English Version
This Site Is Available In English

همسفر بودن یعنی بخشش و گذشت

همسفر بودن یعنی بخشش و گذشت

 

مهم‌ترین ساختار و نهاد اجتماعی، خانواده می‌باشد و استحکام آن در جامعه نقش به‌سزایی دارد. به‌گونه‌ای که به جامعه شکل و مفهوم می‌بخشد. به همین منظور بخش همسفران در کنگره۶۰ راه‌اندازی شد؛ زیرا هدف اصلی کنگره۶۰ احیای خانواده است.

در کنگره۶۰ همسفر به شخصی گفته می‌شود که سابقه مصرف هیچ‌گونه موادمخدری را ندارد و نقش همراه و همیار مسافر را ایفا می‌کند که این افراد در کنگره۶۰ در قالب همسر، پدر، مادر، خواهر، برادر و فرزندان هستند و هر کدام در جایگاه خود نقش به‌سزایی را ایفا می‌کنند. در سیستم درمانی کنگره۶۰، همسفر به‌عنوان بال پرواز مسافر است و مسافر باید خودش تصمیم به سفر گرفته و همسفر تنها در نقش پشتیبان و حامی کنار و همراه او باشد.

استاد امین در سی‌دی نقش همسفر می‌گویند: گروه همسفران لاستیک زاپاس نیستند که در شرایطی خاص از آن‌ها استفاده شود بلکه آن‌ها نقش بازیگر مکمل را در درمان اعتیاد مسافران دارند؛ یعنی همسفر می‌تواند نقش خود را آن‌قدر بد بازی کند تا مسافری که لب پرتگاه است سقوط کند و یا برعکس می‌تواند آن‌قدر یاری‌رسان باشد که مسافر را از عمق دره با خواست خودش بالا بیاورد. پس مهم‌ترین مسئله این است که ما به عنوان همسفر نقش خودمان را جدی بگیریم و این باعث می‌شود که آموزش راهنما خوب جواب دهد.

مطلب دیگر این‌که ما همسفران برای خودمان، به کنگره۶۰ بیاییم و این خیلی متفاوت است تا اینکه بخواهیم به‌خاطر فرد دیگری به کنگره بیاییم. در این صورت اگر مسافر آمد ما هم می‌آییم، اگر نیامد ما هم نمی‌آییم یا اگر مسافر سفرش را خراب کرد ما هم افسرده می‌شویم پس چه کسی می‌خواهد این وسط نقش کمکی را داشته باشد؟! بنابراین باید همسفر خودش را باور داشته باشد و بداند برای بال پرواز بودن، نیاز به آموزش دارد و باید با اعتیاد و صورت مسئله آن آشنا شود تا بتواند مانند یک پرستار در کنار مسافرش باشد و به درمان او کمک کند. اگر یک همسفر آموزش نبیند امکان دارد حتی به سفرِ مسافر هم آسیب بزند.

استاد امین در سی‌دی همسفر۲ می گویند: تفاوت فرد سالم با یک مصرف‌کننده مانند آفتاب و مهتاب است؛ یعنی فرد سالم مانند خورشید، منبع انواع نور و انرژی حیات می‌باشد و روشنایی را به اطراف خود ساطع می‌کند، ولی یک مصرف‌کننده مانند مهتابی است که نور خود را از خورشید جذب می‌کند و نمی‌تواند همه نور خود را به اطراف بتاباند؛ یعنی یک پرده‌ یا حجابی با مصرف موادمخدر به روی خود کشیده و نمی‌تواند نوری ساطع کند و ما همسفران هم که کنار آن‌ها زندگی می‌کنیم دچار کمبود و بیماری می‌شویم، بنابراین ما هم نیازمند آموزش هستیم.

همسفران مصرف مواد و سفر DST ندارند و اگر جهان‌بینی را از آن‌ها بگیریم عملاً صفر می‌شوند؛ یعنی همسفری که جهان‌بینی کار نمی‌کند کنگره۶۰ برایش در حد یک پیک‌نیک، تفریح، دورهمی و شب‌ شعر معنا پیدا می‌کند و من نمی‌گویم این‌ها بد است و خیلی هم خوب است؛ اما شما مثلاً در شب‌ شعر به دنبال گره‌هایتان نیستید.

همسفر گاهی از مسافر حالش بدتر است و آن‌قدر در سختی و دشواری بوده که یک‌سری گره‌ها درونش هست و این‌ها را با آموزش‌های جهان‌بینی می‌تواند درمان کند. بله آدم وقتی در یک‌جای پر از انرژی بیاید حالش خوب می‌شود و روحیه می‌گیرد؛ اما این تا یک مدتی جواب می‌دهد مثلاً ۳ ماه و روحیه‌اش باز می‌شود، آدم‌های مثبت می‌بیند و انگیزه پیدا می‌کند؛ اما این حس خوب و انگیزه اگر من نتوانم گره‌ها را پیدا و باز کنم، تمام می‌شود؛ زیرا مشک ما سوراخ است و این مشک سوراخ را وقتی درون آب فرو می‌کنیم، پر می‌شود؛ اما وقتی بیرون می‌آوریم دوباره خالی می‌شود.

