سلام دوستان آسیه هستم یک همسفر:
زندگی دفتری از خاطرههاست
یک نفر در دل شب
یک نفر در دل خاک
یک نفر همسفر سختیهاست
چشم تا باز کنیم، عمرمان میگذرد
ما همه رهگذریم، آنچه باقیست فقط خوبیهاست
خداوند را سپاسگزارم که در مسیر کنگره قرار گرفتم و آرامش را به خود و خانوادهام هدیه کردم. از خانم آنی بزرگ که بال پرواز مسافرشان شدند تا من از آموزشهای ناب ایشان استفاده کنم و بتوانم آنها را در زندگی کاربردی کنم، تشکر میکنم. قبل از ورودم به کنگره معنای همسفر بودن را نمیدانستم. فکر میکردم وجود یک همراه در مسافرت، یعنی همسفر بودن یا اینکه در زندگی به این معنی میدانستم که غذای گرمی درست کنم، خانه را مرتب کنم یا احترام بگذارم تا همسفر و همراه خوبی برای مسافرم باشم؛ اما دریغ از روزهایی که بدون تجربه گذشت و بهترین روزهای جوانی را بدون داشتن آموزش گذراندم تا اینکه فرمان الهی صادر شد و مسیر مقدس کنگره برای من باز شد.
در این مکان، با چشمان خود همسفرانی را دیدم که فداکاری کردند و از آرزوهایشان گذشتند تا مسافرانشان به درمان برسند. آنها پذیرفتند که مسافرشان بیمار است، در برابر او سکوت کردند و در سکوتشان از خداوند صبری خواستند تا این مسیر یخ زده را به مسیری سبز تبدیل کنند. مسیری که وقتی در آن قرار گرفتم، متوجه شدم که چقدر با ناآگاهی مسافرم را اذیت کردم. من بیشتر از آن که فکر میکردم، نادان بودم و مقصر بسیاری از مشکلات در زندگی بودم. شاید اگر زبان همدیگر را میفهمیدیم، هیچگاه این مشکلات به وجود نمیآمد. همیشه با کوچکترین حرف و بحثی ناراحت میشدم، قهر میکردم و سقف گرم خانهام تبدیل به یخبندانی میشد که همیشه دوست داشتم خراب شود و از این یخبندان فرار کنم؛ اما نمیدانستم که همسفر بودن، یعنی همراه بودن، یعنی یک هدف بودن، یعنی دل و زبان یک حرف را بزنند. پشت این همه تخریب و نفرت، عشقی پنهان شده که با ذرهذره آموزش ناب کنگره۶۰، تبدیل به عشق میشود و این عشق و محبت مسیر زندگی را نمایان میکند.
خداوند را بسیار سپاسگزارم که توانستم با مشکلات و سختیها روبهرو شوم، خودم را ببینم و آموزش بگیرم. مسافرم را بپذیرم و با عشقی بیشتر به او نگاه کنم تا روزهای سخت را فراموش کنم. از خداوند بزرگ میخواهم که مسیر برای تمامی همسرانی که در تاریکی راه ماندهاند و راه به جایی ندارند، باز شود تا بتوانند صفحه زیبایی را نقاشی کنند و از این مسیر سبز لذت ببرند. از آقای مهندس و استاد امین که با سخنان ناب آنها، خانواده ورشکسته ما تبدیل به خانوادهای پر از عشق شد، تشکر میکنم.
سلام دوستان صدیقه هستم یک همسفر:
خداوند بزرگ را بابت حضورم در کنگره۶۰ شاکر و سپاسگزارم.
