English Version
This Site Is Available In English

رنجش را دور ریخته، عشق و محبت را جایگزینش کنیم

رنجش را دور ریخته، عشق و محبت را جایگزینش کنیم

مشارکت مکتوب اعضاء لژیون دهم رهجویان راهنما همسفر معصومه در مورد دستور جلسه هفتگی «هفته همسفر»

همسفر طیبه:
همسفر را خدمت آقای مهندس، استاد امین، خانم آنی بزرگ، خانم آنی کماندار، خانم شانی همه اعضاء کنگره، تبریک و شادباش عرض می‌کنم امیدوارم جشن همسفر به همه اعضاء خوش بگذرد. در اول خداوند را شاکر و سپاسگزارم بابت مسیر سبز کنگره که سر راه من و مسافرم قرار داده شد. من و مسافرم سال‌ها پیش همسفر شدیم؛ روزی که عهد بستیم تا آخر عمر کنار هم بمانیم. باورم این بود که بهترین مرد دنیا را دارم. حالمان خوب بود؛ ولی این حال خوب عمر کوتاهی داشت، رفته‌رفته فاصله را حس کردم. همسر مهربان من، فرار را به قرار ترجیح می‌داد. خیلی برای زندگیم، جنگیدم اعتراض کردم و فریاد کشیدم؛ ولی انگار پرده اعتیاد کار خودش را کرده بود، همان خمری که از آن صحبت می‌شود. همه چیز به سمت پرتگاه و سقوط بود، هر روز بدتر از قبل می‌شد. همسر آگاه و توانای من اختیاری روی اعمال و اندیشه خود نداشت، تبدیل به یک برده شده بود و همه چیز در اختیار غول اعتیاد و اعتیاد فرماندهی را از او گرفته بود. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد، روزی که با ناامیدی رهایش کردم و دست از کنترلش برداشتم، کارت دعوت کنگره۶۰ به خانه ما آمد و مسافرم سفرش را آغاز کرد. نیروهای منفی کار خودشان را می‌کردند و مسافرم که خسته از اعتیاد بود، پرقدرت به سفر و درمانش ادامه می‌داد و روزهای سختی را گذراند؛ ولی به امید رهایی سفرش را  ادامه داد و الهی شکر رها و درمان شد. ماه‌ها بعد از درمان مسافرم، وارد کنگره شدم با وجود این‌که مسافرم رها شده بود؛ ولی چیزی کم بود. آرامشی که انتظارش را داشتم نبود. فکر می‌کردم حضورم به‌عنوان همسفر الزامی نیست‌، خود را همه چیزدان می‌دانستم. آمدم که نقطه ضعف همسفران را ببینم و ثابت کنم من بهترین هستم با دوستانی آشنا شدم که همگی عالی بودند. صبر و آرامش آنها در مقابل مسافرشان، قابل تحسین بود. سکوت به جایشان را دوست داشتم. رفته‌رفته آموزش گرفتم و توانستم زندگی‌ام را به سمت آرامش هدایت کنم. تغییر کردم، تمرین سکوت و صبر کردم و امیدوارتر از قبل‌ ادامه دادم. وقتی داستان زندگی آقای مهندس را در کتاب ۶۰ درجه خواندم، نقش پررنگ خانواده و همسفران آقای مهندس را دیدم، تمام صورتم غرق در اشک شد. می‌گویند: همسفر بال پرواز مسافر است. خانواده آقای مهندس در همه حال پشت ایشان بودند و در این هدف ارزشمند، این مرد بزرگ را یاری نمودند. در طول سفر اولم گذشته را رها کرده و از نو شروع کردم. نقطه سر خط از اول شروع می‌کنم، شعارم بود. رنجش‌ها را دور ریختم، عشق و محبت را جایگزینش کردم، دیگر مقابل مسافرم نبودم، کنارش بودم. به لطف خداوند و این مکان امن و آموزش‌هایی که گرفتم، دنیای من زیباست. مشکلات هستند؛ ولی ما کنار هم، بهتر و پرقدرت‌تر از قبل حلش می‌کنیم. قدردان آقای مهندس هستم که روزی را به نام همسفر نامگذاری کردند و از من که سال‌ها نادیده گرفته شده بودم؛ حتی توسط خودم، تقدیر و تشکر شد. به لطف کنگره۶۰، دیگر منزوی و تنها نیستم. این‌جا مکان امنی است که آموزش می‌گیرم، دوستانی هستند که همگی هم‌مسیر هستیم. راهنمایانی هستند که چراغ راهند و خدمتگذارانی که با خدمت عاشقانه و خالصانه این مکان گران‌بها را امن نگه می‌دارند. راه طولانی در پیش‌رو دارم و از خداوند می‌خواهم مرا یاری نماید تا در مسیر رشد و آگاهی ثابت قدم بمانم. تشکر می‌کنم از راهنمایم، همسفر معصومه که چراغ راه من شدند. به امید روزی که بتوانم یکی از خدمتگزاران کنگره۶۰ باشم و خدمت کنم.

همسفر رقیه:
سپاس معبودی که اذن داد تا در کنگره به آموزش‌ها ادامه دهم. هفته همسفر را به تمام همسفران صبور، به‌خصوص خانم آنی بزرگ تبریک می‌گویم، امیدوارم که همیشه شادابی گل‌ها را داشته باشند. همسفرها گاهی پدر، مادر و فرزندانی هستند که با مسافر خود همراه شده و آموزش می‌گیرند و گاهی هم همسران و دختران هستند. در هر حال همسفر را بال پرواز خواندند از این جهت که نقش خیلی مهمی دارند. همسفر با کلام و رفتار خود، حتی با غذایی که درست می‌کند، می‌تواند حس خوب ارزشمندی را به مسافر انتقال بدهد. همسفر لطفاً عشق بورز، همسفر شاید خسته روز و کار باشی؛ اما به کنگره بیا و آموزش‌ها را جدی‌تر از قبل ادامه بده، اول قدرت نیروی مطلق را شناخته و بعد قدرت و پتانسل درون خودت را بشناس، همسفر وقتی نفس اماره‌ات را بشناسی دیگر فریب حقه‌های نفست را نمی‌خوری. همسفر در سی‌دی ساختار درون آموزش دیده‌ای که نیروهای منفی و بازدارنده مانند نیروهای مافیایی است که همیشه در تلاش هستند که شخص را در گمراهی و جهالت نگه دارند. همسفر، ببین در کوله‌بارت از آموزش‌ها چه داری؟ دل، قوی‌دار که خداوند خواسته‌ات را می‌داند. همسفر، ای کوه صبر ایثار، باورکن که بال سفر مسافرت هستی و مسافرت با تو حس بهتری دارد؛ حتی اگر به روی خودت نیاورد، این هدیه باارزش، لیاقت تو است که سال‌ها پایدار و مهربان ماندی. همسفر با آرامشت مرهم زخم‌هایش باش، همسفر شاید مسافر شما از آموزش‌ها فاصله گرفته باشد؛ ولی تو تا آخر زیر باران بمان تا رنگین‌کمان رنگارنگ را با هوای لطیف پس از باران را ببینی. همسفر آموزش بگیر و به راهنمایت اعتماد کن؛ چون که او همان مربی روح پاک تو است.

رابط خبری: راهنما همسفر معصومه
ویرایش و ارسال: همسفر رخساره نگهبان سایت
همسفران نمایندگی تخت‌جمشید شیراز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .