من یک همسفر هستم؛ روایتِ ایستادن، آموختن و دوباره زاده شدن، من یک همسفر هستم، نه از آن همسفرهایی که فقط کنار راه ایستادهاند؛ بلکه از آنهایی که سالها در دل طوفان زندگی کردهاند. سالهایی را گذراندم که معنای واقعی اضطراب را با تمام وجود لمس کردم، شبهایی که خواب، مهمان چشمهای من نبود و روزهایی که لبخند من فقط برای پنهان کردن دردهایم بود.
من یک همسفر هستم؛ کسی که آرامآرام فراموش کرد خودش هم وجود دارد. روزهایی که فقط دوام میآوردم، قبل از آشنایی با کنگره۶۰، زندگی من چیزی شبیه «تحمل کردن» بود. نه زندگی میکردم، نه امید داشتم؛ فقط دوام میآوردم. با خودم میگفتم: اگر بیشتر صبر کنم، درست میشود؛ اگر بیشتر فداکاری کنم، نجات پیدا میکند؛ اگر خودم را نادیده بگیرم، شاید او حالش بهتر شود؛ اما حقیقت این بود که من داشتم ذرهذره از درون میریختم.
ورود به کنگره جایی بود که اول خودم را دیدم، وقتی وارد کنگره شدم، فکر میکردم آمدهام تا او درمان شود؛ اما خیلی زود فهمیدم آمدهام تا خودم درمان شوم. برای اولینبار کسی به من گفت: تو مقصر نیستی، تو مسئول درمان هیچکس نیستی، تو حق داری آرامش داشته باشی. این جملهها برایم غریب بود؛ چون سالها با احساس گناه زندگی کرده بودم.
آموزشهای کنگره من را از نو ساخت، در لژیون همسفران، آرامآرام فهمیدم: عشق با ترحم فرق دارد، حمایت با کنترل فرق دارد و صبر با سوختن فرق دارد. یاد گرفتم، نه قهرمان باشم، نه قربانی، فقط انسانی آگاه باشم. یاد گرفتم؛ اول باید خودم را بسازم، تا فضای خانه تغییر کند.
هفته همسفر؛ هفتهای است که بغضهایم میشکند، هفته همسفر برای من فقط یک مناسبت نیست؛ هفتهای است که بغض سالها سکوت در گلویم میترکد. هفتهای که حس میکنم: کسی بالاخره ما را دید، کسی فهمید همسفر بودن چیست، کسی دانست که پشت هر رهایی، یک همسفرِ صبور ایستاده است.
امروز من هنوز همسفر هستم؛ اما دیگر آن آدمِ خسته و ترسیده گذشته نیستم. امروز من حد و مرز دارم، آگاهتر حرف میزنم، کمتر میترسم و بیشتر خودم را دوست دارم. آموختم که اگر من آرام باشم، خانه آرامتر است؛ اگر من رشد کنم، رابطه هم رشد میکند و اگر من درست حرکت کنم، مسیر هموارتر میشود.
اگر همسفری این نوشته را میخواند و هنوز خسته است، بداند که راه هست؛ اگر هنوز دل او پر از سؤال است، بداند که آموزش پاسخ میدهد و اگر هنوز خودش را فراموش کرده، بداند که کنگره۶۰ جایی است که همسفر دوباره خودش را پیدا میکند. به احترام تمام همسفرهایی که بیصدا جنگیدند، بیادعا ساختند و امروز با آگاهی ایستادهاند.
نویسنده: راهنما همسفر الهام (لژیون دهم)
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی امام قلی خان
- تعداد بازدید از این مطلب :
358