در خدمت همسفر فریبا و همسفر ساناز عزیز هستیم. در ادامه گفتوگویی با این دو عزیز ترتیب دادهایم که شما را به خواندن این گفتوگوی دلنشین دعوت میکنیم.
همسفر فریبا ۴ سال است در کنگره حضور دارد. رشته ورزشیشان ایروبیک.
همسفر ساناز و مسافرشان با تخریب ۱۶ سال وارد کنگره شدند، آخرین آنتی X انواع مواد مخدر به روش DST با شربت شفابخش اوتی 10 ماه و ۲۲روز به راهنمایی راهنما مسافر مهرداد و راهنما همسفر لیلا سفر کردند، اکنون یک سال و ۹ماه و ۴روز است که آزاد و رها هستند. رشته ورزشی تنیس روی میز.
یک همسفر چگونه میتواند با آموزش کنگره۶۰ کاری کند که مسافرش به کنگره برگردد؟
همسفر فریبا: وقتی تغییرات را در من ببیند با حضور در کنگره حالم خوب است، پس او هم این حس را میگیرد و درمانش را دوباره شروع میکند.
همسفر ساناز: همسفر همانطور که از نامش پیداست؛ یعنی همراهی کردن با کسی که سفر میکند و در کنگره نیز همسفر به همین معناست. همسفر؛ یعنی حامی و کسی که کمککار و تسهیلکننده رنج و سختی سفر برای مسافرش است.
یک همسفر با آموزشهایی که میگیرد و تغییراتی که در رفتار و برخوردش با مسافر ایجاد میکند، میتواند فضایی آرام و بهدور از ناهنجاری و تنش برای او مهیا کند؛ چون مسافر باید آرامش فکری داشته و غیر از درمان خودش هیچ دغدغهای نداشته باشد.
اگر مسافر ببیند که همسفرش به کنگره و آموزشهایش پایبند است و برای نجات و برگشت او همچنان دارد مبارزه میکند با انگیزه بیشتری میتواند تصمیم بگیرد که سفرش را دوباره آغاز کند؛ یعنی در واقع مسافر با صبر و تحمل همسفرش بهتر و راحتتر میتواند سفرش را به پایان ببرد.
شما به عنوان یک همسفر در کنگره درحال آموزش هستید، آیا نبود مسافرتان در کنگره شما را اذیت نمیکند؟
همسفر فریبا: راستش را بگویم می احساس غریبی میکنم؛ ولی وقتی با عظمت کنگره روبرو میشوم و وقتی کنار هم لژیونیهای خودم مینشینم آنقدر حال خوب دریافت میکنم و آنقدر انرژی در من بهوجود میآید که یادم میرود برای چه کسی اینجا آمدم.
همسفر ساناز: از اینکه مسافرم به کنگره نمیآید مرا ناراحت میکند؛ ولی باعث نمیشود که جلوی آموزشها و رشد خودم را بگیرم و از این سفر لذتبخش محروم شوم؛ چون در کنگره آموختم که علم و آگاهی چراغروشن برای تاریکیهاست.
قرار نیست اگر مسافرم خود را در ظلمت حبس کرده من برای خودم شمعی روشن نکنم. اتفاقا با روشنکردن؛ حتی یک شمع سعی میکنم این نور و روشنایی را به اندیشه تاریک مسافرم انتقال دهم اگرچه یک کورسویی باشد در ظلمت.
هدف شما از اینکه مسافرتان به سفر خود ادامه نداد و شما در کنگره ماندگار شدین چیست؟
همسفر فریبا: در ابتدا هدفم مسافرم بود؛ ولی اکنون بزرگترین هدفم این است که خودم آموزشهای کنگره را دریافت کنم و حال دل خودم را خوب کنم. میخواهم همانگونه که کنگره به من عشق ورزید من هم به دیگران عشق و محبت کنم. کنگره نیروی ایمان را در من زنده کرد و به من جان تازه داد و من خودم را مدیون کنگره میدانم.
همسفر ساناز: اولین هدفم این است که مسافرم با دیدن استقامت من راهش را پیدا کند؛ یعنی حضور من بهعنوان همسفر به او انگیزه بدهد، سپس اینکه با آموزشهای کنگره و کاربردی کردن آن بتوانم راه درست رفتارکردن با مسافرم را آموزش بگیرم و به او در مسیر بازگشتش کمک کنم و اگر به کنگره نیایم از چه منبعی آموزش بگیرم؟.
شما به عنوان یک همسفرچه نظر و پیشنهادی برای عزیزانی که در کنگره هستند؛ ولی مسافر ندارند دارید؟
همسفر فریبا: نظرم این است که اول خودتان را دریابید و از این مکان و از این انرژی بیپایان لذت ببرید، حس درون خودتان را پیدا کنید و مانند وادی یازدهم چشمه جوشان و رود خروشان شوید، موانع و مشکلات را پشت سر بگذارید و به سرچشمه امید و رهایی برسید.
همسفر ساناز: سفارش من این است که حتما به کنگره بیایند تا بتوانند راه رهایی را پیدا کنند. همسفرانی که مسافرشان به کنگره نمیآیند، حتما یک گرهای وجود دارد که نیاز به باز شدن دارد. اگر مسافر نمیآید همسفرش هم به کنگره نیاید گره در گره میشود و رهایی به مراتب سختتر از گذشته میشود، پس چه خوباست همسفر با حضور خود در کنگره حداقل یک کفه ترازو را بالا نگه دارد.
کلام آخر
همسفر فریبا: در آخر از استاد دژاکام و خانواده محترمشان تشکر فراوان دارم. از مسافرم تشکر میکنم که به واسطه ایشان من در این جایگاه قرار گرفتم و حال خوشم را مدیون بیماری او هستم و امیدوارم یک روزی اذنش برسد و او هم به حال خوش برسد.
همسفر ساناز: کنگره مکانی برای یافتنِ راهی نو برای رسیدن به سرانجام نیک است، اگر به دنبال حال خوب هستید خودتان را به کنگره وصل کنید.
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
مصاحبه کننده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
105