جلسه اول از دوره سیزدهم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ملایر با استادی راهنما همسفر فرزانه، نگهبانی همسفر صفیه و دبیری همسفر خدیجه با دستورجلسه «هفته همسفر، نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» روز یکشنبه ۷دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
قبل از شروع جلسه این هفتهی مقدس را که مزین شده به نام همسفر به همهی شما همراهان عزیز تبریک میگویم و امیدوارم بهرهی کافی را از بودن در کنگره۶۰ ببرید و انشاالله نویدی باشد برای فردایی روشن و بهتر برای شما همسفرانی که الههای از صبر و عشق و ایمان هستید. همچنین به همسفران جناب آقای مهندس تبریک عرض میکنم و امیدوارم که اجر خدماتشان به زندگیشان برگردد. دستورجلسهی واقعا سختی است و امیدوارم بتوانم حق مطلب را ادا کنم و آنچه شایسته همسفر است بیان کنم. همسفر یک حرف نیست؛ همسفر دنیایی از حرف است، دنیایی از عشق و ایثار و گذشت است. عزیزان همانطور که میدانیم همهی ما انسانها نقشهایی در زندگی داریم؛ نقش پدری، مادری، فرزندی و در دل این جایگاهها و نقشها است که رسالت و آن جایگاهی که باید داشته باشیم را شاید پیدا نکرده باشیم.
به نظر من اعضای کنگره۶۰ جزء ابرار و نیکوکارانی هستند که خداوند به دل آنها نگاه کرد و با خواست خودمان بهترین راه را مقابلمان قرار داد. مفهوم همسفر در کنگره۶۰ اینگونه معنا شده است؛ همسفر کسی است که سابقه مصرف ندارد اما با کولهباری از ترس، ناامیدی، رنج و بغضهای فرو خورده و اضطراب از زندگی با یک مصرفکننده وارد کنگره۶۰ میشود و دائم حس قربانیشدن را دارد. حال چه میشود که این همه حالبد جایگزین حالخوب میشود؟ بهنظر من انتظار ما این بود و قرار بود از زندگی روی خوشش را ببینیم، با کسی که میخواهیم زندگی کنیم سالیان سال از او عشق و محبت و امید ببینیم، همیشه شاداب و سربلند و به تفریح و خوشی بگذرد. چه شد و چهچیز جایگزین شد که محبت از زندگی رخت بربست؟ زندگی دائم در تنش است، فرزندان در آتش اعتیادند و یا مادری که نظارهگر جگرگوشهی خودش است در جایی که نباید ببیند و درحالی که نباید ببیند.
اعتیاد با خودش دروغ، ناامیدی، نفرت، خشم و کینه و فاصله میآورد. مصرفکننده شروع میکند به دروغ گفتن و این نیست که از قصد باشد بلکه خصلت تاریکی ایجاب میکند که دروغ بگوید، خصلت تاریکی ندیدن خوبیها و فراموشکردن خوبیهاست. بنابراین این را میگویم که بهحساب آزاررساندن و رنجاندن و خدای ناکرده بیغیرتی نگذارید و یا اینکه میخواهند شما را از زندگی بیرون کنند و با این افکار خودتان را آزار ندهید. حالا مسافر مصرفکرده است و تخریب دارد من همسفر چه؟ مصرف نکردهام و تخریب دارم چه روحی، چه جسمی و چه روانی. خداوند سرنوشت هیچ قومی را عوض نمیکند مگر اینکه آن قوم خواهان تغییر باشند. ما همسفران باید به خودمان افتخار کنیم؛ زیرا اکثرا بهعنوان همسر اینجا هستیم، ما زندگی و مسافرمان را دوست داشتیم که تا اینجای کار پای آنها ایستادیم و ماندن را انتخاب کردیم و تاریکی تجربه کردیم تا به عظمت روشناییها پی ببریم.
