جلسه یازدهم از دور سیزدهم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ایران با استادی راهنمای محترم مسافر روحالله، نگهبانی راهنما همسفر پیمان و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه وادی یازدهم «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند» روز پنجشنبه ۴ دیماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد

سخنان استاد:
سلام دوستان روحالله هستم یک مسافر
قبل از شروع جلسه، هفته همسفر را در رأس به خانم آنی و تمام همسفرهای کنگره۶۰ تبريک عرض میکنم.
دستور جلسه وادی یازدهم و تأثیر آن روی من، که چشمههای جوشان و رودهای خروشان را الگو قرار داده است، یک چشمه اگر بخواهد جوشش کند دو تا ویژگی بايد داشته باشد، یکی منابع آبی ذخیرهشده و دیگر اینکه اختلاف ارتفاع، تا برف یا باران رحمت الهی بيايد و آن چشمه جوشش داشته باشد که به آن نعمت الهی برسيم.
در مورد انسان هم همینطور است که دو ویژگی نیاز است ، یکی منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی و دومی هم اختلاف انرژی درونی و بیرونی برای کسب انرژی این دو را باید داشته باشد.
در سی دی شب آقای مهندس اشاره فرمودند: یکی از طریق الهام و یکی هم از طریق مکتوبات که همین سیدیها و نوشتهها است که من آنها را میخوانم و مینویسم و بهعنوان رهجو آموزش میگیریم.
زمانی که وارد کنگره میشوم نباید کاسه خودم را وارونه کنم، بعضیها میآیند و میگویند من همهچیز را بلدم، این رهجو کاسهاش وارونه است و هیچ اطلاعاتی نمیتواند دریافت کند. یعنی اینقدر منیت و غرور دارد که نمیتواند هیچ اطلاعاتی را دریافت کند؛ رهجو باید با خدمت کردن آن اختلاف ارتفاع را پیدا کند و گرنه هیچ اختلاف ارتفاعی ندارد و آن انرژی را نمیتواند دریافت کند باید بهمرورزمان آن اختلاف درونی و بیرونی شروع به جوشش کند و آن چشمه درونی که همان خمر درونی ما است یواشیواش شروع به جوشش میکند و رهجو روزبهروز حالش بهتر میشود و هرچقدر جلوتر میآید بهتر و بهتر میشود و رفتار بیرونیاش هم تغییر میکند و زمانی رود خروشان میشود که خدمت مداوم داشته باشد، عضو لژیون سردار شود و یا در هر جایگاهی که میتواند خدمت کند.
آقای مهندس میفرمایند:
اگر رهجو خدمتگزار نباشد مانند آن چشمه است که تبدیل به باتلاق میشود و کسی هم نمیتواند استفاده بکند و هیچ منافعی ندارد.
رود خروشان میداند که بستر او هموار نیست و هیچ پروایی هم ندارد؛ زمانی که رود به جریان در میآید و خروش خودش را دارد و به قلوهسنگها برخورد میکند و آن برخوردها است که صدای آب را قشنگ میکند وقتیکه مشکلات پیش میآیند، آنها هستند که سفرش را قشنگ میکند.
در مورد قسمت دوم دستور جلسه بخواهم بگویم تولد آقا وحید است که این روز قشنگ را به خودش و به دخترهای زیبایش حلما خانم، هلناز خانم، همسفرش، راهنمای همسفرش، همچنين به ایجنت شعبه و تمام اعضای شعبه تبريک عرض میکنم.
آقا وحید سفرش خیلی خوب و مرتب و واقعاً بدون حاشیه بود، یک مقدار مشکل برایش پیشآمده بود که بهانه میآورد که دیگر نیایید، اما خدا را شکر که همسفر داشت و همسفرش باعث شد که در کنگره ماندگار شود؛ خودش میگفت اینقدر مشکلات زیادی دارم که نمیدانم چکار کنم، گفتم صبور باش درست میشود، خودش میگفت بارها میخواستم که سفرم را خراب کنم و دنبال بهانه میگشتم که بروم مواد مصرف کنم، فقط منتظر قبول همسفرم بودم که بگوید برو مصرف کن؛ اما به لطف پروردگار چون همسفر مهربان و فهیم داشتند، خیلی به آقا وحید کمک کردند هم در درمانش، هم در حس و حال ایشان خیلی نقش داشتند. انشا الله که در ادامه در کنار خانواده، بهترین روزها را سپری کنند و حال دلشان هرروز بهتر و بهتر شود؛ در حال حاضر در سایت خدمت میکنند و امیدوارم در کنگره باشند و شال راهنمایی را دریافت کنند.
ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید

