جلسه ششم از دوره نهم جلسات لژیون سردار نمایندگی نیمایوشیج بهشهر با استادی همسفر مهدی، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر ایمان با دستور جلسه « هفته همسفر: نقش همسفران خانم و آقا ، در درمان اعتیاد مسافران» یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴ ساعت۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم بک همسفر،اول از همه شکرگزار خاوند هستم که این اذن برای من صادر شده که در ابن جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم و آموزش بگیرم. از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر می کنم که این مکان را بنا کردند تا از دام بلایا خلاص شویم.هفته همسفر را به همه همسفران تبریک عرض می کنم.
در رابطه با نقش همسفر اگر بخواهم صحبت کنم ، من خودم زمانی که مسافرم اعتیاد داشت به هیچ عنوان نمی خواستم قبول کنم که مسافرم مشکل دارد، گاها مادر و خواهرانش به من می گفتند که همچین وضعی دارد اما من قبول نمی کردم ، جالب اینجاست که من خودم می دانستم و از وضع و حال او با خبر بودم ، کسی هم به من آموزش نداده بود اما همیشه در این فکر بودم که یک روزی این بچه از من می خواهد که او را نجات دهم.

من از دور در مورد کنگره ۶۰ اطلاعات داشتم و دوستانی که به رهایی رسیده بودند شرایطشان را می دانستم ، اینقدر صبر کردم تا یک روزی خودش پیش من آمد و گفت بابا من خسته شدم کمکم کن تا از این دام خلاص شوم ، این خیلی برایم جالب است وقتی این حرف را به من زد یعنی تسلیم شد، من اصلا به او اصرار برای ترک نمی کردم و اصلا با او در جنگ نبودم کسی هم به من آموزش نداد ، این در من وجود داشت.

بعد وقتی که این حرف را به من زد به او گفتم تو را جایی می برم که برایت شخصیت و احترام قائل شوند. وارد کنگره که می شوی ، هر شخصیتی که داشته باشی کنار می رود ، و همه به تو احترام می گذارند. به این دلیل این صحبت ها را بازگو می کنم که بگویم من سعی کردم با او درگیر نشوم ، روی اعصابش نروم و وارد این مکان شدیم ، روز اول حس می کردم که او می ترسید نکند او را بگیرند و به او پابند بزنند و ...


وارد ابن مکان شدیم خیلی با احترام با من و مسافرم برخورد کردند و ما دو جلسه بعد را کاملا با اشتیاق آمدیم ، شروع کردیم به سفر کردن ، بعد از دو ماه به من گفت:بابا اگر به خاطر من می آیی دیگر نیا و خیالت راحت باشد که من درمان می شوم.اما من به او گفتم نه من به خاطر خودم می آیم.


نقش من در کنگره ابن است ، که من از دور نظاره گر اعمال او هستم اما هیچ وقت به او نمی گویم که چرا این کار را کردی و آن کار را نکردی؟ من اینجا آموزش دیدم که مسافرم ضمن سفر اگر در منزل حتی مواد استفاده کند نباید با او درگیر بشوم که چرا این کار را می کند ، بلکه این مربوط به راهنمای او می شود. وظیفه ما همسفران این است که از نظر روانی تعامل با مسافر داشته باشیم و آرامشی برای او محیا کنیم که با خیال راحت سفر کند. من هنوز به کنگره می آیم اما مسافرم نمی آید، ما برای چی می آییم ؟ما به انرژی مثبت اعضاء اعتیاد داریم ، وقتی مسافری بالای جایگاه می رود و اعلام رهایی می کند من اشک از چشمانم پایین می آید و کیف می کنم . از اینکه با سکوتتان به صحبت های من توجه کردید سپاسگزارم.







.jpg)
.jpg)
مرزبان خبری : مسافر مسلم
بارگذاری : مسافر علی لژیون شانزدهم
گروه سایت نمایندگی نیمایوشیج بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
258