جلسه هشتم از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی اسیستانت محترم همسفر زهرا، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه "هفته همسفر: نقش هسفران خانم و آقا، در درمان اعتیاد مسافران" شنبه 6 دی ماه 1404 ساعت ۱7 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
در ابتدا خداوند را بسیار تا بسیار شکرگزار هستم که در محضر پر از مهر و محبت شما قرار دارم. هفته همسفر را به تمام همسفران و مسافران تبریک عرض مینمایم. آقای مهندس در سیدی کشش فرمودند: این هفتهها هستند؛ برای اینکه ما به اندازه بخواهیم تشویق را انجام بدهیم و انشاءللّه با این تشویقها بتوانیم، مثمرثمر باشیم. نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که از آقای مهندس تشکر میکنم بابت اینکه چنین نقش و بستری را برای ما آماده کردند و در ادامه از خانم آنی بزرگوار، صبوری و از خودگذشتگیشان بسیار سپاسگزارم، تمام اعضای خانواده آقای مهندس در این مسیر همسفر شدند تا بتواند کنگره۶۰ بنا شود و یاریرسان سفر یک مسافر بوده، هست و خواهد بود. بارها در مصاحبهها شنیدم، همسفر شدن با آقای مهندس خیلی راحت و ساده نبوده، چالشهای خود را داشته است؛ اگر بخواهیم در مورد دستور جلسه همسفر صحبت کنیم؛ باید اول همسفر را معنا کنیم یک همسفر معنا نمیگیرد؛ مگر اینکه بخواهیم مسافر را معنا کنیم.
یک مسافر و یک همسفر چه شخصی هستند؟ اگر بخواهیم فلش بک بزنیم در سیدی همسفران آقای امین خیلی زیبا توضیح میدهند، انسان سالم میتواند مانند خورشید باشد؛ چون خورشید میتواند نور را از خودش کاملاً ساطع کند؛ اما یک ماه یک مقدار از نور را ساطع میکند؛ یعنی ماه نور خورشید را عملاً میتواند ساطع کند؛ اما آن نور از خودش نیست تا حدی این نور جذب میشود و مابقیش را میتواند منتشر کند. یک مسافر مصرفکننده با یک انسان سالم تفاوتش بر این است که موادمخدر باعث شده که نتواند احساسش را بهراحتی به طرف مقابل و یا اطرافیانش منتقل کند و اتفاقی که در اینجا رخ میدهد این است که موادمخدر حجاب میشود و از کنترل خارج میشود.
اما در کنار مسافر ما یک همسفر داریم، همسفر چه کسی است؟ همسفر مانند آن گیاهی است که به انرژی و احساس نیاز دارد؛ وقتی مسافر نمیتواند، بخشی از انرژیاش را به همسفر بدهد اینجا طرف مقابل با کمبود مواجه میشود و با نبودن نور خورشید کمبود ویتامین E اتفاق میافتد؛ وقتی در یک همسفر این موضوع دیده شود کمبود محبت رخ میدهد و این خلع قطعاً یک جایگزینی در آن صورت میگیرد، جایگزینی در ادامه میتواند به نفرت، کینه و حسهای منفی در یک همسفر شکل بگیرد؛ اما اتفاقی که در اینجا صورت میگیرد همسفر باید به این موضوع دقت داشته باشد و آن هم این است که کمبود محبت از سمت مسافر تعمدی نیست، مسافر میخواهد که محبت را در قبال طرف مقابل انجام بدهد؛ اما در گردابی قرار دارد که نمیتواند آن حس، عشق و محبتش را منتشر کند و در اینجا است که دیگر همسفر و مسافر زبان همدیگر را متوجه نمیشوند به همین دلیل کنگره کاری که انجام میدهد این است که به همسفر و مسافر کمک میکند تا آموزش ببینند و با هم همزبان بشوند.
استاد امین میفرمایند: جهانبینی را آموزش میدهیم؛ برای اینکه که رفتار فرد مصرف کننده تعمدی نیست؛ یعنی فرد غیرارادی این کار را انجام میدهد. همسفر اگر بخواهد کنار مسافر قرار داشته باشد، مهمترین نکتهاش این است که بتواند از بسیاری از خواستههای خود گذشت داشته باشد. استاد امین اشاره کردند که یکی از سختترین تزکیه و پالایشها، گذشتن از خواستههای خودمان است؛ برای همین در درجه اول همسفر اولین کاری که انجام میدهد؛ باید خیلی از صفات منفی که درونش وجود دارد چشم پوشی کند تا جایی که بتواند آن پایه خانواده را حفظ کند و با قدرت بایستد و ادامه بدهد. در مورد این مسئله میتوانم به خانم آنی بزرگوار اشاره کنم که استاد امین در صحبتهایشان فرمودند: خانم آنی چند شیفت کار میکردند و آقای امین متوجه این موضوع نشده بودند که پدر ایشان دچار بیماری اعتیاد شده است این یعنی: همسفری که همه چیز را به دوش میکشد و ازخودگذشتگی انجام میدهد، دریغ از اینکه شکایتی داشته باشد و همه اینها برمیگردد به صبر انسان. آیا من صبر میکنم یا همسفری هستم که تحمل میکنم و هر چند وقت یکبارخشمگین میشوم؟ صبری که با دانش و علم همراه باشد در انتها به موفقیت وثمره خوبی میرسد.
در دستور جلسه هفته گذشته هفته بنیان آقای مجدیان گفتند: در سالهای گذشته نگهبان به خاطر مصرف موادی که داشتند؛ دائماً سرشان به میز برخورد میکرد این نشان میدهد آقای مهندس از خیلی چیزها چشم پوشی کردند و خیلی از سیاهیها را در نظر نگرفتند تا کنگره توانست به شکل بسیار مطلوبی به مسیر خود ادامه بدهد. بنابراین من هم باید این موضوع را در نظر داشته باشم که تکرار دستور جلسات و دستور جلسه همسفر که هر ساله تکرار میشود به چه علتی است؟ آقای مهندس گفتند: چیزهایی که گذرا هستند، ما به آنها گوش میدهیم و دریافت میکنیم در حد اطلاعات است که اطلاعات دو بُعد دارد؛ اما اگر به صورت علمی چیزی را دریافت کنیم در سه بُعد قرار میگیرد، به همین دلیل علمی، علم است که مانند میخ چندین بار بر اثر خوردن ضربه محکم
شود؛ دقیقاً برای همین آموزشها را دریافت میکنیم تا تکرار شوند. و تبدیل به علم بشود، تفاوتی ندارد در اینکه من مسافر و همسفر از دستور جلسات چه برداشتی دارم. مسافری میتواند دستور جلسات را به عنوان ابزار داشته باشد تا بداند که به چه اندازه سپاسگزاری را آموزش گرفته است؟
یک همسفر در طول درمان کنارش قرار میگیرد و کمکرسان میشود و در ادامه این مسافر است که کنار همسفر قرار میگیرد و کمکرسان میشود؛ برای همین مسافر و همسفر در یک جایی معنا پیدا نمیکند و در ادامه هر دو همسفر یکدیگر هستند و در ایستگاه حیات همدیگر را حمایت میکنند. زندگی شبیه به دانههای تسبیح میماند که هر چهقدر مسافر جایگاه خود را به درجه بالاتر ببرد؛ قطعاً میتواند به همسفران یاری برساند. نکتهای که اینجا وجود دارد این است که من همسفر چه جهانبینی در مورد جشن همسفر دارم، آیا در این تفکر هستم چه مقدار و به چه اندازه برایم هزینه شده است؟ به اندازه یک مسافر و یا به اندازه ساخت یک ساختمان برایم هزینه شده است، راهنمایانی در کنارم قرار گرفتند تا بتوانم به خوبی آموزش بگیرم و قطعأ اگر بخواهد به نتیجهای برسد و اتفاق خوبی شکل بگیرد؛ باید بهای آن را پرداخت کنم. آقای مهندس در سیدی شاخ گاو به این موضوع اشاره فرمودند: برای اینکه به شجاعت برسم باید با هیولای درون خودم بجنگم؛ یعنی همان صفات منفی خود و در تلاش باشم تا ارتقا پیدا کنم و قطعاً ارتقا صورت نمیگیرد؛ مگر اینکه در حرکت باشم و همسفر، مسافرم باشم و مسافر هم همسفر، همسفرانشان باشد. انشاءللّه کنار هم در یاری رساندن به یکدیگر آموزش بگیریم که به چه دلیل در این حلقه جمع شدهایم و نتیجه ما از این هستی و آموزشهایی که از کنگره دریافت میکنیم چه میباشد؟

تایپ: مسافر احمد لژیون 9 و مسافر رضا لژیون 12
عکس: مسافر احمد لژیون 9
ویرایش و ارسال: مسافر رضا لژیون 12
- تعداد بازدید از این مطلب :
1218