سفر دیگری را با هم شروع کردیم او شد مسافر و من شدم همسفر. در این سفر از تاریکی به سمت روشنایی حرکت کردیم و در نهایت از قهر به مهر و از نفرت به عشق رسیدیم؛ هفته همسفر را خدمت اولین همسفران کنگره۶۰ سرکار خانم آنی بزرگوار، جناب آقای امین، خانم آنی کماندار و خانم شانی و همه همسفران خانم و آقا کنگره۶۰ و مخصوصاً همسفران شعبه آزادشهر تبریک میگویم.همسفر به معنی یار و همراه است؛ اینکه فردی در یک مسیر یا سفر همراه فرد دیگری است؛ اما طبق قوانین کنگره۶۰ واژه همسفر به کسی اطلاق میگردد که سابقه اعتیاد ندارد و برای تعالی اهداف کنگره۶۰ تلاش مینماید، از ضدارزشها دور میشود و به ارزشها میرسد؛ البته این تعریف، همسفرانی که مسافر ندارند را نیز در برمیگیرد؛ اما در اینجا منظور ما از همسفر کسانی هستند که به همراه مسافرانشان به این دانشگاه انسانساز آمدهاند.
همسفر همانگونه که از واژه آن پیداست کسی است که مسافر را در سفر همراهی میکند. همسفر نمیتواند بار اعتیاد مسافر را به دوش بکشد و تمام سختیها بر دوش مسافر است؛ بنابراین همسفر و نه هیچ شخص دیگری نمیتواند به جای مسافر این بار را حمل کند. اولین قدمی که یک همسفر در کنگره برمیدارد این است که بپذیرد مسافرش بیمار است و دیگر اینکه علم همسفر باید بهروز باشد و برای افزایش علم او یک منبع آموزشی نیاز است تا بتواند علم خود را بهروز کند. این منابع آموزشی خدا را شُکر در کنگره۶۰ بسیار زیاد و در دسترس همگان است.جناب آقای مهندس با كلامي بسيار ساده میفرمايند: اگر مسافر سفر خود را در کنار همسفر خود شروع کند نتیجه بسیار رضایتبخش و عالی خواهد بود و حاصل آن یک سفر بسیار لذتبخش میشود. کنگره۶۰ مانند نوری به زندگی سرد ما تابید و دوباره عشق و امید را به ما نشان داد. خدا را شُکر اکنون دوباره توانستیم با هم حرف بزنیم؛ چون آموزشهای کنگره در ما زبان مشترک ایجاد کرده است.
یکی از جذابیتهای کنگره وجود جشنها و قدردانیها است و یکی از مهمترین فرصتهایی که میتوان همسفر را به کنگره متصل نمود، جشن همسفر است. ما در کنگره قدردانی را آموختیم و یاد گرفتهایم برای اینکه به قدردانی خالق برسیم ابتدا باید سپاسگزار مخلوق باشیم و حال اینکه فرصت پیش آمده است میتوانیم از فرشتگانی که در دوران مصرف با تمام کمبود و کاستیها و مشکلات، ما را تنها نگذاشتند و هم در طول سفر ما را یاری کردند با تمام وجود و با عشق و محبت قدردانی کنیم. چه واژه زیبا و پرمعنایی است واژه همسفر و چهقدر درک آن برای فاطمه چهارسال پیش سخت بود. فاطمه ای که با گلویی پر از بغض و حال خراب وارد کنگره شد و اکنون پر از حال خوش است و شال خدمتی بر گردن دارد و با تمام وجود خود در حال خدمت است.سیستم کنگره به من همسفر آموزش داد تا به جای آنکه مقابل مسافرم قرار بگیرم، در کنارش باشم و به من آموخت مسافرم مجرم نیست؛ بلکه یک بیمار جسمی است. کنگره نفرتم را به عشق و جهلم را به صبر تبدیل کرد.
اگر همسفر جایگاه خود را به درستی نشناخته باشد میتواند باعث سقوط مسافرش گردد و برعکس اگر جایگاه خود را بشناسد میتواند همواره یار و یاور او در این سفر باشد. همسفر بودن دل دریایی میخواهد که بتواند ببخشد و رها کند و در پرتو آموزشهای کنگره و با رعایت حرمتهای کنگره یک فرمانبردار تمامعیار باشد. ای همسفر جایگاهت آنچنان باارزش است که هم میتوانی نقطه وصل باشی و هم نقطه فصل؛ پس در جای خود بنشین و به آنچه علاقه داری مشغول باش. در آخر هم از راهنمای خوبم خانم فاطمه و راهنمای تازهواردینم خانم حدیقه وراهنمای محترم همسفر فهیمه خیلی سپاسگزارم که باعث وصل و ماندن من در کنگره شدند و این فرصت را به من دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. و فقط میتوان گفت شکر شکر شکر .🤲
نویسنده : همسفر فاطمه راهنمای تازهواردین
ویراستاری: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر ناهید ( لژیون سوم) دبیر سایت
عکس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آزادشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
95