کنگره۶۰ مانند آب و همسفران مشک‌های سوراخ هستند؛ زمانی‌که مشک را داخل آب می‌بریم، پُر می‌شود و خوشحال می‌شویم؛ اما اگر همسفری جهان‌بینی یاد نگیرد، یکی سوراخ‌هایش ریز است و چهار ساعت طول می‌کشد تا خالی شود، یکی کمتر است و تا چند روز حالش خوب است و یکی سوراخ‌‌هایش زیاد است و به محض اینکه از کنگره۶۰ بیرون می‌رود، حالش خراب می‌شود. اگر جهان‌بینی کار نکند مثل این است که هر روز مشک سوراخ را آب می‌کند و به خانه می‌برد و یک ساعت، دو ساعت، یک روز و یا دو روز بعد مشک خالی می‌شود و آب تا یک مدتی می‌ماند؛ اما بایستی جهان‌بینی یاد بگیریم که آن سوراخ را بدوزیم و اگر یاد نگیریم این روند همچنان ادامه دارد.

بنابراین در کنگره۶۰ همسفران می‌آموزند که اعتیاد یک نوع بیماری است و یک بیمار نیاز به پرستار دارد. پرستار برای کمک به بیمارِ اعتیاد نیاز به اطلاعات و آگاهی دارد تا بتواند علم خود را به‌روز کند و در نتیجه حال خوبی داشته باشد. منابع آموزشی در کنگره۶۰ بسیار زیاد هستند و همسفران با آموزش و اجرایی کردن آن‌ها می‌توانند مسافران ناامید و خسته خود را همراهی کرده و در رهایی آن‌ها نقش مهمی را ایفا کنند.

در کنگره۶۰ مسافر و همسفر هرگز از هم جدا نیستند؛ همسفران تجربه‌ای از جنس بخشش و گذشت را به دست می‌آورند. به دلیل رابطه سیستمی که همسفر با مسافر دارد هر حرکت و تغییری در او به مسافرش نیز سرایت خواهد کرد. بنابراین همسفر برای رسیدن به نتیجه دلخواه در مسافرش، باید اول خود را بشناسد. معایب، تاریکی و پلیدی‌های خود را ببیند و در صدد برطرف کردن این مشکلات در خود باشد. پس از آن خواهد دید به طور معجزه آسایی بر روی مسافرش تأثیر می‌گذارد.

غیر ممکن است انسان بخواهد تغییراتی در اطرافیانش به وجود آورد و به قول معروف آب در هاون کوبیدن است. پس ابتدا باید تغییراتی در خود ایجاد کند. درست مانند عاشقی که برای رسیدن به معشوق خود مدام در حال تغییر است؛ تغییری متفاوت، نه از جنس ظاهری مثل تغییر لباس و ظاهر و ... که این تغییرات باعث ایجاد فاصله در رابطه‌ها می‌شود.

اولین قدم برای تغییر، پذیرش و تسلیم شدن است؛ یعنی این دو هم‌ارز هم هستند؛ یعنی شرط لازم این است که اول مسئولیت خود را گردن بگیرم و بپذیرم تا بعد بتوانم تسلیم شوم و بعد از آن تغییرات شروع می‌شود و این را بدانیم که همسفر بودن کار راحتی نیست.
فرد مصرف‌کننده‌ای که در دام‌ اعتیاد اسیر شده، خودش بیشتر از هر کسی دوست دارد که آزاد شود. وقتی یک مسافر به کنگره۶۰ می‌آید و درمان نمی‌شود همسفر باید صبور باشد، زمانی‌که همسفر بارِ زندگی را تنهایی به دوش می‌کشد نشانه شهامت و از خودگذشتگی او است.

اگر در کنگره۶۰ جشن همسفر برگزار می‌شود به‌خاطر این است که یک فداکاری انجام شده است. ما همسفران در زمان سفر مسافران باید به آن‌ها محبت کنیم و بعد از درمان، آن‌ها به ما کمک می‌کنند.

گوهر همسفر بودن، محبت و دوست‌داشتن است و این دوست داشتن یعنی گذشتن از خواسته‌های خود به‌خاطر خواسته‌های معقول کسی که دوستش داریم و انجام‌ ندادن خواسته‌های نامعقول. محبت یعنی نادیده گرفتن نکات منفی کسی که دوستش داریم؛ بنابراین همسفرانی که تمام اضلاع محبت را اجرا کردند، به نتیجه و درمان هم می‌رسند.

همسفر با فراگیری آموزش‌ها به این آگاهی می‌رسد که باید انسانی را همراهی کند که از لحاظ جسمی و روحی در تعادل نیست و اعتیاد در تمام تاروپود او رخنه کرده و هیچ حسی ندارد. او تاریکی‌ها را تجربه کرده و خواهان رهایی از این تاریکی‌ها می‌باشد. بنابر‌این همسفر با محبت کردن به مسافر خود، می‌تواند بسیاری از مشکلات زندگی را حل کند؛ زیرا قوی‌ترین اسلحه محبت است و همسفران در کنگره۶۰ یاد می‌گیرند که محبت را به چه ترتیب و به چه شکلی نثار مسافر خود کنند؛ مسافری که شاید روزی با خود فکر می‌کرد دیگر امکان ندارد از این تاریکی‌ها نجات پیدا کند؛ اما همسفر در کنار او می‌ماند و علت اصلی ماندن آن‌ها چیزی جز عشق نیست.

اگر مسافر و همسفر در کنار یک‌دیگر قرار بگیرند و سفر خود را شروع کنند در ادامه سفری بسیار لذت‌بخش و عالی خواهند داشت و اگر یاد نگیریم این روند همچنان ادامه دارد.


منابع مقاله:
سی‌دی‌های نقش همسفر، همسفر۲، احساس همسفر
سخنان آقای مهندس دژاکام، استاد امین، خانم آنی بزرگ
نویسنده: راهنمای تازه واردین همسفر مریم
ویرایش: راهنما همسفر فاطمه(دبیر اول سایت)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سلیمه(لژیون اول)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رفسنجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .