English Version
This Site Is Available In English

همسفر بودن یک هنر است

همسفر بودن یک هنر است

بزرگ‌ترین مشکل و گناه ترس از آینده است، وقتی انسان از آینده بترسد، همه‌چیز تحت‌الشعاع این ترس قرار می‌گیرد؛ هیچ‌چیز در جای خودش قرار نمی‌گیرد و تنها راه رهایی از این ترس، توکل به خداوند است و  توکل تنها چیزی‌ است که انسان را در مسیر نگه می‌دارد. حس، جایگاه بسیار مهمی در هستی دارد و تمام آنچه خداوند آفریده، در بستر حس معنا می‌یابد. اگر حس وجود نداشت، هیچ انتقالی صورت نمی‌گرفت و دوستی، محبت و مودت بین انسان‌ها برقرار نمی‌شد. در انسان، به‌ویژه در رابطه مادر و فرزند یا پدر و فرزند، حس چنان عمیق است که اگر خدشه‌ای به آن وارد شود، مانند زخمی است که ممکن است تا پایان عمر و حتی پس از مرگ نیز باقی بماند.

در هستی، هیچ موجودی نیست که فاقد حس باشد. همه‌ موجودات، از کوچک‌ترین ذرات گرفته تا بزرگ‌ترین پدیده‌ها، دارای حس هستند. در این جهان، هر چیزی هم‌حس خودش را جذب می‌کند. ذرات هستی، الکترون، پروتون و نوترون نیز دارای حس هستند و حتی خود انسان نیز از میلیاردها سلول ساخته شده که با حس، در کنار هم جمع شده‌اند. تمام نقل و انتقالات در سطح حس انجام می‌شود؛ ما از طریق آن جهان اطراف خود را درک می‌کنیم. پنج حس اصلی ما، ابزارهای درک ما از جهان هستند و حس در انسان تا لحظه‌ی مرگ با او است. در جوامع مختلف، حس بسته به فرهنگ، ملیت، تربیت، اندیشه، تفکر دینی و شرایط دیگر، شکل‌های متفاوت به‌خود می‌گیرد. اگر زخمی بر جسم وارد شود، قابل‌ترمیم است؛ اما زخمی که بر دل وارد شود، به‌سختی ترمیم می‌شود.

انسان‌ها در اصل مسافرند؛ مسافرانی در سفری از تولد تا مرگ، از ازل تا ابد. این سفر، در کنگره به‌معنای حرکت از ظلمت به نور، از اعتیاد به رهایی و سلامتی است. انسان تنها به دنیا می‌آید و تنها از دنیا می‌رود؛ اما در طول مسیر، همسفرانی دارد که او را همراهی می‌کنند. انسان موجودی اجتماعی‌ است و همواره برای خود همسفرانی برمی‌گزیند. برای برخی انسان‌ها، همسفر جایگاه بسیار والایی دارد. فرزند، همسر یا هر کسی‌که انسان دوستش دارد، می‌تواند همسفر او باشد. بالاترین مرتبه‌ نفس در حیوانات، اولین مرتبه‌ نفس در انسان است. انسان از مرحله‌ نباتی وارد حیوانی می‌شود و سپس به مرحله‌ انسانی می‌رسد. اولین مرتبه‌ نفس انسانی، «نفس اماره» است. کسی‌که در مرحله‌ نفس اماره است، ارتباط ضعیفی با همسفر خود دارد؛ اما در مرحله‌ «نفس مطمئنه»، این ارتباط عمیق‌تر و مسئولانه‌تر می‌شود. انسانی‌که فقط به خودش فکر می‌کند، هنوز در مرحله‌ نفس اماره است.

هرچه انسان آگاه‌تر و باارزش‌تر شود، نسبت به همسفر خود احساس مسئولیت بیشتری خواهد داشت. درمقابل، کسانی‌که در مراتب پایین‌تر تفکر و اندیشه هستند، مسئولیتی نسبت به همسفران خود احساس نمی‌کنند. در کنگره، همسفران باید آموزش ببینند تا ناآگاهانه به مسافر آسیب نزنند. اگر بدون آگاهی وارد عمل شوند، ممکن است به‌جای کمک، باعث تخریب بیشتر شوند. بنابراین، ابتدا باید همسفر تحت آموزش قرار گیرد. گاهی یک یا دو سال طول می‌کشد تا بفهمد چه باید بکند و چه نباید بکند. گاهی بهترین کار این است که هیچ کاری نکنیم. نقش همسفر در درمان اعتیاد، مانند کسی‌ است که می‌خواهد آتشی را خاموش کند و اگر آموزش ندیده باشد، ممکن است آن را شعله‌ورتر کند.

در کنگره۶۰، همسفر تنها به‌معنای همراهی فیزیکی با مسافر نیست؛ بلکه مسئولیتی آگاهانه و نقشی تربیتی و انسانی دارد. همسفر آگاه، کسی است که ابتدا خودش را می‌سازد، سپس با درک و آرامش، در کنار مسافر، نه در مسیر او قرار می‌گیرد. در کنگره، هیچ‌گونه مقام و منصبی وجود ندارد. همه ما شاگردیم؛ چه مسافر، چه همسفر. راهنما، معلمی است که مسیر را نشان می‌دهد و ما با فروتنی در جایگاه یادگیری قرار داریم. به همین دلیل، از به‌کار بردن القاب پرهیز می‌شود تا فضای برابری، صداقت و سادگی حفظ شود.

کنگره ما را از تنهایی بیرون آورده و به هم پیوند داده است و لژیون، خانه‌ای برای همدلی و رشد است. اعضاء لژیون همسفر و همراهان یکدیگرند. این پیوند، تنها با حضور فیزیکی شکل نمی‌گیرد؛ بلکه ریشه در «احساس» دارد. احساس همسفر بودن، از درون انسان می‌جوشد و به کیفیت حضور او معنا می‌بخشد. درک ما از جهان، از طریق «حس» شکل می‌گیرد. ما ۵ حس بیرونی داریم: شنوایی (سمع)، بینایی (ابصار)، بویایی، چشایی و لامسه. اما در کنار این‌ها، حس‌های درونی نیز وجود دارند؛ مانند تخیل، شهود و درک عاطفی. مجموع این حواس، در نقطه‌ای به نام «دل» یا «قلب» جمع می‌شوند. دل، مرکز دریافت و ادراک ما است؛ جایی که نور، صوت و حس به هم می‌رسند.

درحقیقت، جهان هستی بر۳ مؤلفه‌ بنیادین بنا شده است: صوت، نور و حس و پایه‌های ارتباط ما با هستی‌اند. ما همسفر خود را براساس حس انتخاب می‌کنیم. حس، پیش‌نیاز عقل است؛ زیرا تا چیزی را حس نکنیم، نمی‌توانیم آن را بفهمیم.

اگر می‌خواهیم همسفر خوبی باشیم، باید ابتدا دل خود را صیقل دهیم، حس خود را پالایش کنیم و با آموزش و آگاهی، به جایگاه واقعی خود در این مسیر مقدس برسیم. همسفر بودن، یک هنر است؛ هنری که با احساس آغاز می‌شود و با عشق و دانایی به ثمر می‌نشیند. هرچه گیرنده‌های حسی ما شفاف‌تر و پاک‌تر باشند، درک ما از حقیقت بیشتر خواهد بود.

منبع: سی‌دی احساس همسفر
نویسنده و ویرایش: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون اول)
عکاس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون اول)
ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر اکرم (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .