سلام دوستان، محمد هستم، یک مسافر.
در ابتدا، جناب آقای مهندس درباره جهان هستی و کهکشانها سخن گفتند. کهکشان راه شیری یکی از کهکشانهای متوسط به شمار میآید؛ [طول] یکصد سال نوری لازم است تا از یک سوی این کهکشان به سوی دیگر آن برسیم. کهکشانهای بزرگتری نیز وجود دارند که طی کردن آنها شش میلیون سال نوری به طول میانجامد. حال، چه نظامی چنین سامانهای را پدید آورده است؟ قطعاً باید چیزی ورای این پدیدهها وجود داشته باشد. بدین سادگی امکانپذیر نیست؛ به قول بزرگان، شما حروف الفبا را بر زمین بپاشید و یک میلیون بار نیز این عمل را تکرار کنید، غزل موزونی از آن پدید نخواهد آمد.
هیچ چیز در هستی اتفاقی نیست. عملکرد فیزیکی جسم، بههیچوجه تحت اختیار ما نیست؛ اگر کارکرد جسم تحت فرمان ما بود، شاید حتی دو ساعت هم نمیتوانستیم زنده بمانیم. نفس میکشیم در حالی که اختیار آن را نداریم؛ ما ارادهای برای نفس کشیدن نداریم، اما این عمل در اختیار ما نیست. ما به قلب خویش فرمان نمیدهیم، اما این اندام بهصورت خودکار فعالیت میکند. قلب وظیفه خود را انجام میدهد، کبد عملکرد خود را به انجام میرساند، معده کار خود را انجام میدهد، و غدد نیز وظیفه خود را به انجام میرسانند.
مسئله بعدی در خصوص جسم ماست. امروزه اکثر مردم دارای اندامهایی چاق، شکمهایی بزرگ، رانهای حجیم و غبغبهای آویزان هستند. چرا؟ زیرا ما از جسم خود نگهداری صحیحی نمیکنیم و هر آنچه در دسترس ما قرار میگیرد، بیمحابا وارد بدن میکنیم. اضافه وزن، سیگار کشیدن و مصرف مواد مخدر، همگی عمر انسان را کوتاه میکنند. یکی از دلایل اصلی چاقی، بیتحرکی و عدم فعالیت انسان است؛ ما تحرک کافی نداریم، بهعنوان مثال پشت رایانه نشستهایم و فعالیتی از خود نشان نمیدهیم.
امروزه کمتر میتوان انسانی را یافت که فاقد بیماری و عارضه باشد؛ خواه کولیت باشد، یا اماس، اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی (بایپولار). هنگامی که انسان به راستی و درستی (کردار نیک، پندار نیک، گفتار نیک) دست یابد، مسیر صعود را طی میکند، اما در نقطه مقابل، سقوط در انتظار او خواهد بود. هدف از خلقت، زیستن است. اساساً «بودن»، با وجود تمامی مشکلات و مسائل، خود یک نعمت و شگفتی محسوب میشود. هنگامی که انسان با کوچکترین رویدادی دچار تزلزل و آشفتگی میشود، نشان از ضعف اوست. ما باید به اندازهای قدرتمند شویم که دیگران نتوانند ما را از تعادل خارج سازند.
افرادی که به حقایق الهی نائل میشوند و در صراط مستقیم گام برمیدارند، از غیبت، دروغگویی و تجسس در امور دیگران پرهیز میکنند؛ زبان بدی ندارند و سخنانشان آزاردهنده نیست، و بدین ترتیب به عرش الهی دست مییابند. تعصب امر مطلوبی نیست که برخی سازمانهای مردمنهاد دیگر بر آن تأکید دارند و میگویند اعتیاد یک بیماری پیشرونده و لاعلاج است، اما ما در کنگره ۶۰ به این نتیجه رسیدهایم که بیماری اعتیاد، با وجود پیشرونده بودن، کاملاً قابل درمان است.
ما باید به این درک برسیم که هیچ چیز در این دنیا متعلق به ما نیست. مال، اموال و داراییها تنها برای وراث باقی میمانند، و تنها چیزی که ما به بُعد بعدی حیات با خود منتقل میکنیم، عشق، محبت و آگاهی است.
مسافر محمد، لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
49