آرزوی مسافر
آرزو میکنم تمامی مصرفکنندگان راه کنگره را پیدا کنند و جوانی ازدسترفته خود را بیابند
سلام دوستان وحید هستم یک مسافر
از همه شما عزیزان برای حضورتان در این جشن تشکر میکنم، همه شما در برگزاری و شادی این جشن سهیم هستید؛ بعد از رهایی، یک سال است در کنگره هستم و از شما دوستان آموزشهای زیادی گرفتهام.
به امید روزی که لیاقت این را داشته باشم، در رهایی و جشن تولدتان، لطفتان را جبران کنم.
در رابطه با دستور جلسه، بخواهم بگویم رسیدن به اقیانوس کار دشواری نیست، ولی در مسیر، سختیهایی وجود دارد وقتیکه در مسیر حرکت، مثل رود جاری میشویم.
خیلی از دوستان در مشارکتشان از موانع و سختیها حرف زدند، ولی در بستر رود همیشه سختی و موانع باقی نمیماند، در این بستر به مکان یا به مرحلهای میرسیم که از همه موانع عبور کردهایم و به یک سراشیبی رسیدهایم که این پایان مسیر و هدف نیست؛ بلکه قدرتمان را برای روبرو شدن با موانع و فراز و نشیبهایی که در ادامه مسیر دارد به بالا میبریم.
به نظر من رهایی و تولد خط پایان و هدف نهایی نیست؛ بلکه موفقیتی است، که در این مسیر به دست میآوریم و این پیروزی نشانگر این است که مسیرمان را درست انتخاب کردهایم و به هدفمان نزدیکتر شدهایم.
از زمان مصرفم بخواهم مشارکت کوتاهی داشته باشم این است که زمان مصرفم غرق در ناامیدی بودم و همیشه به جامعه با چشم نفرت نگاه میکردم، دود حاصل از موادی که مصرف میکردم تبدیل به نیروهای منفی میشد و به درودیوار خانه میچسبید، که باعث شده بود یک خانهای بیروح و یخزده داشته باشم.
البته این تأثیر زیادی در ناامیدی خانواده هم داشت، ولی به لطف خداوند به کنگره آمدم و اعتیادم را درمان کردم و روزبهروز حال خوش را تجربه میکنم.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم، اگر این مکان نبود در کوچهپسکوچههای اعتیاد، زندگیام را نابود میکردم.
از ایجنت محترم و مرزبانهای محترم تشکر میکنم، از خانم ایران بابت بخشش بزرگشان تشکر میکنم، از راهنمای محترم آقا روحالله تشکر میکنم که با آموزشهای خوبش در کنگره ماندگار و خدمتگزار شدم.
از همسفرم تشکر میکنم که زمان مصرف، اعتیاد من را تحمل کردند و در سفر اول همراه من بودند، از راهنمای همسفرم خانم پریسا تشکر میکنم، این آموزشها را مدیون ایشان هستیم.
در پایان از همه عزیزان که در جشن ما شرکت کردید تشکر میکنم.

سلام دوستان پریسا هستم همسفر
خدا را شکر میکنم که شاهد یک جشن دیگر در شعبه هستیم.
در رأس به آقای مهندس و خانوادهشان تبریک میگویم، به تکتک عزیزان که خانواده بزرگ کنگره ۶۰ هستید تبریک میگویم، خدمت آقا روحالله راهنمای محترم و به خود آقا وحید تبریک میگویم، به خانم فاطمه عزیز و دختران عزیزشان حلما و هلناز خانم تبریک میگویم.
امیدوارم در ادامه مسیر پایدار و خدمتگزار باشند.
به امید اینکه تولدهای پرتکراری داشته باشیم و شاهد گرفتن شال راهنمایی این دو عزیز باشیم.
از همه شما ممنون هستم که به مشارکت بنده گوش دادید
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
امروز یکی از روزهایی است که باور آن برای من سخت است که مسافرم بدون استفاده از هیچ نوع موادی، یک سال را سپری کرده است و این حال خوب را مدیون آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم که از ایشان تشکر میکنم، خوشحالم که مسافر من رهجوی کنگره است و افتخار میکنم که یکی از شاگردان راهنمای محترم آقا روحالله هستند، امیدوارم که بتوانیم این لطفشان را جبران کنیم.
از راهنمای محترم خودم، خانم پریسای عزیز تشکر میکنم، همیشه با آموزشهای خوب به من امید دادند تا از مشکلات زندگی بتوانم بهراحتی عبور کنم.
از زمان مصرف مسافرم بخواهم بگویم، این است که همیشه وقتی از سرکار برمیگشت مقداری مواد در خانه مصرف میکرد و بعد بیرون پیش دوستانش میرفت و همیشه آخر شب به خانه بازمیگشت ولی الآن زمانی که از سرکار برمیگردد در کنار ما سی دی مینویسد.
از حسن آقا مسئول سایت به خاطر آموزشهایی که به مسافرم میدهند تشکر میکنم و از همه شما سپاسگزار هستم که در جشن ما شرکت کردید.

سلام دوستان حلما هستم همسفر
از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم، از آقا روحالله راهنمای پدرم و خانم پریسا راهنمای مادرم تشکر و قدردانی میکنم.
ممنون هستم که به مشارکت من توجه کردید
سلام دوستان هلناز هستم همسفر
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم از راهنمایی بابام که کمک کرد تا بابام به رهایی برسد تشکر میکنم از راهنمای خوب مامانم هم تشکر میکنم.
از همه شما عزیزان تشکر میکنم که به مشارکت من گوش کردید
.jpg)

تایپیست: مسافر محمد لژیون ۱
عکاسان: مسافر محمد لژیون ۱ و مسافر احمد لژیون ۵
ویرایش: مسافر بختیار لژیون ۱۲
ارسال: راهنما مسافر حسن
مرزبان کشیک: مسافر رضا
نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
217