جلسه دهم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی راهنما همسفر آرزو، نگهبانی همسفر اکرم و دبیری راهنما همسفر سمیرا با دستور جلسه: «وادی یازدهم (چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.) و تأثیر آن روی من» در تاریخ ۲ دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوندا دریا و آسمان و دشت پوشیده از رقصندههای آسمانی است و روح ناآرام ما خواستار رهایی نه از خلاصی؛ بلکه دیدار معشوق است. خداوندا تنها تو را میستاییم و تنها تو را ستایش میکنیم برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر. حمد و سپاس خداوند که به من اجازه داد امروز در اینجا حضور داشته باشم. از راهنما همسفر مرضیه خیلی سپاسگزارم که به من اجازه دادند بهترین جایگاه را تجربه کنم. از نگهبان و دبیر محترم، گروه مرزبانی و ایجنت محترم سپاسگزارم که به من اجازه دادند خدمت کنم. دستور جلسه این هفته وادی یازدهم چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند است. وادی یازدهم بسیار وادی قشنگی است. این وادی نوید رسیدن به آرامش و تغییر کردن را به من میدهد و از من میخواهد برای خواستههای خود بجنگم. جنگیدن نه به معنای اینکه با عصبانیت، خشم، کینه و نفرت بجنگم؛ بلکه جنگیدن با ابزارهایی مثل عشق، امید، توکل، حرکت کردن و قدم برداشتن در مسیر ارزشها است و این نوید را به من میدهد که بتوانم برای خواستههایی که دارم تلاش کنم.
برای تغییر و رشد وادی یازدهم به من میگوید؛ اگر میخواهی تغییر کنی؛ اگر میخواهی تبدیل به چشمه جوشان و رود خروشان شوی؛ باید منابع اطلاعات و آگاهی خود را گسترده کنی؛ باید از درون و بیرون شروع کنی برای انرژی کسب کردن. وادی یازدهم این نوید را به من میدهد؛ اگر شروع کردی و تصمیم گرفتی که تغییر کنی مطمئن باش القائات و الهامات الهی با تو همراه خواهند شد و تو را کمک خواهند کرد و چقدر نوید قشنگی برای من آرزو است. داشتم فکر میکردم به این وادی و با خودم میگفتم گاهی انسانهایی هستند در اطراف ما پر از برکت و رحمت و نعمت هستند و چقدر دوست دارم که در کنارشان باشم و آنها را در آغوش بکشم و با آنها هم کلام شوم. آنها راهنمایان کنگره۶۰ هستند که در مسیر آموزشها قرار گرفتند، منابع اطلاعات و آگاهی خود را بالا بردند و تبدیل به چشمههای جوشان شدند و اجازه دادند این جوششی که درون آنها به وجود آمده رهجو هم بهرهمند شود و این چقدر زیبا و قشنگ است.
من؛ وقتی خداوند مجدد به من اجازه داد وارد لژیون اول شوم این موهبت نصیب من شد که از چشمههای جوشان راهنما همسفر مرضیه و رود خروشانی که هستند بهره ببرم و خداوند را هزاران بار بابت این نعمت شکر میکنم. همینطور که آقای مهندس در صحبتها و کتابهای خود گفتند رود خروشان؛ وقتی میخواهد حرکت کند هیچ هراسی از مسیر و ناهمواریهای مسیر ندارد. ناهمواریها سنگها و پیچهای راه هستند که سعی میکند از آنها عبور کند؛ اگر هم نتوانست عبور کند آقای مهندس فرمودند آنها را دور میزند. تمام این الگوهایی که از طبیعت گفته میشود برای من انسان است؛ اگر تصمیم میگیرم رشد و تغییر کنم؛ باید این را بپذیرم که ناهمواری وجود دارد و از آن نترسم و به دل ترس بروم و ببینم چقدر توانمندی دارم و چند درصد میتوانم در این مسیر تأثیرگذار باشم. من؛ وقتی به دل ترس میروم؛ باید بدانم زمانیکه به دل ترسها میروم و نمیترسم از این ناهمواریها عبور کرده، رشد میکنم و بزرگتر میشوم و کار برای من آسان میشود.
بعضی اوقات یکسری مشکلاتی که؛ نباید نام آنها رامشکل گذاشت چون منفی است؛ پس بهتراست بگویم زمانیکه برخی مسائل در زندگی به وجود میآید من سعی میکنم آرام باشم. در برابر این واکنش من اطرافیان میگویند که بیتفاوت هستی؛ البته این دیدگاه و نظر خودشان است. شاید آنها فکر میکنند من بیتفاوت هستم؛ ولی من آرزو اسم آن را بیتفاوتی نمیگذارم و میگویم من آرامتر و صبورتر شدم و درمورد آن فکر میکنم. حالا یا آن موضوع را حل میکنم یا سعی میکنم از آن عبور کنم. حداقل مانند گذشته تنشی به وجود نمیآورم. کلیدی که این وادی برای خود من داشت این بود که در این وادی میگوید خمر باعث میشود حجاب و پوشش روی واقعیت اطراف من، اندیشه و عقل من کشیده شود. با خودم فکر میکردم یک مصرف کننده، مواد مصرف میکند و برای او مواد خمر و پوشش است و مصرف من خمر و پوشش افکار منفی است. افکار منفی من باعث میشود پوشش و حجاب روی اندیشه و توانمندیهای من کشیده شود و تأثیر آن این است که من از انسانها و خواستهها دور شوم.
من از وادی یازدهم اینگونه کمک میگیرم ذهنی که همیشه افکار منفی را در من به وجود میآورد کنترل و آرام کنم؛ اما چگونه میتوانم کنترل داشته باشم. ذهن قدرتمند؛ چون از بیکاری میترسد برای اینکه بقا داشته باشد مدام من را بازی میدهد یا به گذشته میبرد یا به آینده یا دیگران را مدام مقصر جلوه میدهد. چگونه من را بازی میدهد که با افکارهای منفی حسهای من آلوده و روی آنها پرده کشیده شود و نتوانم به عزیزانم ابراز احساسات کنم و در مسیر قدم بردارم؛ پس کاری که میکنم شروع به تمرین و تکرار میکنم. در مسیر حرکتی که دارم قرار نیست هر فکری را که در ذهن میآید تحلیل کنم و برای آن انرژی بگذارم و در نتیجه انرژی از من گرفته شود. جمله زیبایی را من در دفترم نوشتم و بارها و بارها آن را میخوانم که فراموش نکنم. در دفترم نوشتم که آرزو از تو یک نمونه در این جهان هستی وجوددارد. همه ما که اینجا هستیم از همه ما فقط یک نمونه در این جهان هستی وجود دارد ما چند تا نیستیم؛ پس چقدر حیف است که برای شخصیت و رشد شخصیتی خود تلاش نکنم.
چقدر حیف است که تبدیل به چشمه جوشان نشوم و اجازه ندهم از این جوششی که در من به وجود آمده اطرافیان من هم بهرهمند شوند. واقعاً خدا را شکر میکنم که اجازه داد در این مسیر قرار بگیرم؛ چون برای بهتر شدن، سالمتر شدن، قویتر شدن به ما اجازه داده شده در این مسیر قرار بگیریم و قطعاً همه ما بهایی پرداخت کردیم که به ما اذن حضور در کنگره داده شده است. ما همینطوری وارد کنگره۶۰ نشدیم؛ بلکه بهای خیلی سنگینی دادیم قطعاً برای همه همینطور بوده است و چقدر حیف است که من بخواهم خیلی راحت و مفت کنگره را از دست بدهم و برای تبدیل شدن به چشمه جوشان و قرار گرفتن در مسیر آگاهی و اطلاعات تلاشی نکنم. از خداوند میخواهم به من کمک کند هیچ وقت در هیچ کدام از موانع زندگی خسته و ناامید نشوم و قویتر و قدرتمندتر ادامه دهم. هزاران بار شکر بابت وجود آقای مهندس و وجود شما نازنینهایی که به صحبتهای من گوش کردید.
نفرات برتر آزمون آذرماه
.jpg)
.jpg)
.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر سمانه و مسافر مجید
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
245