تعدادی از همسفران نمایندگی پرند مطالبی را در خصوص دستور جلسه « هفته همسفر (نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران)» در قالب مشارکت مکتوب ارائه کردند که تقدیم شما میگردد.
.jpg)
مشارکت همسفر لیلا (لژیون سوم):
در ابتدا این هفته باشکوه را به خانم آنی بزرگ اولین همسفر و دیگر همسفران کنگره60 تبریک میگویم. روزی که وارد کنگره شدم حالی بسیار خراب و بهم ریخته داشتم. بهم ریختگی من همسفر خیلی بیشتر از مسافر بود؛ زیرا مسافر فقط به فکر مصرف و تهیه مواد خود بود. تا آن روز در بیرون از این مکان مقدس همه من را باعث و بانی اعتیاد همسرم میدانستند. هیچ وقت کسی من را درک نمیکرد و ترسها، ناامیدی و ... که در وجود من بود را کسی نمیدید؛ وقتی به کنگره آمدم فرشتههایی در لباس انسان من را در آغوش کشیدند و هر چه گفتم با محبتی مملو از عشق گوش دادند.
کنار آنها آرامشی گرفتم که در جایی نیافته بودم. به من لقب همسفر دادند. همسفر؛ یعنی قدرت بخشندگی، انرژی، عشق و محبت داشتن. نه اینکه مانع و ناظر مسافر خود بودن. از زمانیکه این نام به من داده شد حس کردم؛ باید یک فرق در رفتار خود با گذشته داشته باشم و به عنوان همسفر نقش خود را کاملاً جدی گرفتم من زمانی میتوانم به خانواده خود آرامش بدهم که خود به آرامش و حال خوش رسیده باشم. یک همسفر با آموزش دیدن و گوش به فرمان راهنما بودن، هم به خود و هم مسافر کمک میکند. در اینجا از راهنما همسفر الهه که در این راه من را آموزش دادند بینهایت تشکر میکنم.
.jpg)
مشارکت همسفر ثریا (لژیون سوم):
در هفته همسفر قرار داریم. هفتهای که یادآور نقش بیبدیل، صبوری بیپایان و عشق نجاتبخش شما همسفران گرانقدر در این مسیر پرچالش و مقدس است. این هفته متعلق به شما و ستایش از وفاداری شما است. احترامی به استقامت و فرصتی برای تجلیل از نور امید که در تاریکترین لحظات راه را برای مسافران روشن نگه میدارید. همسفر بودن هنر زیستن، هنر گوش سپردن بدون قضاوت، هنر ایستادگی بدون لغزش و هنر امیدوار بودن است؛ وقتی همهچیز تاریک به نظر میرسد. شما شریک این سفر طولانی هستید. این سفر از تاریکی اعتیاد به سوی روشنایی و بهبودی است.
قدمهای شما؛ اگرچه گاهی سنگین؛ اما همجهت با مسیر بهبودی برداشته میشود و همین همجهتی معجزهآفرین است. شما یادگرفتید که بهبودی یک فرآیند فردی نیست؛ بلکه یک حرکت جمعی است. در کنگره60 همسفر تنها یک عنوان نیست؛ بلکه یک مقام است. مقامی که با شناخت، درک و عمل به اصول کنگره کسب میگردد. شما با شرکت در جلسات، مطالعه متون و پیوند با دیگر همسفران قویتر میشوید و این قدرت را به کانون خانواده و در نهایت به مسافر در حال سفر و بهبودی منتقل میکنید.
هفته همسفر نماد از این حقیقت است که هیچ عضو در کنگره60 بدون پشتوانه همسفر به مقصد نمیرسد. در این هفته از خودمان قدردانی میکنیم. از زحمات یکدیگر تجلیل مینماییم و عهدمان را با مسیر پاکسازی و بهبودی محکمتر از پیش تجدید میکنیم. بیایید با شرکتی فعالتر در جلسات، با مطالعهای عمیقتر در متون کنگره و با حمایتی گستردهتر از یکدیگر این هفته را به یادماندنی سازیم و به همه اثبات کنیم که همسفران ستونهای استوار بنای عظیم کنگره60 هستند. امیدوارم همسفران تا انتهای مسیر همواره سالم و پیروز باشید. هفته همسفر بر همگی مبارک باد.
مشارکت همسفر جمیله (لژیون دوم):
هفته همسفر را ابتدا به خانم آنی بزرگ، آقای دکتر امین، خانم آنی کماندار و خانم شانی که اولین همسفران کنگره۶۰ بودند تبریک عرض میکنم. از همه همسفران تشکر میکنم و به همه آنها تبریک میگويم. این جایگاه لطفی بوده که خداوند در حق ما کرده است. ما بهعنوان خانم چند جایگاه را تجربه میکنیم. مانند دختری، همسری و مادری؛ ولی من بیشترین آموزش را در جایگاه همسفری گرفتم و به مرور زمان به این نتیجه رسیدم و از این بابت خدا را شکر میکنم.
