English Version
This Site Is Available In English

تغییر یک‌ باره در انسان اتفاق نمی‌افتد

تغییر یک‌ باره در انسان اتفاق نمی‌افتد

سلام دوستان الهه هستم همسفر

ابتدا هفته باشکوه همسفر را خدمت آقای مهندس، بزرگ بانوی کنگره‌۶۰ خانم آنی، استاد امین، خانم شانی و خانم آنی کماندار و خانواده بزرگ کنگره۶۰ علی الخصوص همسفران عاشق تبریک عرض می‌کنم. در کنگره، نقش اول بر عهده مسافر است، در کنار آن یک نقش مکمل وجود دارد که آن همسفر است، گرچه نقش مکمل کم‌رنگ است؛ ولی نوع بازی کردنش به شدت در بازی نقش اول تأثیر دارد. همسفر؛ یعنی بخشیدن، گذشتن، صبوری کردن، عشق ورزیدن. یک همسفر زمانی وارد کنگره می‌شود با دنیایی پُر از تاریکی وارد می‌شود؛ تاریکی که پنهان است و کم‌تر از تاریکی مسافر نیست، همسفر تمام تلاشش را برای نجات خانواده‌اش کرده‌ است که نگذارد متزلزل شود، بار زندگی را به تنهایی به دوش کشیده و به ته خط رسیده است؛ ولی نمی‌داند جایی که وارد شده است ته خط نیست آغاز خط است، آغاز زندگی و شروع دوباره است، اینجا باری را که بر دوش داری زمین بگذار، خسته‌‌ای، لحظه‌ای بنشین و نظاره‌گر باش که مسافر‌ت برای تغییر آمده است. همسفر خوب، مانند یک صافی عمل می‌کند ناخالصی‌ها و حواشی سفر را می‌زداید، البته اگر در راستای آموزش کنگره باشد . همسفر بودن، مسئولیت بسیار بزرگ و ظریفی است، سال‌ها مورد قضاوت، تحقیر توهین و ...  قرار گرفته است و خود را فراموش کرده و سال‌ها است که طعم شیرین خوشبختی و لذت با هم بودن را نچشیده است؛ اما باید بداند که اگر آهن بخواهد به فلز طلا تبدیل شود باید مراحل سختی را بگذراند و خداوند پاداش صبوری آن را با ورود به این مکان مقدس و امن داده است که وعده این مکان پیروزی و باوری در ناباوری است و مهم‌ترین سرمایه یک همسفر عشق و محبت است که درون او نهاده شده است و کنگره۶۰ چگونه خرج کردن آن را به همسفر آموزش می‌دهد. در کنگره۶۰ خانواده از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است؛ زیرا خانواده‌ اولین واحد اجتماعی است و سلامت آن در جامعه نقش به‌سزایی دارد. همسفر باید در هر زمینه‌ای علم آن را بلد باشد؛ اگر می‌خواهم به مسافرم کمک کنم باید از شرایط سفر او آگاهی پیدا کنم و بدانم در چه وضعیتی قرار دارد و دائم برچسب بی اراده‌ای و خودخواهی به او نزنم. اگر از علم اعتیاد آگاهی نداشته باشم و حال خودم خوب نباشد قطعاً همسفر خوبی برای مسافرم نخواهم بود و در این صورت نه‌تنها به مسافرم کمک نمی‌کنم؛ بلکه مانع سفرش می‌شوم و بدانم همسفری که آموزش ندیده است نه‌تنها مرحَم مسافرش نیست؛ بلکه نمک روی زخمش است . با آموزش‌های کنگره همسفر می‌آموزد که باید در کنار مسافرش باشد نه در مقابل او و بداند، نقشش بازرس نیست که  در کار او  تجسس کند، باید نقش همراه، قوت قلب، بال‌پرواز را داشته باشد تا به سلامت این سفر را از تاریکی به روشنایی به پایان برساند.

