«صدای یک پرواز، فرود یک فرشته، آغاز یک معراج و شروع یک زندگی تولدت مبارک حمید عزیز»
خلاصه سخنان راهنمای محترم مسافر وحید(راهنمای مسافر حمید):
سلام دوستان وحید هستم یک مسافر خداوند را سپاسگزارم که هستم و می توانم هنوز در کنگره نفس بکشم و این واقعا جای شکرگذاری دارد به تمام کسانی که اینجا هستند تبریک عرض می کنم به هر حال این تولدها پیامش این است که انسان هایی وجود دارند که به فکر ما هستند.
از آقای لطفی عزیز خیلی سپاسگزارم بابت راهنمایی هایی که به من کردند تا در مسیر خدمت قرار بگیرم و به من یاد دادند که من هم همین کار را به دیگران یاد بدهم و چشمه جوشان بودن و سپاسگزار بودن یعنی همین که من به مسیرم ادامه دهم و در حال حرکت در مسیر ارزش ها باشم تا بتوانم از این نعمتی که به م نداده شده است بیشتر استفاده کنم.
خدمت کردن به انسان ها واقعا یک نعمت بسیار بسیار بزرگی است و یک راهنما در کنگره از این که ببیند رهجویی تربیت کرده است که او هم در حال خدمت است و به دیگران هم خدمت کردن را آموزش می دهد بسیار خوشحال می شود.

خلاصه سخنان راهنما مسافر حمید:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر. از همه شما خیلی ممنونم من هم خوشحالم که امروز در کنار شما همسفران محترم و مسافران عزیز هستم
خدمت دیده بان محترم اقای بابک خیر مقدم و خوش آمد عرض می کنم.
خیلی حس و حال قشنگی را دارم و خیلی خوشحالم که امروز در نمایندگی بردسکن هستیم همزمان با این جلسه، در کاشمر هم جشن پنجسال رهایی راهنما مسافر حسین برگزار میشود و این حس خیلی قشنگی دارد.
از همینجا قدردان زحمات پیشکسوتان عزیز، بهویژه آقای بابک هستم که در شکل گیری و رشد شعب، نقش بسیار مؤثری داشتند. چه زمانی که مشهد آغاز مسیرش بود و چه امروز که دوباره شاهد گسترش خدمت هستیم، دعای خیر بچههای کنگره پشت سر ایشان و خانواده محترمشان است.
واقعیت این است که هرچه هم در این مسیر خدمت کنیم، باز هم نمیتوانیم حساب خودمان را با کنگره صاف کنیم. جا دارد از راهنمای گرانقدرم، آقای ریخته گر عزیز، تشکر ویژه داشته باشم که واقعاً برای من سنگ تمام گذاشتند و هنوز هم هر لحظه در حال آموزش دادن هستند. این سیستم دقیق و منظم، حاصل تفکر عمیق و طراحی زیبای آقای مهندس است و امیدوارم بتوانم در کنار شما عزیزان، خدمتگزار باقی بمانم.

خلاصه سخنان راهنما همسفر شکوفه:
سلام دوستان شکوفه هستم یک همسفر. شاید خیلی از سختیهایی که قبل از ورود به کنگره تجربه کردم، قابل توضیح نباشد. فقط میتوانم بگویم که آن روزها، تاریکی و آشفتگی در درون خودم بود. با ورود به کنگره، قدمبهقدم و با همه فراز و نشیبها، مسیر روشنی برای من شکل گرفت. آن زمان حتی درک درستی از جایگاهها و ساختار کنگره نداشتم، اما با آموزش، آرامآرام نگاهم تغییر کرد.
زندگی من به دو بخش تقسیم میشود: قبل از کنگره و بعد از کنگره. من هیچوقت به خودم نمره کامل نمیدهم، اما تمام حال خوبم را مدیون آموزشها و راهنمایان عزیزم هستم؛ بهویژه خانم هانیه عزیز که با صبر، مهر و سکوتشان نقش بزرگی در تغییر من داشتند. همیشه از خداوند بهترینها را برایشان آرزو میکنم.
از مسافرم اقای حمید هم متشکرم که به وسیله ی سفر ایشان من هم با کنگره 60 آشنا شدم و توانستم با کمک آموزش های کنگره از تاریکی ها خارج شوم و به حال خوش برسم. از همه ی شما سپاسگزارم.
.jpg)
.jpg)



تایپ و ویراستار: مسافر حسن لژیون یکم راهنما مسافر حمید
عکاس: مسافر محمد لژیون یکم راهنما مسافر حمید
ارسال خبر: مسافر امیر حسین لژیون سوم راهنما مسافر سعید
مرزبان کشیک: مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
367