همه میتوانند با یک آدم متعادل زندگی کنند اما هنر این است که با یک فرد نامتعادل زندگی کنی؛ یعنی پای همهچیز بمانی. خانم راحله عزیز حرف قشنگی میزد؛ شما وقتی وارد زندگی شخصی میشوید و بله میگویید باید به همهچیز او بله بگویید به خوشی و ناخوشی، بیماری و... مصرفکننده قبل از اینکه یک پدر بیمحبت و یا فرزند بیمسئولیت باشد یک بیمار بیتعادل است و نیاز به درمان دارد، نیاز به یک پرستار باعشق بااخلاق و بامحبت و آگاه دارد تا هر آنچه از آموزشها را دریافت میکند را با عشق و اندیشه و القائات مثبت انتقال بدهد. همسفری که وارد کنگره۶۰ میشود مفهوم محبت را بهگونهی دیگری درک میکند. محبت؛ یعنی درون چیزی را ببینی که تا به حال ندیدی، ندیدن آنچه تو را از بیرون به رنج میکشاند و همان بیمحبتیهای مسافرانمان که آزارمان میدهد.
اگر ما نتوانیم از دل مشکلات و مسائل منفی نکات مثبت و درسها را برداشت کنیم، قطعا هنوز آنقدری که باید آموزش بگیریم را نگرفتهایم؛ چون ما آمدهایم دوربین را روی خودمان بیندازیم، برای اینکه هدف تربیت و پرورش نفس است. همسفر وقتی بال پرواز برای مسافر میشود؛ یعنی با منطق و جدیت و از خودگذشتن و صبرداشتن وارد مسیری میشود که عبور از این مسیر الزام است. بهنظرمن برای همسفر مهمانیدادن، تولد و عروسی رفتن بیمعناست چون ما آمدیم تا بزرگترین مسئله و بزرگترین رسالتی که باید حلش کنیم را به انجام برسانیم. بهنظرمن حالخوش داشتن پول فراوان و طلا نیست، حالخوش همان آرامش در کنار عزیزان است که در سلامتی هستند.
گاهی مسافر در حین سفر ناامید میشود و فکر میکند تمام شده است، نمیشود و یا میگوید من به همسفر نیاز ندارم و میخواهد از علم کنگره۶۰ برای خانواده بگوید مطمئن باشید که نمیتواند وصف کاملی از کنگره۶۰ داشته باشد و اینجاست که کار برایش سخت میشود، اینجاست که باید همسفر نقش کاتالیزور و تعیینکنندهی خود را انجام بدهد تا عصا و مکملی برای رسیدن به مقصد مسافر باشد. مهمترین ویژگی یک همسفر خوب این است که از مقابل مسافر کنار بایستد و در کنارش باشد و آموزش بگیرد و خود را تشنهی آموزش و معرفت ببیند و بداند با یک بیمار روبرو است که هیچ شناختی از این بیماری ندارد. همسفر مثل باغبانی است که باغ را دوباره احیا میکند و باید با این دید نگاه کند. با حسهای منفی شروع به مقابلهکردن نکنیم، مسافرمان را با دیگری مقایسه نکنیم که چرا مسافر دیگری به درمان رسید و هنوز مسافر ما در حال درجا زدن است و اینکه به راه و رسم کنگره۶۰ ایمان داشته باشیم مثل مریضی که به دکتر میسپاریم و چطور به پزشک ایمان داریم.
اکثر مسافرهای ما در مسیر بالا و پایینهای بسیاری دارند و اذیتهایی از جانب مسافر وجود دارد ولی هیچوقت نباید ناامید باشید و بدانیم که طیف خروج از تاریکی برای هرکس متفاوت است و ناامیدی برای هیچکس جایز نیست؛ چون خداوند نسبت به بندگانش بسیار مهربان است و چیزهایی را میبیند و میداند که هیچوقت در دایره دید ما نیست و باید بدانیم ما در کنگره۶۰ نقش خالق زندگی خود را داشته باشیم و همچنین فراموش نکنیم همسفران کوچکی را که در سرما و گرما میآیند و میروند و انرژی میگذارند ولی دیده نمیشوند. امیدوارم همگی فرزندان خوبی برای کنگره۶۰ و در رکاب آقای مهندس و ادامه دهنده مسیر ایشان باشیم و در پایان پیامی از استاد سردار صحبتهایم را به پایان میرسانم: «خداوند را سپاس که تله درست میکند و آنگاه که در تله افتادی با ترفندهایی که خود ندانی بیرون میآورد؛ پس ما که بندهی اوییم باید شاکر و سپاسگزار باشیم که او نجاتدهنده است.»

مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر حسنرضا
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون دوم)
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
74