سلام دوستان شهین هستم همسفر

به همسفران می‌خواهم بگویم، مسیری که برای آنها و مسافرشان باز شده، یک پروسه زمان‌بر است، دقیقاً مانند رسیدن یک میوه، وقتی که برسد آن میوه آماده چیدن می‌شود، مثل به دنیا آمدن یک نوزاد وقتی که کامل شود به دنیا می‌آید، یک باغبان وقتی که بذری را در زمین می‌کارد و مراقبت می‌کند، به دنبال کارش می‌رود دیگر نمی‌نشیند کنار آن بذر تا سبز شود؛ اما در طی زمان، تبدیل به درخت می‌شود و میوه می‌دهد. ما در تمام کارها باید به این موضوع توجه داشته باشیم و بدانیم که برای مسافر و همسفر مسیری پیش روی آنها قرار دارد که با گذشت زمان به انجام می‌رسد. حال اگر تمام فکر یک همسفر، سفر مسافر و نوع حرکت او باشد موجب می‌شود که همسفر از انجام کارهای خود در مسیر سفر باز بماند. من به عنوان یک همسفر باید بدانم با دخالت نکردن در کار مسافرم باعث می‌شوم که به خوبی سفر کند و زندگیمان به آرامش می‌رسد. ای همسفر بدان؛ برای خروج از ظلمت اعتیاد، راهی نیست جز اینکه سه مؤلفه جسم، روان و جهان‌بینی به تعادل برسند. و نیز بدان که اگر تو در این مسیر سخت، بال پرواز مسافرت شوی زندگی‌ات غرق در نور و سرور خواهد شد، بدان که مسافر خودش راهش را پیدا می‌کند و همسفر هم به عنوان یک همسفر خوب در کنارش قرار می‌گیرد؛ زیرا همه همسفران بال پرواز مسافران خود هستند و هیچ پرنده‌ای با یک بال به اوج نمی‌رسد. امیدوارم که ما همسفران در جایگاهی که هستیم بمانیم و معنای واقعی همسفر را درک کنیم و همسفر خوبی برای مسافرانمان  باشیم. همچنین همسفر نقش یک پرستار را دارد که باید بداند چه‌طور با بیمار خود برخورد کند و زخمش را مرحم کند، نه استخوان لای زخم او باشد. وظیفه من همسفر این است که برای حفظ و بقای خانواده آموزش‌های کنگره را یاد بگیرم و به کار ببرم تا در زندگی به آرامش و آسایش برسم. من همسفر وقتی به کنگره آمدم فکر می‌کردم به خاطر مسافرم می‌آیم؛ اما کم‌کم که آموزش دیدم متوجه شدم که اعتیاد کوچک‌ترین مشکل در زندگی‌مان بوده است و خود من کوله باری از مشکلات مانند: نفرت، کینه، غیبت، حسادت و ... دارم و متوجه شدم من و مسافرم باید مکمل هم باشیم و به سوی عشق، محبت، زندگی جدید و آغازی نو پرواز کنیم، برای زیستن در این جهان خاکی و جهان‌های دیگر و ان‌شاءالله خداوند یاری‌مان فرماید. همسفر باید بداند که قویترین سلاح در زندگی محبت است و ما در کنگره یاد می‌گیریم که محبت را چگونه و به چه شکلی نثار مسافرانمان کنیم؛ مسافرانی که خودشان هم فکر نمی‌کردند که روزی از دام اعتیاد و تاریکی بیرون بیایند؛ اما همسفران در کنار آنها ماندند‌ و علت اصلی ماندنشان چیزی جز عشق نبود و نمی‌خواستند که خانواده از هم پاشیده شود. خدا را شاکرم که جزء همسفران‌ هستم و در کنار مسافرم مانده‌ام و توانسته‌ام کنگره را پیدا کنم و آموزش بگیرم و با عمل کردن به  آموزش‌ها توانسته‌ام کم‌کم و به مرور زمان در خودم تغییراتی به‌وجود آورم. تغییر در افکار‌ و اندیشه، گفتار و کردار و این تغییرات یک باره و یک شبه امکان پذیر نیست؛ باید با تکرار و تمرین باشد.

رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر نرگس ( لژیون هفتم)
ویرایش: راهنمای تازه واردین همسفر زهره (دبیر اول سایت)
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه ( لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .