چهاردهمین جلسه از دوره نوزدهمِ سری کارگاههای آموزشی_ خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک مشهد، با استادی راهنما، مسافر مهری، نگهبانی مسافر مهناز و دبیری مسافر سیما، با دستور جلسه «وادی یازدهم و تأثیر آن روی من؛ چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند» روز چهارشنبه ۳ دیماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، مهری هستم، یک مسافر.
دستور جلسه امروز «چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند» است و در ادامه، جشن تولد یکسال رهایی خانم صاحبه را در کنار هم برگزار میکنیم. همانطور که از عنوان دستور جلسه مشخص است، برای اینکه انسان به یک چشمه جوشان تبدیل شود و جوشش آغاز گردد، باید یک منبع آب داشته باشد؛ منبعی که کم نباشد، فوران کند و زیاد باشد تا چشمه شروع به جوشیدن کند و مسیر خود را پیدا نماید. حال این آب برای اینکه بخواهد به رودخانه و در ادامه به بحر و اقیانوس برسد، باید حرکت کند. تصور کنید زلالتر از آب نداریم، اما اگر در یک جا بماند، تبدیل به گنداب میشود و دیگر قابل استفاده نیست. باید حرکت کرد تا به هدف رسید و تبدیل به چشمه جوشان شد.
در مسیر رسیدن به رودخانه و دریا، سختیها و مشکلات زیادی وجود دارد. راه آسان نیست. سنگلاخهای زیادی در مسیر است و باید از مسیرهای پرپیچوخم عبور کند. گاهی سنگها کوچکاند و میتوان از آنها عبور کرد، اما گاهی سنگها بزرگ هستند و آب باید مسیر خود را تغییر دهد، دور بزند و راه دیگری پیدا کند تا به نتیجه برسد. انسان هم همینگونه است. تمام وادیها و سیدیهای ما از طبیعت الگوبرداری شدهاند و انسان برای رسیدن به هدفش باید تلاش کند. مسیر رسیدن به هدف، مسیری پرچالش است. مسیر صراط مستقیم، اگرچه نامش مستقیم است، اما پر از پیچوخم است و باید از آن عبور کرد.
برای عبور، نیاز به آموزش، اطلاعات و آگاهی داریم. اگر آگاهی نداشته باشیم، نمیدانیم چگونه حرکت کنیم. این آگاهی را در کنگره ۶۰ یاد میگیریم. هیچ جای دنیا چنین مکانی وجود ندارد که اطلاعات، آگاهی و راهنمایی را بهصورت رایگان در اختیار انسان قرار دهد. وقتی وارد کنگره میشویم، معمولاً حالمان خراب است؛ آمدهایم برای درمان. مسیر پر از مشکلات است و اگر بخواهیم هدف خود را محقق کنیم، باید از همان سنگها عبور کنیم. اگر قوی باشیم، از همان چشمهای که گفتم، شروع به جوشیدن میکنیم و عبور میکنیم، بدون اینکه به سختیها اهمیت دهیم. اگر در مسیر سختیها جا بزنیم، دیگر آن چشمه جوشان نیستیم. پس باید جوشان باشیم. این نیازمند حرکت، تلاش و یادگیری است تا به هدف برسیم.
سخنان استاد در مورد تولد یکسال رهایی مسافر صاحبه:
خانم صاحبه با تخریب بیش از ۱۵ تا ۲۰ سال وارد کنگره شدند و مصرف شیره، تریاک و قرصهای اعصاب و روان داشتند. ورودشان به کنگره توسط خواهرشان بود و آغاز سفرشان از همان روزی بود که به جمع تازهواردین آمدند. یادم هست استاد جلسه بودم؛ ایشان دست بالا گرفتند تا مشارکت کنند، اما چون تازهوارد بودند، طبق قوانین اجازه نداشتند. بعدها به لژیون من آمدند. در مسیر درمانشان پیچوخمهای زیادی داشت و بیماریهایی پیش آمد که مجبور بود مدتی بستری شود؛ اما با این وجود اجازه گرفتیم که دخترشان از تهران داروی ایشان را بیاورد. در حالی که در تخت بیمارستان بستری بود، خودش دو ساعت مرخصی میگرفت و برای گرفتن دارو میرفت و دوباره به بیمارستان بازمیگشت و به درمانش ادامه میداد.
با گذشت زمان و نزدیک شدن به رهایی، تقریباً دو سه هفته قبل از آن، مادرشان دار فانی را وداع گفتند. با این حال، صاحبه همچنان همان چشمه جوشان بود و با تمام وجود ادامه داد تا به رهایی رسید و با قدمهای محکم آن مسیر را طی کرد. دوستش دارم و برای او بهترینها را از خداوند خواستارم و به دختران عزیزش تبریک میگویم. دختران ایشان نیز در این مسیر، همراهان خوبی بودند و در مسیر دشوار، همسفرانی قوی برایشان بودند و همراهیشان کردند. از آنها نیز سپاسگزارم و برایشان بهترینها را از خداوند خواهانم.
اعلام سفر مسافر صاحبه:
نام راهنما: مسافر مهری_ آخرین آنتیایکس مصرفی: تریاک، شیره، قرصهای اعصاب و روان_ مدت سفر: ۱۴ ماه_ روش درمان: DST_ داروی درمان: OT_ مدت رهایی: یک سال و ۴ ماه_ ورزش در کنگره: والیبال
خواستهها:
خواسته اول: در دلشان بیان کردند.
خواسته دوم: امیدوارم هیچ مادری مصرفکننده مواد نباشد.
صحبتهای مسافر صاحبه:
سلام دوستان صاحبه هستم یک مسافر.
در ابتدا شاکرم که اذن ورود به کنگره را به من دادند و از جناب مهندس تشکر میکنم که چنین بستر زیبایی را برای ما فراهم کردند؛ برای ما خانمها که هم امن است و هم میتوانیم بیاییم و سفر کنیم و در نهایت به رهایی و آزادی از بند مواد برسیم. ممنونم از تمامی خدمتگزاران کنگره ۶۰؛ از خانم نوشین عزیزم، ایجنت شعبه میخک؛ از خانم اکرم و فائزه، مرزبانان شعبه؛ از خانم مونای عزیز، دیدهبان خانمهای مسافر. و از راهنمای عزیزم، راهنمای عشق و محبت، خانم مهری عزیزم تشکر میکنم. به رسم ادب دست ایشان را میبوسم که برای من زحمات زیادی کشیدند. در این دوره که سفر میکردم و با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکردم، همیشه مثل مادر و خواهر کنار من بودند. از ایشان بسیار ممنونم و انشاءالله بهترینها نصیبشان شود. از همسفرهای عزیزم ممنونم، از فائزه، دختر بزرگم، که اگر ایشان نبودند، من نمیتوانستم اینجا سفر کنم؛ نه سفر اول و نه سفر دوم. همیشه مرا در خانه حمایت میکردند. از فرزانه عزیزم که همیشه مثل یک خواهر کنارم بود و هر جایی که با مشکل مواجه میشدم، همراهیام میکرد. هیچوقت یادم نمیرود زمانی که مصرف میکردم، به حرم رفته بود و برایم آرزو کرد. با من تماس ویدئویی گرفت و گفت: «مادر، هر آرزویی داری از امام رضا بخواه.» و واقعاً همان زمان من از ته دل خواستم، چون دخترم چنین آرزویی کرده بود که از بند مواد رها شوم. از فروزان عزیزم ممنونم که همیشه دارویم را یادآوری میکرد. آرزویم این است که بتوانم خسارتهایی را که به آنها وارد کردهام، جبران کنم و خوشبختیشان را ببینم. از خواهران عزیزم نیز تشکر میکنم؛ از خواهر کوچکم که پیام کنگره را به من داد و باعث شد تشویق شوم و به کنگره بیایم و درمان شوم. امیدوارم خواهرانم هم راهشان را پیدا کنند و کنگرهای شوند. اگر بخواهم از خودم بگویم: سفر خیلی سختی داشتم، موانع زیادی سر راهم بود، همیشه مشکلی وجود داشت که میخواست مرا بازدارد. اما همیشه به خودم قول دادم که روزی آن بالا مینشینم و تولدم را جشن میگیرم. روی پلههای آخر، مادرم را از دست دادم و میدانم که اکنون حضور دارند و دوست داشتند رهایی مرا ببینند. این رهایی را به ایشان تبریک میگویم. انشاءالله روحشان شاد و در آرامش باشد. ممنونم از راهنمای عزیزم، خانم مهری عزیز، و خداوند را سپاسگزارم.
صحبتهای همسفر فائزه:
سلام دوستان فائزه هستم یک همسفر.
در ابتدا از آقای مهندس و خانواده گرامیشان تشکر میکنم و همچنین از خانم مهری عزیز که همیشه ذکر و خیرشان در خانه ما هست. سپس از تکتک شما عزیزان و خدمتگزارانی که اعضای خانواده کنگره هستید و اغلب زحماتتان دیده نمیشود، کمال تشکر را دارم. ممنونم از مادر عزیزم که با صبر و ارادهشان این راه را طی کردند و درسهای بزرگی به من آموختند. متشکرم از همه شما.
صحبتهای همسفر فرزانه:
سلام دوستان، فرزانه هستم، یک همسفر.
در ابتدا تشکر میکنم از آقای مهندس که بستری را فراهم کردند برای کسانی که راهشان را گم کرده بودند تا بتوانند در این مکان راه خود را پیدا کنند و به رهایی برسند. امیدوارم دعای خیر همه کسانی که اینجا هستند یا به حال خوش رسیدهاند، بدرقه راهشان باشد. بعد از آن، تشکر میکنم از خانم مهری عزیز، راهنمای صبور، متواضع و دوستداشتنی مادرم. واقعاً قدردانشان هستم. در آخر از مادر عزیزم تشکر میکنم؛ با تمام سختیهایی که داشتند و با وجود اینکه سفر بسیار سختی را پشت سر گذاشتند و هر مشکلی که فکرش را بکنید در مسیرشان ایجاد شد، اما محکم ایستادند. امیدوارم در مسیرتان استوار باشید. همه سختی میکشند و همه مشکل دارند، اما به خاطر دوست داشتن خودتان ادامه بدهید و در این راه محکم بمانید. و در آخر، مادرم، بهت تبریک میگویم و همیشه به تو افتخار میکنم.
صحبتهای همسفر فروزان:
سلام دوستان، فروزان هستم، یک همسفر.
دردمندیم و به امید دوا آمدهایم
مستمندیم و طلبکار شفا آمدهایم
از در لطف تو نومید نگردیم که ما
بینوایان به تمنای نوا آمدهایم
ما گداییم و تو سلطان جهان کرمی
نظری کن که به امید شفا آمدهایم
دل فدا کرده و جان داده و سر بر کف دست
تا نگویی که به تزویر و ریا آمدهایم
اینچنین عاشق و سرمست که بینی ما را
نیست حاجت که بگوییم ز کجا آمدهایم
ما اگر زاهد سجادهنشینیم، نه رند
بر سر کوی خرابات چرا آمدهایم
سبد بزم خرابات جهان جانیم
بندگانیم و به درگاه خدا آمدهایم
خیلی خوشحالم که امروز اینجا هستم و برای مادرم جشن میگیریم. اگر بخواهم صحبت کنم، اول از آقای مهندس و خانواده عزیزشان تشکر میکنم، همچنین از ایجنت و مرزبانان محترم و همه اعضای کنگره ۶۰. تشکر ویژه دارم از خانم مهری عزیز که در این مسیر همراه مامانم بودند.
تایپ: مسافر ملیحه – لژیون چهارم نمایندگی میخک مشهد
ویرایش: مسافر زهرا – لژیون دوم – نمایندگی میخک مشهد
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
.jpg)
- تعداد بازدید از این مطلب :
50