اعماق ناامیدیها آغاز کرده بودم؛ اما مقصد ما رسیدن به درمان و تعادل است. با رسیدن به تعادل، رفتار و کردار ما تغییر میکند و اعضاء خانواده نیز به آرامش لازم میرسند.
درحقیقت باید این هفته را بسیار باارزش بدانیم و از تمامم همسفران با عشق و محبتی که در این مسیر قدم برداشتند، قدردانی کنیم؛ زیرا بودنشان بزرگترین حمایت از مسافران است. هفته همسفر فرصتی ارزشمند برای مسافر است تا نقش همسفرش را بهتر درک کند و آنگونه که شایسته او است از آن قدردانی و سپاسگزاری کند و شکرگزار خداوند باشد.
در پایان این هفته باشکوه را به تمام همسفران مخصوصاً خانم آنی بزرگ تبریک و تهنیت عرض میکنم و امیدوارم بتوانم خدمتگزار خوبی برای کنگره۶۰ باشم.

همسفر سیمین (لژیون هفتم):
کنگره۶۰ با انتخاب واژه همسفر نکات زیادی را به من گوشزد میکند. من قرار است انسانی را در یک سفر همراهی کنم که از نظر جسمی و روحی در تعادل نیست؛ درواقع انسانی که سرمای اعتیاد در تمام تاروپود وجودش نفوذ و بسیاری از حسهایش را خاموش کرده است. قرار است همسفر کسی شوم که تاریکیها را تجربه کرده و اکنون خواهان خروج از آنهاست؛ اما خوب میدانم که بیرون آمدن از تاریکیها، بهویژه تاریکی اعتیاد به این سادگیها نیست.
در این سفر دهماهه همسفر کسی هستم که حرکت در یخبندان را آغاز کرده است؛ درحالیکه جاده لغزنده و ماشین فرسوده است. او قرار است این سفر را با من یا بدون من به پایان برساند؛ اما وقتی پذیرفتهام که در این مسیر همراهش باشم؛ باید همسفر خوبی باشم و تخریبهای اعتیاد را بشناسم تا مرهم دردهایش باشم، نه نمک روی زخمهایش.
در این مسیر سرد و یخزده باید حواسم به او باشد، تمرکزش را در هنگام رانندگی برهم نزنم و آرامش را برایش فراهم کنم تا با آسودگی حرکت کند؛ باید بدانم در این سفر راننده فقط اوست و من نمیتوانم بهجای او رانندگی کنم؛ چراکه من مشرف به این مسیر و راه درمان نیستم. تنها کاری که من همسفر میتوانم انجام دهم این است که گوش شنوایی برای حرفهایش باشم.
من همسفر برای رسیدن به تعادل نیازمند آموزشهای کنگره هستم؛ زیرا ترکشهای اعتیاد در زمان مصرف مسافر به من اصابت و من را دچار تخریب کرده است؛ بنابراين من هم به نوعی سفری را آغاز کردهام و در کنار نقش همسفر بودن، مسافر هم هستم؛ البته مسافری که سفر خود را از قهر به مهر، از ترس به شجاعت و از ناامیدی به امید آغاز کرده است؛ درنتیجه مسئولیت من سنگینتر و حساستر است.
امیدوارم ما همسفران در جایگاهی که هستیم، بتوانیم معنای واقعی همسفر را درک کنیم و همراهان خوبی برای مسافرانمان باشیم. از زمانی که وارد کنگره شدم، معنای کلمه همسفر برایم تغییر کرد و دیدگاهی تازه پیدا کردم. اگر همسفر خوبی داشته باشید، سفر لذتبخشی است. همسفری که صبور و آرام کنار مسافر بماند تا بالی برای پروازش باشد، نه باری بر دوشش.
اوایل فکر میکردم سفر فقط مختص مسافران است؛ اما رفتهرفته متوجه شدم که من به این سفر، حتی بیشتر از مسافرم نیاز دارم. من به سفری که از تاریکی به روشنایی، از نادانی به دانایی، از ظلمت به نور و درنهایت از حقارت به سرافرازی میرسد، بسیار محتاج بودم. اکنون در این سفر هستم، سفری شیرین و لذتبخش. امیدوارم بتوانم با خوب سفر کردن امیدی برای همسفران دیگر و الگویی شایسته برای آنان باشم.

همسفر مهری (لژیون هفتم):
هفته همسفر برای من فرصتی بود تا عمیقتر به نقش و جایگاه خودم نگاه کنم. قبلاً تصورم از همسفر بودن فقط حمایت کردن و همراهی ظاهری بود؛ اما در کنگره متوجه شدم که همسفر واقعی قبل از هر چیز باید روی تفکر، رفتار و احساسات خودش کار کند. یاد گرفتم که آرامش من تأثیر مستقیمی روی فضای خانواده و مسیر سفر مسافرم دارد.
وقتی از قضاوت، سرزنش و توقعات بیجا فاصله میگیرم و بهجای کنترل کردن به قوانین و حرمتها پایبند میمانم، شرایط برای رشد و درمان بهتر فراهم میشود. فهمیدم سکوت بهموقع، شنیدن بدون قضاوت و اعتماد به مسیر گاهی از هر حرف و نصیحتی مؤثرتر است.
هفته همسفر به من یادآوری کرد که تغییر از خود من شروع میشود. اگر من حال خوبتری داشته باشم، آموزشها را بهدرستی اجرا کنم و مسئولیت احساسات و واکنشهایم را بپذیرم؛ قطعاً میتوانم همسفر بهتری باشم.
کنگره به من نشان داد که همسفر بودن فقط کمک به مسافر نیست؛ بلکه یک مسیر آموزشی برای رشد، شناخت خود و رسیدن به تعادل در زندگی خودم است. امیدوارم بتوانم آموختههای کنگره را در عمل حفظ کنم و با صبر، آگاهی و استمرار نقش خودم را بهعنوان یک همسفر مسئول و آگاه بهتر ایفا کنم.
رابط خبری: همسفر حکیمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) و همسفر مهری رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
48