این هفته را ابتدا خدمت اولین همسفر کنگره۶۰ خانم آنی تبریک میگویم، ایشان نماد صبر و آگاهی برای همه همسفران کنگره۶۰ هستند؛ سپس خدمت خانم آنی کماندار و خانم شانی تبریک میگویم و از خداوند برای آنها سلامتی و طول عمر را خواستارم، از مهندس حسیندژاکام بابت همه زحماتی که در بخش همسفران میکشند، سپاسگزارم. قطعا اگر من همسفر در این مکان امن و آرامش قرار گرفتم از درایت این خانواده است؛ زیرا آنها شفیع انسانهای دربند تاریکی هستند.
همسفر واژه زیبایی است، واژهای که هم رنج است و هم عشق، هم صبر است و هم بیصبری، هم قهر است و هم مهر! همسفر این هفته زیبا را به تو اختصاص دادند که به یاد بیاوری روزهایی که صبرت تمام شده بود؛ اما آمدی و صبوری را آموختی و پابهپای مسافرت در این مسیر عشق قدم در پای نهادی. اکنون میخواهم با همه وجودم به همه همسفران تبریک بگویم، همسفرانی که فرمانبرداری کردند، وفادار ماندند و دریافتند اگر در این مکان قرار گرفتند، ابتدا برای خودشان است، سپس برای مسافر، دریافتند که عشق بها دارد و بهای آن بودن در مسیر آموزشها است، دریافتند که در صبر خود بیصبری نکنند.
همسفر ابتدای ورود خود به کنگره۶۰ باید بداند ترکشهای اعتیاد به جسم و روان او نیز وارد شده و از سمتی دیگر جهانبینی او دچار مشکل شده است و فکر میکند که میداند و این دانستن موجب میشود که از توهم دانش خود برای کنترل مسافرش استفاده کند که این عمل میتواند مسافرش را از مسیر درمان خارج کند؛ بنابراین در این مسیر شاید دخالتهایی را انجام بدهد که نام این دخالت را حمایت بگذارد، حمایتی که باعث رنج مسافر میشود، درد و رنج را نیز چندبرابر کند. همسفر باید مسافر خود را رها کند؛ زیرا هر انسانی برای خود قدرت اختیار دارد و این کلام خداوند است که میفرماید: «هیچ نفسی بار نفس دیگری را بر دوش نخواهد کشید.»
همسفر باید بداند که اگر اکنون با بلیط مسافر خود در این مسیر قرار گرفته است، باید از این بلیط برای یافتن خویشتن خویش برای رهایی از گرههای درونی و بندهای خود استفاده کند؛ بنابراین نباید حال خوش خود را وابسته به مسافر بداند و با فراز و نشیبهای مسافر خود نیز توان حفظ تعادل را از دست بدهد. همسفری که خود از حال خوب برخوردار نیست، چگونه میتواند تیمار مسافر خود باشد؟
همسفر اگر امروز در این مسیر قرار گرفتی، باید بدانی که چراغنفتی در دستان توست و سوخت این چراغنفتی با حضور مرتب و منظم خودت در کنگره۶۰ تامین میشود و میتواند مسیر را برای مسافرت روشن کند. روزی که وارد کنگره۶۰ شدم، دانستم که همسفر تکیهگاهی است پرقدرت و میتواند در عین دختر بودنش و ظرافتش، مردانه پابهپای مسافر خود قدم بردارد، دانستم من با بلیط مسافرم در این مکان قرار گرفتم، بنابراین باید از این فرصت، نهایت استفاده را کنم و قدردان باشم؛ بدانم که سرزنش کردن و قضاوت کردن حاشیهای بیش نیست و من را به سمت تاریکی سوق میدهد.
باید قدردان این مکان باشیم؛ زیرا شاید ندانیم که چه دریافت کردهایم؛ اما جهان هستی به آن آگاه است و بر اساس قانون هستی که قدرتمطلق نهاده، برای چیزی که دریافت کردهام از ما هزینه میگیرد و اگر ارزش این را ندانیم، از ما گرفته خواهد شد. کنگره۶۰ به من همسفر جایگاه داد و این من هستم که چگونه مطالب را برداشت میکنم، آیا واقعا آموزش میگیرم یا در حاشیه هستم؟ حضور من بدون حرکت؛ مانند غذای خام و نیمه پخته است که غذای خام بدون زمان گذاشتن و عشق ورزیدن پخته نمیشود، من باید بهای آن را بپردازم؛ زیرا جایگاه هزینه دارد و حرف زدن نیز بسیار آسان است؛ اما عمل است که دانستهها را زیبنده میسازد تا ما را به جایگاهی که برایمان درنظر گرفته شده، سوق بدهد.
من نیز کم و بیش لحضههای دشوار اعتیاد را لمس کردهام و میدانم همواره پیوند محبت باعث میشود با درگیر شدن یکی از اعضای خانواده با اعتیاد، رنج بیشتری را متحمل بشوی. این رنجها باعث میشد مدام درحال کفر و ناسپاسی در مقابل خداوند و اطرافیان باشم؛ اما این پایان مسیر نبود و باعث شد من نیز همراه خانواده در این مسیر قرار بگیرم و آموزشها را دریافت کنم؛ زیرا انسان در مسیر زندگی باید یک شفیع و راهنما داشته باشد. تنها خواسته قلبی من از خداوند این است که همواره در مسیر کنگره۶۰ باشم و این فرصت را داشته باشم تا خدمتگزار بمانم.
کنگره دایرهای است بر مرکزیت الله که با اضافه کردن شعاع قوت میگیرد و جان میبخشد و بودن در صراط مستقیم انسان را به مرکز دایره نزدیکتر میکند. به راستی چه چیزی زیباتر از آنکه یک سیستم در جهان هستی توسط مسافرم به من نعمتهای بسیاری بخشیده تا این بار جهان را به گونهای دیگر بنگرم و اصوات را به گونهای دیگر بشنوم و سعی بر این باشم، کلامم جز حقیقت چیز دیگری را نگوید؟ چه چیزی زیباتر از آنکه با انسانهایی در ارتباط هستم کهکه با هر کلام و با هر عمل نور امید را در قلب من جاری میکنند و محبت در روابط آنها جاری است؟ قطعا هیچ مکانی یافت نمیشود که این موهبتها را بدون هیچ چشمداشتی نثار من کنند. این عشق پایانی ندارد، زیرا دایرهوار میچرخد و شعاع اضافه میکند و از آن حلقهها پدیدار میشود تا به آنجا که در فهم من و تو نمیگنجد و آنچه اتفاق میافتد نیز بهتدریج است، اما درنهایت از قطرهای چون اقیانوس پدیدار میگردد تا ما آن را چگونه پذیرا باشیم.
منابع: کتاب عشق؛۱۴وادی برای رسیدن به خود، نوشته مهندس حسین دژاکام و «فایل صوتی احساس همسفر» از فایلهای صوتی مهندس حسیندژاکام
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر زهرا
رابط خبری: راهنمای تازهواردین همسفر معصومه
عکس و ارسال: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی حافظ
- تعداد بازدید از این مطلب :
159