English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_ جوشش و حرکت در مسیر آموزش و خدمت

گروه خانواده_ جوشش و حرکت در مسیر آموزش و خدمت

جلسه هشتم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی امیرکبیر به استادی راهنمای تازه واردین همسفرمنصوره، نگهبانی همسفر فرزانه و دبیری همسفر تیلا با دستور جلسه «وادی یازدهم: چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند»روز سه‌شنبه ۲ دی ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکرم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش ببینم. از نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که استادی جلسه را به من سپردند تا خدمت کنم و از ایجنت محترم و مرزبان‌های عزیز ممنونم که این فضا را برای ما آماده می‌کنند تا در کنار هم حس و حال خوب را دریافت کنیم. دستور جلسه امروزمان در رابطه با وادی یازدهم است. تا اینجا ۱۰ وادی را پشت سر گذاشتیم. وادی دهم به من می‌گوید که صفت گذشته در من صادق نیست، چون در من جاری است. به عنوان یک انسان می‌توانم با تغییر حسم در جهت ارزش‌ها و تزکیه و پالایش آن صفت زشت، آن را به صفت زیبا تبدیل کنم. حالا که آمده‌ام و صفتم را تغییر داده‌ام، باید آن را رها کنم و کنار بگذارم.

اینجا به وادی یازدهم می‌رسم. وادی یازدهم به من می‌گوید باید حرکت کنم؛ باید مثل یک چشمه جوشان باشم. در قسمتی از وادی برای من مثال چشمه طبیعت را می‌زند که یک چشمه باید دو ویژگی داشته باشد. این دو ویژگی می‌تواند برای من تمثیل و الگو باشد. چشمه طبیعت دو ویژگی دارد: یکی منبع آب ذخیره شده و دوم اختلاف پتانسیل. آن چشمه باید یک منبع آب داشته باشد که جوشش داشته باشد. نمی‌شود که از بیرون با سطل آب بریزند داخل چشمه؛ باید یک منبع آب ذخیره شده باشد که این چشمه جوشش داشته باشد و روان شود تا در نهایت به رود تبدیل شود. برای منصوره، من هم باید بیایم و مثل آن چشمه جوشش داشته باشم. حالا می‌خواهم از تجربه خودم برایتان بگویم که اوایل که به کنگره آمدم، حال خودم خراب بود و حال مسافرم هم خراب بود.

خدا را شکر مسافرم درمان شد و به رهایی رسید و به حال خوش رسید. خودم هم در کنارش کم‌کم یک مقداری حالم خوب شد. این زمان همزمان شد با رفتن راهنمای من از کنگره و من هم حس کردم که حالم خوب است و تقریباً آموزش‌ها را گرفتم و دیگر نشستم خانه و اینجا بود که ذره ذره حالم بد شد. حالم یعنی گوشه‌گیری به سراغم آمد و حتی حال برداشت یک زیرابرو را نداشتم. آنقدر حالم بد بود که بنا به درخواست مسافرم از من خواست که بیایم به کنگره و من باز آمدم.

خداوند را شاکرم که به کنگره آمدم و ذره ذره شروع به آموزش دیدن و کاربردی کردن آموزش‌ها کردم. خدا را شکر می‌کنم که در آزمون قبول شدم و به جایگاه راهنمایی تازه‌واردین رسیدم. حالا شروع کردم به خدمت، اما این را می‌خواهم بگویم: اگر من به عنوان یک راهنمای تازه‌واردین بیایم و بگویم که حالا دیگر من یک راهنمای تازه‌واردین شدم و نیازی به آموزش ندارم یا نیازی به خدمت کردن ندارم، اینجاست که آن ناامیدی و عدم اعتماد به نفس به سراغ من می‌آید.

دکتر امین مثال قشنگی درسی دی جمع کنندگان می‌زنند. زمانی شیر فاسد می‌شود و آلوده می‌شود و ویروس‌ها و میکروب‌ها درونش شروع به جنب‌وجوش می‌کنند که در یک گوشه‌ای بماند. یعنی اینکه جوشش نداشته باشد و حرکت و حرارت نبیند. در آن زمان است که ویروس‌ها شروع به فاسد کردن شیر می‌کنند و در اینجا اگر من حرکتی نداشته باشم، من هم مثل آن شیر فاسد می‌شوم. یعنی کم‌کم آن حال خرابی، آن افسردگی، آن حال عدم اعتماد به نفس و آن حال خرابی به سراغم می‌آید. آقای مهندس هم بارها عنوان کردند که وقتی ما حرکت نداشته باشیم، وقتی تلاش نکنیم و فعال نباشیم، قطعاً هر کسی یک حرفی بزند یا عملی انجام دهد، ناخودآگاه به هم می‌ریزیم. حالمون خراب می‌شود و اینجاست که نیروهای منفی و افکار منفی مثل سم عمل می‌کنند و جسم و کالبد من را سم‌پاشی می‌کنند.

ان‌شاءالله که خداوند توفیق بدهد بتوانم در مسیر کنگره خدمتگزار باشم و مثل آن چشمه جوشان باشم و در نهایت به رودی خروشان تبدیل شوم که به آن مبدا و به آن مکان آرامش و آسایش که در وادی چهاردهم آمده است، یعنی همان عشق و محبت، برسم. امیدوارم که آقای مهندس و خانواده محترمشان سلامت باشند و طول عمر با عزت داشته باشند. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

مرزبانان کشیک: همسفر سمانه مسافر مرتضی
تایپیست: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما زهرا (لژیون دوم) نگهبان سایت

همسفران نمایندگی امیرکبیر

 

 

 

 

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .