English Version
This Site Is Available In English

همسفر بودن مسئولیتی از جنس عشق است.

همسفر بودن مسئولیتی از جنس عشق است.

جلسه اول از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی گلمکان، با استادی همسفر احمد، نگهبانی همسفر عماد و دبیری همسفر امیرعباس، با دستور جلسه «هفته همسفر»، روز یکشنبه 7 دی ۱۴۰۴، ساعت 16 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان احمد هستم همسفر
خدارو شکر که در مسیر کنگره هستم،ومی‌توانم از شما آموزش بگیرم،این هفته برای همسفرها خیلی باارزش است،از زمانی که مهندس هفته همسفر رو نام گذاری کرد،داستان به وجود اومدن اون رو توضیح داد که در بدو شروع نمایندگی های کنگره که مسافران می‌امدند
همسفر ها به دلیل نداشتن اعتماد به مسافر ها پشت در کنگره تجمع میکردن،وداشتن مسیر را کم کم مسدود میکردن،وراه رو بند می‌اوردن، آوردیمشون داخل و دیدیم داره سروصدا زیادمیشه وتصمیم گرفتیم،از خودشون یک مبسر بگذاریم،بعد از اون تصمیم گرفتیم که آموزش های کنگره رو به ان ها هم بدهیم،وبعد از اون که آموزش هارو گرفتن،ولژیون های همسفر برگذار شد،خدارو شکر کردن که مسافرشون مصرف کننده شد،وپای اونا به کنگره باز شد،
ببنید چه اموزشی در این سفر به همسفر ها داده می شود،که به این دیدگاه میرسند، که از دل تاریکی داریم خدارو شکر میکنیم که مصرف کننده شدیم و ماهم اومدیم کنگره،یه علتی داره دیگه یک چیزی پشتش هست،
وبعداز ان جناب مهندس جشن هایی که در کنگره گذاشته اند . مسافر وهمسفر را درکنار یک دیگر قرار میدهد،هماننددوضلع روبه روی هم،یعنی تعادل دارند که بایک دیگربالا و بالا تر می روند،
توی کتاب شصد درجه که خیلی ها خواندن،
مسافری که در ان مسیر یخبندان درحال راه رفتن است همانند یک انسان مست می باشد،
وخیلی از ان پیچ های خطرناک را که دارد با سرعت عبور می‌کند ترس وحشت. رو به همسفرش میدهد  واینجاست که نقش همسفرنمایان میشود،
همسفر اول خانم ها بودن و مهندس امدن برای آقایون هم گذاشتن،برگردیم به کتاب چهارده مقاله مهندس ،نامزدهای اعتیاد رو دسته بندی میکند،دقیقا مثل خود من که اگر تو مسیر کنگره قرار نمی گرفتم مشخص نبود که الان مصرف کننده شده بودم،وهیچ تضمینی نبود که مسیر روشنایی رو پیدا کنم،وخداروشکر که کنگره رو پیدا کردم،

من یک نکته ای در این مسیر دیده بودم که
و رفتم شروع کردم به امتحان دادن برای کمک راهنمایی،من نور امید را در این مسیر دیده یافتم،
و حتی در دسته‌های نامزدی اعتیاد قرار داشتم
ومن توهم ثروتمند شدن را گرفته بودم،و برای اینکه بیشتر کار کنم مواد مصرف میکردم،
و مسافرم گفت یه جایی هست  به نام کنگره اگر می خواهی پولدار بشوی .باید آموزش های کنگره را یاد بگیری، بعد رفتیم تهران و چندین جلسه شرکت کردم،گفتم اینجا که حرفی از پول نمی‌زنند،گفت نه صبر کن میلیاردر میشوی،باش و عمل کن، من کم کم درلژیون ویلیام شرکت کردم،و درمان شدم،
و بال پرواز مسافرم شدم،ومسافرم بال پرواز من به وابسته من تعدادی از دوستانمون امدن و درمان شدن،

گروه سایت گلمکان
مرزبان خبری: مسافر یامین
تایپ: مسافر مهدی، لژیون یکم
ویراستار: مسافر جواد، لژیون دوم
عکاس: مسافر جواد، لژیون دوم
تنظیم برای سایت: مسافر جواد، لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .