English Version
This Site Is Available In English

قطره‌ای از دریای بی‌انتها

قطره‌ای از دریای بی‌انتها

سیزدهمین جلسه از دوره ششم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی کنگره‌۶۰ ایمان با استادی همسفر مریم، نگهبانی همسفر مژگان و دبیری موقت همسفر زهرا با «دستور جلسه (وادی یازدهم، چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند) و تأثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۲ دی‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا خداوند را شاکر هستم. از نگهبان، مرزبانان و ایجنت سپاسگزارم که به من اجازه دادند تا این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه در مورد چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند، می‌باشد. در ابتدا شرط به وجود آمدن چشمه‌، اذن خداوند را لازم دارد. زمانی‌که بخواهید در مسیری قرار بگیرید، باید خداوند آن اجازه را صادر کند. رود دائماً در مسیر حرکت خود به موانع بسیار زیادی برخورد می‌کند. با سنگلاخ‌ها و مشکلات متعددی رو‌به‌رو می‌شود. وقتی مسیر را ادامه می‌دهد، مطمئناً به دریا می‌پیوندد. ما هم زمانی‌که شروع به حرکت می‌کنیم، اگر پیرو قوانین باشیم نتیجه‌ خوبی حاصل می‌گرددد.

فردی که وارد کنگره۶۰ می‌شود و حرکت خود را آغاز می‌کند، باید بداند راهی که می‌خواهد طی کند، سختی‌های خودش را دارد، این نیست به‌ راحتی مسیر را پشت‌سر بگذارد و به تمام خواسته‌هایش برسد؛ زیرا رنج و سختی‌های خودش را دارد. هنگامی‌که من وارد کنگره‌۶۰ شدم چيزی در مورد لژیون سردار نمی‌دانستم و شناختی از آن نداشتم. راهنما به من این‌طور گفت که چیزهایی را که تا به حال پس‌انداز کرده‌اید، مانند خانه، ماشین و غیره آیا برای شما ماندگار می‌ماند؟ ممکن است یک روز به هر دلیلی آن‌ها را از دست بدهید؛ ولی در لژیون سردار مطمئن باشید هیچ وقت از بین نمی‌رود، باقی و ماندگار خواهد بود.

در نخستین سال حضورم در کنگره‌۶۰ عضو لژیون سردار شدم، همان‌طور که قبل از من هم افراد زیادی عضو این لژیون بودند تا با کمک‌هایشان، مسافری در مسیر روشنایی قرار بگیرد. من هم می‌خواستم به افراد دیگری کمک کنم تا با این روشنایی به‌وجود آمده به درمان برسند. اوایل توان بخشش را داشتم؛ ولی فقط در حد خانواده خودم بود، یعنی جرأت بخشیدن به دیگری را نداشتم.

یک روز به خود آمدم که من هم باید کمکی بکنم تا شاید یک نفر از تاریکی رهایی یابد و زندگی‌اش دوباره جان گرفته و برپا شود. همان‌طور که دیگران با کمک‌هایشان باعث شدند تا مسافر من به روشنایی برگردد و زندگی‌ام دوباره به آرامش برسد تا بچه‌های من هم امنیت را حس کنند. بدون مشورت با خانواده به کنگره۶۰ آمدم و عضو لژیون سردار شدم و با تمام انرژی به سمتش رفتم. سرداری برای من مانند دنوری بود، چون خودم پرداخت کرده بودم بدون این‌که حتی از همسرم ریالی بگیرم.

برای من لذت آخرین پرداخت با آرامش زیادی به همراه بود، انگار باری از شانه‌هایم برداشته شد و با شجاعت لوح سردار را نزد خانواده‌ام بردم، لذت و انرژی دریافت شده را با هیجان و خوشحالی بسیاری با اهل خانه به‌ اشتراک گذاشتم. گفتم من هم عضو لژیون سردار و قطره‌ای از این دریای بی‌انتها شدم. در پایان از آقای مهندس سپاسگزارم که اجازه نشستن روی این صندلی‌ها را به من داد و خوشحالی بخشش را برای من فراهم نمودند.

تایپیست: همسفر آرنیکا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم) دبیر اول سایت
ویراستار و ارسال: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .