همسفر ندا لژیون نهم:
هفته همسفر فرصتی ارزشمند برای دیدن نقش بسیار مهم همسفر در درمان مسافر است. همسفر فقط همراه مسافر نیست؛ بلکه ستون آرامش، تعادل و پایداری خانواده به شمار میآید. نقش همسفر کنترلکردن، نصیحتکردن یا تصمیمگرفتن بهجای مسافر نیست؛ بلکه یاد میگیرد ابتدا خودش تغییر کند تا فضای امن و آرامی برای درمان مسافر فراهم شود. در مسیر درمان اعتیاد، توجه به همسفر به اندازه خود مصرفکننده اهمیت دارد.
همسفر فردی است که در کنار مسافر، از نظر عاطفی، روانی و گاهی فیزیکی، مسیر سخت ترک و درمان را همراهی میکند. نقش همسفر، نقشی حمایتی و همیارانه است و بدون حضور او، سفر درمان کامل نمیشود. تعریف همسفر: همسفر کسی است که با مصرفکننده زندگی مشترک دارد یا ارتباط نزدیکی با او برقرار کرده و از رفتارها و پیامدهای اعتیاد او تأثیر پذیرفته است. همسفر باید بداند اعتیاد یک بیماری است، نه ضعف شخصیت مصرفکننده.
مسئولیتها و وظایف همسفر:
1) حمایت عاطفی و روانی: همسفر با حضور آگاهانه، گفتوگو و ایجاد آرامش، به مسافر احساس امنیت میبخشد.
2) آموزش خود و رشد شخصی: همسفر دانش خود را درباره اعتیاد، روشهای درمان و مهارتهای زندگی افزایش میدهد.
3) پایبندی به قوانین کنگره60: رعایت حرمتها، قوانین و مشارکت منظم در جلسات همسفران
4) کنترل توقعات و مدیریت هیجانات: یادگیری صبر و گذشت و دوری از دخالت در مسیر درمان مسافر
فواید حضور همسفر در کنگره60، کاهش فشار روحی و روانی مسافر، ایجاد ثبات در زندگی خانواده، رشد شخصیتی و کسب مهارتهای جدید برای همسفر و پیشگیری از آسیبهای روانی و رفتاری خانواده را به همراه دارد. همسفر در کنگره60 نهتنها نقش حمایتی دارد، بلکه با رشد فردی و یادگیری مهارتها، مسیر درمان مسافر را هموارتر میسازد. حضور همسفر، مکمل درمان محسوب میشود.
همسفر با آموزشها میآموزد صبور باشد، قضاوت نکند، توقع بیجا نداشته باشد و به مسیر درمان اعتماد کند. وقتی حال همسفر خوب شود، آرامش وارد خانه میشود و این آرامش، بهترین کمک به درمان مسافر خواهد بود. در کنگره60 گفته میشود درمان یک فرد، درمان یک خانواده است. پس همسفر با ساختن خود، هم به خودش کمک میکند و هم به مسافر یاری میرساند. همسفر نه مانع است و نه ناظر؛ بلکه همراهی آگاه در مسیر درمان به شمار میآید.
همسفر لاله لژیون یازدهم:
با این اسم، روزی آشنا شدم و امروز پا به کنگره60 گذاشتهام؛ مکانی نورانی با انسانهایی از جنس نور. مسافر من یکبار تا آستانه رهایی پیش رفت و بازگشت. در آن زمان، من بهعنوان همسفر و همراه در کنگره حضور نداشتم. برای بار دوم نیز در ابتدا قصد نداشتم بهعنوان همسفر در کنگره شرکت کنم. با راهنمایی چند تن از دوستان مسافرم که سپاسگزارشان هستم در سفر دوم، که اینبار انضباطی شده بود، وارد کنگره شدم. بسیار دودل بودم و با خود میپرسیدم: آیا اینجا جای مناسبی برای من است؟ اصلاً من اینجا چه میکنم؟ من که کاری نکردهام؛ چرا باید ساعتها در این کلاسها وقت بگذارم؟
تمام این پرسشها در ذهنم میچرخید تا اینکه با راهنمای تازهواردین آشنا شدم و سپس راهنمای خودم را انتخاب کردم. روزها گذشت و به این درک رسیدم که من نیز به اندازه مسافرم و حتی بیشتر از او، به راهنمایی و آموزش نیاز دارم. اکنون از صمیم قلب خوشحالم که همسفر مسافرم هستم و بهواسطه این نقش با این مکان آشنا شدهام؛ مکانی نورانی که در آن صندلیای دارم تا بنشینم و آموزش ببینم. قدردان زحمات مهندس دژاکام و راهنمای مهربانم هستم و همواره با خود میگویم خداوند من و مسافرم را بسیار دوست داشته که امروز اینجا هستیم و برای حال خوب خود تلاش میکنیم.
مسافرم پیش از انضباطیشدن، ترک سقوط آزاد را تجربه کرده بود؛ اما هرچند از نظر جسمی بهظاهر سالم شده بود، تخریب مواد همچنان در جسم و روان او وجود داشت. این تخریب میبایست با روش DST در کنگره درمان میشد. او کلاسهای جهانبینی را گذراند و مثلث جسم، روان و جهانبینی را که برای رسیدن به تعادل لازم است، آموخت تا بتوانیم زندگی را در کمال آرامش تجربه کنیم. همه اینها را مدیون کنگره60 هستیم.
ویرایش: همسفر ثریا، راهنما همسفر منیژه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر نجوا، راهنما همسفر هانیه(لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
188