نهمین جلسه از دور سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی رزن، با استادی راهنمای محترم مسافر مسعود ، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر ابوالفضل، با دستور جلسه (جشن همسفر) یکشنبه ۷ دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم از این بابت که در بین شما عزیزان حضور داشته باشم از جناب آقای مهندس دژاکام بابت فراهم کردن این بستر آموزشی فوق العاده عظیمی که برای ما ترسیم کردند تا ما به رهایی برسیم به حال خوش برسیم تقدیر و تشکر میکنم. از ایجنت محترم شعبه آقا مجید راهنمایان گرامی که شال نارنجی شال سبز قسمت اوتی قسمت سایت و هر کدام از عزیزانی که به نحوی دارند برای پیشبرد اهداف کنگره ۶۰ خدمت میکنند تشکر میکنم
خیلی خوشحالم که امروز در جمع شما عزیزان هستم یک تشکر ویژه دارم از راهنمای گرانقدرم که این زندگی این حال خوشم را مدیون ایشان هستم آقا اسماعیل که در شعبه بابا طاهر همدان هستند واقعا اگر ایشان نبود من فکر نمی کنم به رهایی می رسیدم من همه ی زندگیم را مدیون ایشان هستم از نگهبان عزیز دبیر جلسه که این فرصت را در اختیار من قرار دادند ممنونم و متشکرم در مورد دستور جلسه قبل از اینکه به موضوع دستور جلسه بپردازیم اجازه بدهید تصویری از روزهای قبل از درمان را ترسیم کنیم قبل از اینکه به کنگره بیاییم زندگی ما فقط یک کلمه بود،آشوب، اعتیاد فقط بر بدن ما اثر نگذاشت بر قلب و آرامش خانواده ما هم ضربه زد اعتیاد ما را از خودمان گرفت ولی خانه و خانواده را هم با خودش به پایین کشید هر روز شاهد سقوط ما بودند
.jpg)
ولی نه دانش اعتیاد را داشتند نه ابزاری برای مقابله نه کاری از دستشان بر می آمد تنها ابزارشان شده بود گریه، التماس، دعوا و قهر کردن اما هیچ چیز عوض نشد همسفر ما همسر، یا مادر، خواهر، پدر، فرزند هر روز چشمشان به در بود و با هر شب دیر آمدن ما با هر دروغ و هر بی تعهدی ما زخمی تازه میخورد امروز که فکرش را میکنم و میبینم در آن روزها فقط من مصرف کننده نبودم او هم مصرف ترس و ناراحتی داشت دردناک بود وقتی فهمیدم همین سالها سعی میکرد نجاتم بدهد اما خودش داشت غرق میشد زمانی که درگیر تاریکی اعتیاد بودم خانه ما تبدیل به چه فضایی شده بود؟ فضای ترس، همیشه یک نگرانی بزرگ در دل آنها بود که امروز چی میشود؟ پر شده بود از فضای قضاوت و سرزنش مدام سعی میکردند ما را کنترل کنند ما را سرزنش کنند شاید به این امید که دست از مصرف بکشیم یا پر شده بود از فضای انکار خودشان را از دیگران پنهان میکردند در واقع همسفران ما ناخواسته تبدیل به نقش های اشتباهی شده بودند مثل نقش پلیس، کسی که دائم کنترل میکند جیب ها را میگردد و شک میکند.
نقش قربانی، کسی که فقط گریه میکند و احساس بدبختی دارد. نقش منجی، میخواستند به جای ما مسئولیت ترک ما را بر عهده بگیرند نه تنها کمکی به ما نمیکرد بلکه ما را بیشتر به انزوا و مصرف سوق میداد چرا چون دانش این بیماری را نداشتند فقط درد میکشیدند اما با ورود به کنگره معجزه و تحول بزرگی در درون آنها اتفاق افتاد اصلی ترین و زیباترین درسی که کنگره به همسفران آموخت این بود که پذیرفتن که ما بیمار هستیم و خودشان هم نیز درگیر بیماری اند نه بیماری اعتیاد بلکه بیماری جهل، ترس، خشم و ناآگاهی همسفران ما سالها درگیر این چرخه معیوب بودند و برای رهایی از این چرخه باید خودشان درمان بشوند دوستان عزیز بیایید یک بار دیگر از ته دل اعتراف کنیم قهرمان های داستان رهایی ما همسفران ما هستند اینها افرادی بودند که کنار ما ماندند در حالی که ما خودمان از خودمان بیزار بودیم خودمان را دوست نداشتیم همسفران بودند که در تاریک ترین روزها، نور را دیدند و ما را به سمت آنها هدایت کردند
.jpg)
هفته همسفر در واقع یادآور این حقیقت است هیچ مسافری بدون حمایت و آگاهی یک همسفر به مقصد نخواهد رسید. همسفر در سفر اول مثل نگهبان و چراغ خانه است اگر آن چراغ خاموش شود راه برای مسافر هم تاریک میشود. همسفران بدون اینکه دیده شوند بخش بزرگی از درمان ما را اجرا میکنند. اگر همسفر رشد نکند مسافر هم رشد نمیکند. هفته همسفر یعنی ادای دین به همسفر با عمل کردن نه فقط ممنونم بلکه با رفتار سالم باید ثبات نشان دهیم که آنها بیهوده عمل نکردند هفته همسفر برای ما مسافران یک تلنگر است یادآور اینکه پشت رهایی ما صدها ساعت محبت و گریه و دعا و صبر بود و این را بدانیم که رهایی ما بدون آموزش و تلاش آنها ممکن نبود
پس حق نداریم دوباره زحمات آنها را را نابود کنیم. همسفران قهرمانان خاموش این مسیرند بی صدا ماندند ولی عطرشان در همه ی رهایی ها پیداست ما به عنوان یک مسافر وظیفه داریم با آموزش خدمت و با رفتار سالم جواب آن عشق خاموش را بدهیم همسفر معجزه آرامش در درمان اعتیاد است و همسفر بهانه است برای ایستادن و نگاه کردن به کسانی که در مسیر تاریک و روشن زندگی ما چراغی روشن نگه داشتند کسانی که اسمشان در لیست مصرف کنندگان نیست ولی نفسشان آرامششان و عشقشان بخش بزرگی از رهایی ما بوده است. از این که به صحبت های من گوش کردین از همه شما عزیزان ممنونم.
مرزبان کشیک مسافر سعید
.jpg)
تایپ و عکاسی مسافر سعدالله
بارگزار مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
107