بزرگترین ترس ناشی از گناه، ترس از آینده است. اگر انسان از آینده بترسد، همهچیز تحتالشعاع قرار میگیرد؛ هیچ چیز برایش ثابت نمیماند و حتی آبِ خنک هم از گلویش پایین نمیرود.
کسی میتواند از آینده نترسد؛ که به خداوند توکل داشته باش، حتی اگر خداوند را تنها بهصورت صوری پذیرفته باشد.
کافی است انسان به این موضوع بیندیشد که بر روی سنگ عظیمی به نام کرهی زمین زندگی میکند؛ کرهای که در فضای لایتناهی در حال چرخش است. اگر انسان از بیرون نظارهگر این صحنه باشد، دچار وحشت میشود.
بنابراین، تنها چیزی که میتواند انسان را نگه دارد و به او آرامش بدهد، توکل به خداوند متعال است.
هنگامی که انسان میخواهد تصمیم درست و سازندهای بگیرد، ساختارهای منفی به شیوههای مختلف وارد عمل میشوند و با ایجاد احساسات ناخوشایندی مانند اضطراب و خشم، حس ترس را در درون او پدید میآورند. به عنوان مثال، وقتی تصمیم میگیریم به کنگره بیاییم؛ جایی که آموزش، مشارکت، کارگاه، لژیون، محیطامن و خدمت وجود دارد، یعنی اگر در کنگره حضور داشته باشیم، قطعاً آموزش میبینیم، مثلث داناییمان رشد میکند و قویتر میشویم.
اما درست در همان لحظهای که تصمیم به حضور در کنگره میگیریم، ساختار منفی وارد عمل میشود و ناگهان درون ما احساس خستگی ایجاد میکند؛ در حالی که تا پیش از آن اصلاً خسته نبودیم. بهمحض گرفتن این تصمیم، احساس خستگیِ زیادی سراغمان میآید و فکر میکنیم که نیاز به استراحت داریم.
این تغییر احساس، حاصل همان نیرو و انرژی منفی است که ساختارهای منفی در درون انسان تزریق میکنند.
معمولاً هنگام اتخاذ تصمیمات حیاتی مانند کمکراهنما شدن، شرکت در لژیون یا پذیرفتن مسئولیت و خدمت (که موجب جهش و رشد ما میشود، ساختارهای منفی با تزریق حسهای منفی، مسیر ما را سد میکنند. حس منفی، بزرگترین ابزار این ساختارها است.
این ساختارها با ایجاد افکار متعدد، ذهن انسان را درگیر میکنند؛ بهگونهای که وقتی فرد میخواهد تصمیم بگیرد یا حرکتی انجام دهد، چندین فکر بهصورت همزمان در ذهنش شکل میگیرد و همگی در یک سطح قرار میگیرند. در نتیجه، فرد نمیتواند انتخاب کند که کدام مسیر را باید برود.
برای نمونه، اینکه به دنبال درمان اعتیادش برود، ازدواج کند یا به سراغ کار برود؛ چند فکر همزمان در ذهن او پدید میآید و باعث سردرگمیاش میشود. البته زمانی که حرکتی انجام نمیدهیم و در سکون هستیم، این افکار وجود ندارند؛ اما بهمحض آغازِ حرکت، همهی آنها هجوم میآورند.
اینها همه از شگردها و ترفندهای ساختارهای منفی است.
حال سؤال این است که چه باید کرد تا بتوانیم میان خواستههای خود تمایز قائل شویم و انتخاب درستی داشته باشیم؟ پاسخ «رهاکردن» است.
تا زمانیکه نتوانیم برخی خواستههایمان را حتی با وجود اینکه بسیار دوست داریم محقق شوند، رها کنیم، نمیتوانیم کار مفید و مؤثری انجام دهیم.
نویسنده: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
عکاس و ارسال خبر: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
24