English Version
This Site Is Available In English

در دوران مصرف فکرم یخ زده بود آمدم کنگره، یواش یواش یخ باز شد

در دوران مصرف فکرم یخ زده بود آمدم کنگره، یواش یواش یخ باز شد

چهاردهمین جلسه از دور سوم از سری کارگاه های آموزش عمومی نمایندگی فیروزآباد فارس، ویژه مسافران و همسفران؛ با استادی راهنما مسافر داوود، نگهبانی مسافر قدرت و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه « وادی یازدهم: چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس می‌رسند.» در روز پنج شنبه مورخه  ۱۴۰۴٫۱۰٫۴ راس ساعت ۱۶:۴۵ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
شاکر خداوند هستم که در نمایندگی فیروزآباد هستم و دوستان قدیمی را می‌بینم. همسفران مثل خواهران ما هستند مسافرها مثل برادران ما هستند و آقای مهندس می‌فرمایند که؛ ما یک خانواده بزرگ هستیم. ممنونم از ایجنت و گروه مرزبانی و همه شما عزیزان که فرصت این خدمت را در اختیار من گذاشتید. امروز دو تا دستور جلسه داریم دستور جلسه اول وادی یازدهم و دستور جلسه دوم یکمین سال رهایی مسافر قدرت هست. آموزش‌هایی کنگره فقط برای مصرف کننده‌ها نیست برای همین؛ مسافرها و همسفرها در کنار هم هستند و آموزش‌ها یکی هست. این‌هایی که امروز تازه آمده‌اند و آن‌هایی که در سفر اول هستند حتماً کتاب ۶۰ درجه را بخوانند وادی را بخوانند، لذت کتاب  ۶۰درجه در سفر اول یک شکلیه! و در سفر دوم یک شکل دیگر است! این را از دست ندهید. «چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان به بحر اقیانوس می‌رسند» من مسافر قبل از ورودم به کنگره به نوعی فاضلاب‌های جوشان بودم من مصرف کننده شیره، تریاک، متادون بودم و چندین بار شیشه کشیدم! فکری که ازش استفاده نکنی و خمر روش بکشی؛ بزرگترین دارایی انسان عقلش است که من روی آن پرده کشیده بودم و فکر می‌کردم کار خوبی دارم انجام می‌دهم. در دوران مصرف فکرم یخ زده بود آمدم کنگره، یواش یواش یخ باز شد، در ۱۰ الی ۱۱ ماه فهمیدم که درمان چی هست، و برای رسیدن به تعادل الان من نزدیک به ۸ سال هست که در کنگره هستم. یک بخش سفر من با تریاک خوراکی بود که این روزها بحثش هست که شربت اوتی کمیاب شده است و آقای مهندس می‌فرمایند بچه‌ها می‌توانند دارو را خودشان پیدا کنند. چیزهایی که راهنمایان عزیز، ایجنت و مرزبان‌ها به شما می‌گویند را عملی کنید که یواش یواش این جوشش اتفاق بیفتد، جوشش که اتفاق افتاد نتیجه‌اش شد چی؟ بچه‌هایی که آمدند فیروزآباد، بچه‌هایی که رفتند لامرد!! بچه‌های فیروزآباد می‌آمدند شیراز برای درمان؛ این جوشش و خروشش بود که باعث شد که بیایند اینجا یک نمایندگی کنگره۶۰ بزنند. از ازدواج انسان با موادمخدر فرزندی دنیا آمد به نام اعتیاد!! دیگر من تصمیم گیرنده نبودم، آن تفکر مال من نبود، برای همین می‌گویند تفکر افیونی!! سپاسگزار آقای مهندس هستم سپاسگزار خانواده محترم ایشان هستم که این بستر را مهیا کردند که من درمان بشوم و امروز در جمع عزیزان در فیروزآباد باشم. دستور جلسه دوم «یکمین سال رهایی مسافر قدرت» هست. این را جدی می‌گویم یکی از رهجوهای خوب لژیون بودند رهجویی بود که علی رغم این که بازنشسته است همیشه قبراق‌تر و سرحال‌تر از قبل می‌شد به خاطر اینکه در کنگره بود. از فیروزآباد می‌آمد شیراز و اصلاً غیبت نداشت قبل از شروع جلسه در شعبه بود و خدمت می‌کرد. سی‌دی‌ها را می‌نوشت کامل و دقیق! می‌خواهم نوع تلاش را بگویم؛ امثال قدرت باید الگو بشوند چون در کنگره سن ملاک نیست. وقتی دیدم قدرت خدمتگزار هست، نگهبان شده، دبیر شده، چقدر خوشحال شدم چقدر برای راهنما لذت بخش است که رهجوی لژیونش را در جایگاههای خدمتی ببیند. جشن همسفر که هفته آینده هست پیشاپیش به همه همسفرها تبریک می‌گویم انشاالله که از تعارف بکاهیم و بر مبلغ بیفزاییم.
ممنونم خودتان را تشویق کنید...

                 

اعلام رهایی مسافر قدرت:
تخریب ۲۰سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک به صورت دودی، داروی درمان شربتOT، روش درمان DST،  راهنما آقا داوود، مدت ۱۰ ماه و ۵ روز سفر کردم و الان  هم مدت ۲ سال  و ۱۹ روز است که با دستان پر از مهر و محبت آقای مهندس آزاد و رها هستم، ورزش در کنگره  فوتبال

                     

آرزوی مسافر قدرت:
از خداوند می‌خواهم که شعبه مال خودمان باشد و نخواهیم اجاره بدهیم و در پیشرفت شعبه  تلاش‌ کنیم تا کسانی که پشت در کنگره هستند بتوانند بیایند آموزش ببینند و به درمان برسند.

آرزوی همسفر بانو:
رهایی همه سفر اولی‌ها از بند اعتیاد

                                   

صحبت مسافر قدرت:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که راه کنگره را به من نشان داد، از آقای مهندس و خانواده ایشان  تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم نمودند که ما بیاییم و آموزش ببینیم و به رهایی برسیم. از راهنمای خوبم آقا داوود تشکر می‌کنم که از آموزش های او در طول ۱۰ ماه و ۵ روز سفر اولم نتیجه گرفتم و به درمان رسیدم. قدردان زحمت های او هستم.
من همیشه بیست دقیقه قبل از شروع جلسه در شعبه حضور داشتم و آقا داوود بیشتر وقت‌ها سر لژیون می‌گفتند که قدرت از فیروزاباد می‌آید و زودتر از بچه های شیراز  در شعبه هست. از کسانیکه در شعبه تخت جمشید برای من تلاش کردند تشکر می‌کنم و از خدمتگزاران نمایندگی فیروزآباد تشکر می‌کنم. از همسفرم که در مسیر کنگره هم در سفر اول و هم در سفر دوم در کنارم  بودند تشکر می‌کنم و قدردان زحماتش  هستم و خدا قوت به ایشان می‌گویم. از راهنماهای همسفرم خانم آمنه و خانم سهیلا  تشکر می‌کنم. من در این جایگاه حس و حال خوبی دارم این حال  خوب را بین همه شما تقسيم می‌کنم و امیدوارم که همه شما این جایگاه را تجربه کنید.

                       

صحبت‌های راهنمای همسفر:
سلام دوستان آمنه هستم یک همسفر
خوشحالم که اولین بار برای اولین سال تولد خانم بانو و مسافر قدرت در نمایندگی فیروزآباد هستم. تبریک می‌گویم به آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و همه اعضای نمایندگی فیروزآباد، به راهنمای گرانقدر آقا داوود، راهنمای سفر دوم خانم بانو خانم سهیلا، به خودم و خیلی ویژه به خانم بانو و مسافر محترم ایشان. خانم بانو یکی از بهترین رهجوهای لژیون پنجم بودند با اینکه ایشان در جایگاه مادر من هستند؛ اما تا این لحظه هرگز حرمت و جایگاه راهنما و رهجو را زیر سوال نبرده‌اند، چهل سی دی را نوشتند و وارد سفر دوم شدند و ۳۰سی دی را هم نوشته‌اند. خوشحالم که خدمتگزار هستند روزهای دوشنبه دبیر کارگاه هستند، در لژیون سردار هم خدمت مالی انجام می‌دهند. وادی یازدهم می‌گوید که ما باید تبدیل به چشمه جوشان و رود خروشان بشویم و این دو عزیز خواستند و در کنگره قرار گرفتند و به واسطه  کسب اطلاعات، آگاهی و دانش، و حضور در لژیون جایگاهشان تغییر کرد و این عزیزان رهایی راتجربه کردند و چشمه جوشان و رود خروشان شدند، ماندند در کنگره و شروع کردند به خدمت کردن. دقت کنید به طبیعت؛ رود خروشان در مسیرش چه چیزهایی دارد یک رود می تواند جاری بشود و کنارش سبزه و درخت ها رشد کنند، حیوانات سیراب می‌شوند، انسان‌ها از آن محیط لذت می‌برند. در حقیقت تفکر عظیم کنگره۶۰، این است که الگو داشته باشیم، من رود خروشانی بشوم هم برای زندگی خودم و هم در زندگی دیگران اثرگذار باشم. من باید رود خروشانی بشوم که انسان‌ها وقتی تصویری از من می‌بینید به عنوان یک رهجوی کنگره۶۰؛ لذت ببرند و تشویق بشوند و حضور پیدا بکنند نه اینکه من تصویری از خودم ارائه بدهم که یک مسافر یا همسفر که می‌آید اینجا سفر بکند، از کنگره بروند. الگوی اول ما آقای مهندس هستند که هر لحظه یک‌ تفکر درست و جدید دارند.

صحبت‌های همسفر:
سلام دوستان بانو هستم یک همسفر
خدا را شاکر و سپاسگزارم که راه کنگره۶۰ را به من نشان داد. تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده ایشان که این بستر را فراهم کردند که من و امثال من بیایم در اینجا آموزش ببینیم و به حال خوش برسیم. از راهنمای مسافرم آقا داوود که برای مسافرم خیلی زحمت کشیدند تا مسافرم به رهایی برسد تشکر می‌کنم. در شعبه تخت جمشید شیراز من خانم آمنه را با حس خودم انتخاب کردم. خانم آمنه واقعا برای من خیلی زحمت کشیدند، وقتی که می‌خواستند سی دی های من را امضا کنند، همیشه با لبخند امضا می‌کردند، همین باعث شد که من به سی دی نوشتن خیلی علاقمند شدم. از خانم سهیلا راهنمای سفر دومم در نمایندگی فیروزآباد هم خیلی تشکر و قدردانی می‌کنم و قدردان زحماتشان هستم. الان که اینجا هستم خیلی حالم خوب است و خیلی هم خوشحال هستم. از خداوند می‌خواهم من و مسافرم همیشه در مسیر کنگره باشیم و در نمایندگی فیروزآباد خدمت کنیم.

خلاصه و تایپ قسمت مسافران: مسافر مجتبی ( لژیون سوم )
ویرایش: مسافر احمد ( راهنما )
خلاصه و تایپ قسمت همسفران: همسفر بانو ( لژیون دوم )
ویرایش: همسفر سهیلا ( راهنما )
ارسال: مسافر بهرام ( خدمتگزار سایت )

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .