مشارکت همسفر لیلا
اول از همه این هفته قشنگ را به اولین همسفر کنگره۶۰ خانمآنی و خانواده محترمشان تبریک میگویم و بعد به تمامی همسفران سراسر ایران و شعبه ملایر تبریک میگویم. من همسفر که بهواسطه اعتیاد مسافرم وارد کنگره۶۰ شدم با صحبتهای راهنمای تازهواردین متوجه شدم که من هم میتوانم همراه مسافرم بیایم و در جلسات شرکت کنم. من از آنجایی که تمام راههای ترک را برای مسافرم رفته بودم و نتیجه نگرفته بودم تمام امیدم به کنگره۶۰ بود قبول کردم و همسفر مسافرم شدم و چون تخریب مسافرم زیاد بود تخریب من و بچههایم هم زیاد بود و من با ناامیدی و ترس و حقارت زیادی همسفر شدم.
شروع کردم به سفرکردن همینکه جلو میرفتم و با آموزشهای راهنمای عزیزم خانمفائزه که در اختیار من میگذاشتند من کمکم بهتر شدم و این حال خوبم را وارد زندگیام کردم و بچههایم نیز به یک امیدی رسیدند وقتی بچهها میدیدند من با حال خوب به کارهایم میرسم و دیگر از آن سروصداها خبری نیست و صبر و حوصله زیادی در من میدیدند امیدوار میشدند و آنها هم به یک آرامش نسبی رسیدند. همسفر بودن سخت و طاقت فرسا است و باید در این راه صبور باشی باید امید داشته باشی و در آخر به یک لذتی میرسی که وصفش امکانپذیر نیست. من همسفر در کنگره۶۰ زندگی کردن، راه و رسم محبت کردن و از خود گذشتن را آموختم و محبت کردن را بدون چشمداشت یاد گرفتم که از هیچکس هیچ انتظاری نداشته باشم و فقط روی خودم و خدای خودم حساب کنم و همه اینها را من همسفر مدیون آقای مهندسدژاکام و خانمآنی هستم امیدوارم همیشه سلامت و سربلند باشند.
مشارکت همسفر افسانه
هفته همسفر را به تمام همسفران عزیز تبریک میگویم بهخصوص خانم آنی بزرگ و خانم آنیکماندار و خانمشانی عزیز. باید بگویم ابتدا من با کنگره۶۰ آشنا شدم و بعد از آن مسافرم را به کنگره۶۰ آوردم. ابتدای سفرم زمانی که آقای مهندسدژاکام درمورد همسفر در کنگره۶۰ صحبت میکردند و وجود همسفر را برای مسافر بسیار الزامی میدانستند و میگفتند: «همسفر یکی از بالهای مهم پرواز مسافر در سفرش است» شاید بهخوبی صحبتهای آقای مهندسدژاکام را درک نمیکردم اما بعد از مدتی که از سفرمان گذشت فهمیدم که وجود همسفر برای همه مسافرها بسیار مهم است؛ چون کسی که به کنگره۶۰ میآید و آموزشها را دریافت میکند زبان و گویشش، رفتار و کردارش، طرز تفکر و دیدش نسبت به دنیا و زندگی بسیار تغییر میکند بههمین دلیل اگر همسفر، مسافر را یاری نکند دیگر زبان و رفتار همدیگر را خوب درک نمیکنند.
چرا که مسافر درحال دریافت آموزش است اما همسفر نیست، مثل این میماند که مسافر در خانه با زبان انگلیسی صحبت کند و همسفر چیزی متوجه نشود همین موضوع باعث میشود مسافر کمی آسیب ببیند اما زمانی که همسفر همراه مسافر به کنگره۶۰ میآید همسفر نیز شروع به دریافت آموزشها میکند و با مسافر یکراه و یکهدف میشوند و بهخوبی حرفهای یکدیگر و کارهای یکدیگر را درک میکنند؛ چون از یک مکان درحال آموزش دیدن هستند بههمین دلیل است که مسافری که با همسفرش به رهایی میرسد و به کار خود ادامه میدهد خیلی جاها از مسافر بدون همسفر جلوتر و موفقتر هستند البته که این دید شخصی و تجربه من در کنگره۶۰ است و در پایان از خداوند خود بسیار سپاسگزارم که در زندگی من را با کنگره۶۰ آشنا کرد تا بتوانم آموزشهای بسیار ناب کنگره۶۰ را در حد توان دریافت کنم.
مشارکت همسفر منیژه
ابتدا این هفته باشکوه را به آقای مهندسدژاکام و خانواده محترم ایشان و به تمامی همسفرهای خانواده بزرگ کنگره۶۰ تبریک میگویم. در کنگره۶۰ نقش اصلی بر عهده مسافر است در کنارش یک نقش مکمل به نام همسفر وجود دارد. اولین قدمی که یک همسفر در کنگره۶۰ برمیدارد این است که بپذیرد مسافرش بیمار است و همسفر باید آموزش بگیرد تا به مسافرش آرامش بدهد و برای او بال پروازی باشد.
وقتی با آموزشهای کنگره۶۰ منِ همسفر، مسافرم را رها کنم کمکم تغییرات را در زندگیام خواهم دید و رفتهرفته مشکلاتمان کم خواهد شد وقتی من تغییر کنم قطعاً مسافرم هم تغییر خواهد کرد. خدا را شکر میکنم که توسط مسافرم همسفر شدم و به این مکان مقدس راه پیدا کردم و راه برایم نمایان شد و من الان احساس میکنم که خواب بودم و الان بیدار شدم و دارم به تعلیم میرسیم و توسط همین همسفر بودنم دارم به یک اطلاعاتی دست پیدا میکنم.
مشارکت همسفر زهرا
هفته همسفر را به خانمآنی بزرگوار و خانواده محترمشان و همچنین به تمامی همسفران کنگره۶۰ تبریک میگویم. همسفر به کسی گفته میشود که برای رهایی مسافر خود تلاش میکند و سختیهای زیادی را متحمل میشود. من همسفر قبل از اینکه وارد کنگره۶۰ بشوم همیشه مسافرم را بهخاطر اعتیادش سرزنش میکردم اما از وقتی که به کنگره۶۰ آمدم جهانبینیام تغییر کرد و فهمیدم که یک همسفر باید بال پرواز مسافرش باشد و او را درک کند و در کنارش باشد و باید در این راه صبور و آرام باشد و کفشهای آهنین به پا کند که این راه هم سخت و هم سهل است.
من وقتی که به کنگره۶۰ آمدم با این که اعتیاد نداشتم اما با نوشتن سیدیها و دریافت آموزشهای ناب کنگره۶۰ دریافتم که تخریب من از مسافرم بسیار بیشتر است و من هم نیازمند درمان هستم. الان خداوند را شاکرم که بعد از گذشت ۱۰ماه هم مسافرم به رهایی رسیده و درمان شده است و هم حال خودم بسیار خوب است و در زندگیام آرامش دارم. من که قبل از کنگره۶۰ در تاریکیها گم شده بودم نه جایی داشتم برای رفتن نه کسی که پناهم باشد و کنگره۶۰ همانند مادری دلسوز مرا به آغوش کشید و از من، منی تازه ساخت. هیچکجا مانند کنگره۶۰ نمیتوانست من و مسافرم را به درمان برساند. خداوند را شاکرم که اذن ورودم به کنگره۶۰ صادر شد.
مشارکت همسفر نرگس
در ابتدا این هفته زیبا را به خانم آنی بزرگ و خانواده محترمشان و تمامی همسفرانی که در این مسیر باعث شدند راه برای مسافران هموارتر باشد تبریک عرض میکنم. بهنظرمن کلمه همسفر تماماً عشق است؛ چون بین رفتن و ماندن، ماندن را انتخاب میکند و بین رها کردن و همراهی کردن، همراهی کردن را انتخاب میکند. همسفر؛ یعنی با تمام ترسها، خشمها، رنجشها و خستگیها انتخاب میکنی که بمانی و با آموزش گرفتن و صبر و آرامش و عشق ورزیدن تمام ویرانیها را به آبادی تبدیل کنی و از تاریکی به سمت روشنایی حرکت کنی.
همسفر بودن؛ یعنی دردِ اعتیاد عزیزت را ببینی اما سکوت کنی، چون میگویند همسفر بال پرواز مسافر است و بال پرواز نباید شکسته باشد. من فکر میکنم هر چیزی حکمتی دارد اگر به این فکر کنیم که چرا این درد به سراغ من و خانواده من آمده است اگر وقتی با خداوند راز و نیاز میکنیم گلهمند هستیم باید بدانیم که حتماً در وجود من تاریکیهایی وجود دارد که خداوند این درد را به من داده است که من بهواسطه دلشکستگی به خداوند پناه ببرم؛ چون انسان وقتی از تمام آدمها ناامید میشود به خداوند پناه میآورد و بهنظرم این ناامیدی که پایانش وصل شدن به خداوند باشد چقدر زیبا است.
گاهی خداوند ما را اینگونه دعوت میکند زیرا پس از هر تاریکی، روشنایی است. روشنایی؛ یعنی عشق و منِ همسفر با اجبار و تحمل در کنار مسافرم نباشم بلکه با عشق و صبر در این مسیر در کنارش باشم تا من هم در این مسیر رشد کنم و از طرف تاریکیها به طرف روشناییها قدم بردارم. سپاسگزارم از کنگره۶۰ که به من یاد داد همسفرِ خوبی باشم.
مشارکت همسفر زهرا
بهراستی چه کلمه زیبایی است این کلمه بهتنهایی گویای سخن است و از همه مهمتر این جشن را به خانمآنی و آقای مهندسدژاکام و همچنین خانواده محترمشان تبریک میگویم و خیلی خوشحالم که توانستم در کنگره۶۰ باشم و حالخوش امروزم را اول مدیون لطف و عنایت پروردگار و سپس راهنمایم خانم فائزه هستم که عشق و محبت را به من هدیه دادند که بهواسطه آن توانستم طعم خوش معجزه حیات؛ یعنی زندگی را بچشم و در کنار مسافرم دو بال پرواز باشم تا بتوانم به آن کمک کنم تا مسیر درمانش را به خوبی طی کند.
اگر همسفر در کنار مسافر نباشد ممکن است که مسافر نتواند خوب حرکت کند و مسیر خود را ادامه دهد زیرا همسفر با نبودنش مشکلات زیادی برای مسافر خود ایجاد میکند به اینصورت که اگر شب دیر به خانه بیاید او را بازخواست میکند که کجا بوده چرا دیر کرده و به او اعتماد ندارد یا دارویی که مصرف میکند به مسافر گیر میدهد تا چه زمانی میخواهی دارو بخری و... اینها باعث میشود که ذهنیت مسافر خراب شود و اینها مشکلساز برای مسافر میشود و مسافر از راهی که قدم برداشته خارج میشود پس باید همسفر در کنار مسافر باشد و در راه رسیدن به درمان به مسافر خود کمک کند.
رابطخبری: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول)
ویراستاری: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
30