انسان موجود سادهلوحی است که با همه ویژگیهای خود میتوان با چند کلمه در او نفرت یا صلح ایجاد کرد. در اینجا موضوع مدیریت است آن هم مدیریت در بحران؛ یعنی مدیریت بر یک سیستم ناپایدار که در کنگره افرادی میآیند و دچار مشکلاتی هستند؛ باید آن را مدیریت کنند. در این تمثیل کشتی خود انسان است؛ وقتی در بحران قرار میگیرد خوب میداند؛ باید حرکت کند و جایگاه خود را تغییر دهد؛ اما طوفانها به او اجازه حرکت نمیدهند. اینجا ۲ راه وجود دارد یکی ناامیدی و افکار منفی و دومی امید و افکار مثبت که بگوید من میتوانم. انسان هر گاه آماده تغییر باشد استاد را پیدا میکند و نیازی به جستجو نیست.
گذرگاه زندگی مانند سدی است که نمیگذارد حرکت کنیم؛ اما میتوان آن را مانند مثلثی ترسیم کرد و با کشیدن هر ضلع مثلث شکل آن را تغییر داد و هر کار غیر ممکنی را ممکن کرد. مثل بیماری اعتیاد که درمان آن در کنگره میسر شد. جنگ بدون کشته و خونریزی معنایی ندارد. مگر میشود که بخواهی به حال خوب برسی؛ اما هیچ مشکلی نداشته باشی؛ اگر درون انسان تهور باشد؛ حتی مشکلات را هم میتواند به بهترین نحو حل نماید و سخت نگیرد و پی همه چیز را به تن خود بزند. مگر میشود در راه ارزشها حرکت کرد و سختی نکشید؛ اگر قرار باشد خداوند همه مشکلات ما را حل کند؛ پس خلقت انسان معنایی ندارد.
مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویش؛ البته خداوند یاریرسان است. انسان دارای وظایفی است؛ حتی در بهشت هم نمیشود بیکار بود و فقط تفریح کرد؛ چون بیکاری باعث میشود که انسان به پوچی و نابودی برسد؛ پس انجام کارها در همه بعد حیات وجود دارد. ما ذرهای از خداوند هستیم؛ باید به دستورات او عمل کنیم تا هم خود راضی باشیم و هم خداوند از ما راضی باشد؛ البته از خودراضی نباشیم و کلاه خود را قاضی قرار دهیم که چگونه انسانی هستیم. خودمان؛ باید از خودمان راضی باشیم.
منیع: سیدی لنگر کشتی را بکشید.
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
59