همسفر خدیجه:
انسانها درواقع مسافر هستند. سفری از تولد تا مرگ، یا از ازل تا ابد. که همیشه در این سفرها، مسافران برای خود همسفرانی انتخاب میکنند؛ زیرا انسان موجودی اجتماعی است. در کنگره ۶۰، به فرد مصرفکننده مواد مخدر که حرکت خود را برای رسیدن به درمان و رهایی آغاز نموده و به عبارتی سفر اول خود را شروع کرده است، مسافر اطلاق میشود و به فرد یا افرادی که او را دررسیدن به درمان همراهی میکنند، همسفر اطلاق میشود. همسفر، همانگونه که از واژه آن پیداست، کسی است که مسافر خود را در سفر همراهی میکند؛ همچنین همسفر، پشتیبان و حمایتکننده مسافر است. حضور و همراهی همسفر برای مسافر، نوعی اعتمادبهنفس و قوت قلب ایجاد میکند. همسفر نقش بسیار مهم در زندگی و رهایی مسافر دارد.
زمانی که همسفر حالش خوب باشد، تمام افراد خانواده هم حالشان خوب است و اگر همسفر حالش خوب نباشد، افراد خانواده هم حالشان خوب نخواهد بود. مسئولیت همسفر بسیار سنگین است. بهطوریکه؛ باید آرامش، نظم و حرمتها را در چهارچوب خانواده حفظ و تعادل بین اعضا برقرار کند.همسفر، زمانی میتواند این نقش را بهخوبی ایفا کند که آموزش دیده باشد و بیماری اعتیاد و چگونگی درمان را بشناسد. و واژه همسفر بودن زمانی معنا و مفهوم پیدا میکند که شخص، همراه مسافر در مسیر آموزش و شناخت بیماری اعتیاد قرار گیرد و بیاموزد که چگونه میتواند به مسافر خود کمک کند. یک همسفر وقتی وارد کنگره میشود؛ برای گرفتن آموزشها باید بپذیرد و باور داشته باشد که چیزی نمیداند. وقتی بهعنوان همسفر وارد کنگره میشویم، باید شاگرد باشیم. تا شاگرد نباشیم چیزی یاد نخواهیم گرفت.
همسفر محدثه:
نقش همسفر، همان بازیگر است که میتواند بد بازی کند و به جایی پرت شود. و یا گاهی اوقات خوب بازی میکند که میتواند از جایی که پرت شده، به بیرون بیاید.ما به عنوان یک همسفر، باید نقش خودمان را جدی بگیریم. هرکدام از ما باید با حال خوب به کنگره برویم؛ اگر بخواهیم با همدیگر به کنگره برویم، حال هردو ما خوب میشود. اگر مسافر ما حال خوبی نداشته باشد، ما هم حال خوبی نداریم. اگر هردو ما با حال خراب برویم، چه کسی ما را سر و سامان میدهد؟ باید برای خودمان اقدام کنیم و به آرامش و حس خوب خودمان برسیم. من وقتی به کنگره رفتم، حال خوبی نداشتم. قبول هم نداشتم. و بعد از یک مدت، به خودم آمدم و باور کردم که میتوانم کاری یا چیزی را انجام بدهم که به درد افراد بخورد. کنگره به من شناخت میدهد که درک و تحمل زیادی را باید داشته باشم. و به انسانی که درتاریکی است، کمک میکند. متشکرم
همسفر معصومه:
همسفر کسی است که کنار مسافر (مصرف کننده) میایستد و کمکش میکند در مسیر درمان. همسفر میتواند همسر، مادر، پدر، فرزند، یا خواهر و برادر شخص باشد. نقش همسفر خیلی مهم است؛ چون مسافر برای اینکه از اعتیاد خلاص بشود، به حمایت نیاز دارد. همسفر باید صبور باشد، چون درمان زمان میبرد و ممکن است مسافر یک روز خوب داشته باشد و یک روز بد، احساسات همسفر ممکن است خیلی شبیه به راهرفتن در یک مسیر پر پیچ و خم باشد. گاهی خوشحال میشود که مسافر در حال درمان است، ولی از طرف دیگر ممکن است ترس یا نگرانی داشته باشد که آیا درمان جواب میدهد یا نه. بعضی وقتها هم ممکن است خیلی ناامید بشود؛ چون پیشرفتِ مسافر کُند یا حتی یک قدم به عقب برمیدارد. ولی باید بداند که اینها همه، قسمتی از مسیر درمان است و باید صبر کند. همسفر باید از خودش هم مراقبت کند؛ چون اگر خودش روحیه خوبی نداشته باشد، نمیتواند به مسافر کمک کند. خیلی وقتها همسفر احساس تنهایی میکند و ممکن است فکر کند کسی درکش نمیکند؛ ولی این حسها طبیعیاند. برای همین، همسفر باید در جلسات کنگره شرکت کند و با راهنمای خودش همراه باشد تا بتواند از آنها انرژی بگیرد. در نهایت، همسفر باید با تمام وجود از مسافر حمایت کند، به او امید بدهد و با درک و صبر، کنارش بماند تا بتواند به هدفش برسد.
رابط خبری: راهنما همسفر ساغر لژیون چهارم
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
46