اوایل گله و شکایت میکردم؛ اما الآن متوجه شدم که بهترین جایی که میتوانستم گرههای خود را ببینم کنگره و همسفر بودن بود. به نظر من سفری که با همسفر آغاز و طی میشود خیلی راحتتر به مقصد میرسد و راه جاده کوتاهتر و دشواری مسیر سفر کمتر به نظر میآید؛ من معتقدم که مسافر یک بال پرواز دارد و با همسفر بال پرواز دیگرش برای پرواز کامل میشود همانطوری که یک پرنده با یک بال نمیتواند پرواز کند. به امید موفقیتهای روز افزون برای تمامی همسفران عزیز
.jpg)
مشارکت راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم):
هفته همسفر را به همه همسفران تبریک عرض میکنم. همسفر؛ یعنی کسی که همراه، همدل، همسو، همدم و بال پرواز مسافر در راستای یک هدف مشترک است. همسفر؛ یعنی امید، انگیزه، دلداری دادن به مسافر؛ یعنی تمام سختیها را به جان و دل خریدن و صبوری کردن نه فقط اسم همسفر را به دوش کشیدن غیر این باشد درمانی هم اتفاق نمیافتد. مسافر چندین سال در دنیای تاریکی بوده و درک درستی از اطراف خود نداشته و به خود، خانواده و اطرافیان آسیب وارد کرده است. مسافر اولین ضربه را به خود؛ سپس به همسر و فرزندانش میزند. مسافر زمانی که تصمیم به درمان میگیرد نیاز به همراه و همدل دارد. نیاز به کسی که به او انگیزه و امید بدهد و تشویقش کند تا آرامآرام از درون دنیای تاریک بیرون بیاید؛ بنابراین نقش همسفر هم سهل و هم سخت است. همانطور که میدانید در پیامهای کنگره ۲ بار نام همسفر خوانده میشود.
همسفر در این راه پر پیچ و خم آموزش میبیند و به مسافر خود کمک میکند و در این راستا حال خود و خانوادهاش بهبود پیدا میکند؛ پس یک همسفر خوب کاری به امورات مسافر ندارد؛ فقط او را همراهی میکند. بعضی همسفرها فقط اسم همسفر روی خود گذاشتهاند و سالی یکبار و آن هم روز همسفر با مسافر خود به شعبه میآیند او را همراهی میکنند. آنقدر آن روز شعبه شلوغ میشود که جا نیست؛ نباید اینگونه باشد؛ باید همسفر پابهپای مسافر در همه جا حضور داشته باشد. این همراهی اول برای خود ما و دوم به خاطر مسافر است؛ وقتی مسافر میبیند همسفر با شور و اشتیاق او را همراهی میکند؛ حتی جلوتر از مسافر قدم بر میدارد امید و انگیزهاش چندین برابر میشود؛ ولی همسفر حضور نداشته باشد شور و اشتیاقی در مسافر نیست.
راهاندازی و انتخاب نام همسفر بیدلیل نبوده است؛ باید در این راه تلاش و کوشش کنیم که مسافر ما به درمان کامل برسد. من؛ وقتی روزهای تولد مسافرانی را میبینم که همسفر ندارند خیلی ناراحت میشوم و قطعأ مسافر هم ناراحت است؛ وقتی همسفر حضور داشته باشد، تمام جلسات را به طور کامل شرکت نماید و خوب آموزش ببیند این آموزشها را به خانواده انتقال میدهد و در زندگی کاربردی میکند و زندگی او روزبهروز آرامتر و بهتر میشود. امیدواریم بتوانیم این مسئولیت بزرگ را به نحو احسنت انجام دهیم و کسانی که همسفر ندارند هر چه زودتر همسفران آنها به این گروه عاشقی بپیوندند.
.jpg)
مشارکت همسفر رویا (لژیون چهارم):
همسفر؛ یعنی بال پرواز همسفر؛ یعنی دردی از شانه مسافر برداشتن همسفر؛ یعنی عشق و محبت واقعی را با همه وجود نثار مسافر کردن. من قبل از کنگره فکر میکردم همه چیز؛ باید متقابل باشد؛ وقتی من محبت میکنم؛ باید آن را دریافت کنم و فکر میکردم انسانی که اعتیاد دارد چقدر خودخواه است و فقط به فکر خوشی خود است. رفتار من سرد و بیمهر بود و من عشق و محبت واقعی را در کنگره از راهنمای عزیزم آموختم. او با آموزشهای ناب به من آموخت که من با عشق و محبت میتوانم حس خوب را به مسافرم انتقال دهم و به او نشان دهم که من عاشق او هستم و میخواهم حال خوش او را ببینم و زخمهایش را با مهر و عشق التیام بخشم و در هر شرایطی همراه او باشم.
یاد گرفتم؛ باید کم نیاورم با همه سختیها و دردهایی که مسافر من از اعتیاد دارد به جای در مقابل او بودن در کنار او باشم. یاد گرفتم رنج و سختی؛ یعنی قوی شدن و رشد کردن. رنج و دردی که مسافر من دارد من را قوی خواهد کرد و من او را تنها نخواهم گذاشت و همدرد و همراه او خواهم بود. از خدا میخواهم همسفر خوبی باشم تا بتوانم رهایی مسافرم را ببینم و درکنگره این بهشت زمینی بامسافرم یاور دردمندان باشم.
عکاس: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
50