جشن همسفر، چقدر این دو کلمه در کنار یکدیگر زیبا است و برای اعضا کنگره۶۰ حس ناب و زیبا ایجاد میکند. همسفرانی که چندین سال در کنار مسافرانشان با عشق ایستادهاند، در این روز استوارتر از همیشه میایستند و قدردانی مسافر را حتی با یک لبخند، با جان و دل میپذیرند، لبریز از عشق و محبت میشوند و در کنار یکدیگر این لحظه زیبا را در قاب یک عکس برای همیشه به یادگار میبرند. چه زیبا است این عشق ناب و حس قشنگ. چندین سال است که شاهد این لحظات زیبا بودهام و با وجود اینکه مسافرم حضور نداشت؛ ولی انگار من نیز با دیدن این تصاویر زیبا و احساسات قشنگ، سرشار از شادی و شعف میشدم تا اینکه امسال به لطف خداوند و آقای مهندس که همیشه بیان میکنند: «نوبت باران محفوظ است»، مسافر من نیز وارد کنگره شد. امسال این جشن برای من رنگ و بوی دیگری دارد. به نظر من گرفتن هدیه، کوچکترین بخش این جشن است. ما در سال به مناسبتهای مختلف هدیه میگیریم؛ ولی در این جشن آنقدر حس زیبا و انرژی مثبت دریافت میکنیم که هدیه اصلاً به چشم نمیآید. اینکه مسافر در میان جمع دوستان محبت، با صدای بلند خود را معرفی میکند و از من برای سالها ایستادگی، عشق و محبت، دوست داشتن، همسفر شدن و بال پرواز شدن تشکر میکند، اوج خوشبختی و آرامش است. چه چیز از این تصویر و صوت، در این کره خاکی زیباتر است؟
از مسافرم تشکر میکنم که راه کنگره را برای من باز کرد و اجازه داد همسفر او باشم تا امروز خود را در اوج خوشبختی ببینم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم که با تفکر عظیم و زیبای ایشان، به درک این همه حس ناب دست یافتهام.
سلام دوستان طاهره هستم یک همسفر:
ارتباطی عمیق بین دیده و دل وجود دارد. همچنین حس بسیار مهم است و همه آنچه خداوند آفریده را در بر میگیرد. در هستی چیزی نیست که فاقد حس باشد. اگر حس نبود، هیچ انتقالی صورت نمیگرفت. اصولاً همه انسانها مسافر هستند، سفری از تولد تا مرگ یا از ازل تا ابد که همواره ادامه دارد. در این سفر، انسانها تنها به دنیا میآیند و تنها از دنیا میروند؛ اما همیشه با همسفرانی در ارتباط هستند که آنها را همراهی میکنند. همسفر برای برخی انسانها ارزش بسیار بالایی دارد. در طول این سفر ممکن است بعضی همسفران جدا شوند و دوباره با یکدیگر پیوند بخورند. اگر بخواهیم همسفر را در ارتباط بین انسان و حیوان طبقهبندی کنیم؛ باید به مراتب نفس توجه کنیم. آخرین مرحله نفس در حیوان، همان اولین مرتبه نفس در انسان است که نفس اماره نام دارد. وقتی انسان در مرحله نفس اماره باشد، کمترین ارتباط را با همسفرش دارد؛ اما شخصی که به مرحله نفس مطمئنه برسد، ارتباطی قویتر و محکمتر با همسفرانش خواهد داشت. انسانی که به راحتی همسفرش را رها میکند یا از فرزندش میگذرد و تنها به دنبال امیال خود است، به مرحله حیوان نزدیکتر است. در مقابل، فردی که به مرحله بالاتر میرسد، پیوند و ارتباطی بسیار مستحکمتر پیدا میکند.
انسانهایی که به نفس مطمئنه میرسند، نسبت به همسفرانشان احساس مسئولیت و تعهد دارند بهویژه در قبال فرزندان، نگهداری، آینده و حیات آنها. همسفر باید ابتدا آموزش ببیند؛ زیرا تنها در این صورت میتواند به مسافر کمک کند. اگر آموزش ندیده باشد، جز تخریب کاری از او برنمیآید.
وقتی همسفر بیش از حد در کارهای مسافر دخالت کند و مدام اظهار نظر داشته باشد، مسافر نمیتواند به درمان برسد؛ اما اگر همسفر آموزش دیده باشد و اعتماد کند، مسافر به درمان و رهایی میرسد. این اعتماد ما را از تنهایی بیرون آورده است، ما همه در کنگره تنها نیستیم و اعضای یک لژیون همدیگر را دوست دارند. اگر شخصی در کنگره همسفر ندارد، نباید ناراحت باشد؛ زیرا ما همه همسفر یکدیگر هستیم. هر فردی در این سفر، همسفرانی دارد که بر مبنای حسهای درونی و بیرونی با او همراه میشوند. این حسها در نقطهای به نام دل قلب میشوند، قلبی که مرکز حس مشترک است. این نعمت بزرگ به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم با چه افرادی همسفر شویم. در حقیقت، این احساسها است که تعیین میکند ما با چه انسانهایی همسفر میشویم.
نویسنده: همسفر آسیه رهجوی راهنما همسفر طیبه، همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر صدیقه، همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر طیبه
رابط خبری: همسفر شیرین (لژیون چهارم)، همسفر مینا (لژیون هفتم)، همسفر اشرف (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر ساره رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
137